twitter share facebook share ۱۴۰۳ اردیبهشت ۲۵ 507

واضح است که رقابت ایران و اسرائیل، سیاست خاورمیانه را هدایت می کند. هر کدام از این دو کشور، دیگری را دشمنی سرسخت می بیند که باید با ابزار نظامی شکست دهد. رقابت خطرناک آنها در صورت عدم کنترل، منطقه را بی ثبات می کند و در نهایت می تواند منجر به جنگی بزرگ و پرهزینه شده و پای آمریکا را به معرکه باز کند. اکنون بر عهده واشنگتن است که با اتخاذ روش های دیپلماتیک، عوامل تشدید کننده تنش بین تهران و تل آویو را آرام نماید

واشنگتن و متحدانش خواهان جلوگیری از تشدید تنش هستند و تهران این را می داند. پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، ایالات متحده و شریکانش در اروپا وخاورمیانه، به سرعت وارد عمل شدند تا از تبدیل بحران به جنگ جلوگیری کنند. واشنگتن به تهران اطمینان داد که از برنامه اسرائیل برای حمله اطلاع نداشته و نگرانی خود را در مورد خطرات جنگی بزرگ نشان داد

دیپلمات های عرب و اروپایی که حامل پیام هایی از سوی واشنگتن بودند، مستقیما با مقامات ایران صحبت کردند. انها از تهران خواستند که پاسخ اسرائیل را ندهد و تأکید کردند که اگر قرار است پاسخی داده شود، باید دامنه و اهداف محدودی داشته باشد تا باعث تشدید بیشتر تنش نشود. پس از واکنش تلافی جویانه ایران، واشنگتن و متحدانش این بار تلاش های خود را معطوف اسرائیل کردند و برای تعدیل واکنش آن کشور کوشیدند

سرانجام در نتیجه این اقدامات دیپلماتیک، بحران مهار شد. آمریکا نشان داد که بالاترین اولویت این کشور جلوگیری از گسترده شدن جنگ غزه و شعله ور ساختن منطقه و کشیده شدن پای آمریکا به یک جنگ پرهزینه دیگر در خاورمیانه است. آنچه در این میان به نفع واشنگتن عمل می کند، این است که ایران و اسرائیل نیز –علیرغم نمایش قدرت اخیر خود- تمایلی به درگیری مستقیم ندارند. ایران می داند که اسرائیل یک کشور هسته ای است که قابلیت های بسیار بیشتری از تهران دارد و جنگ با اسرائیل در نهایت به معنی جنگ با آمریکا است. اسرائیل نیز می داند که درگیری بزرگتر با ایران، حزب الله را مجبور می کند تا موشک های بیشتری به سمت شهرها و تأسیسات نظامی اسرائیل پرتاب نماید. ولی با وجود اینها اگر واشنگتن می خواهد بین تهران و تل آویو آتش بس برقرار باشد، باید نقشی فعال ایفا کند؛ باید با اسرائیل همکاری کند، به نگرانی های امنیتی این کشور پاسخ دهد و در عین حال روی پیشرفت دیپلماسی با ایران بیشتر کار کند

دورنمای تشدید تنش در منطقه همچنان به چشم می خورد. تهاجم اسرائیل به رفح می تواند در ایران و متحدانش این احساس را ایجاد کند که برای جلوگیری از نابودی کامل حماس یا تشدید بحران انسانی، نیازمند مداخله هستند. از سوی دیگر آتش بس طولانی مدت بین اسرائیل و حماس نیز می تواند زمینه را برای درگیری بیشتر فراهم کند؛ اینگونه که اسرائیل از غزه فارغ شده و بار دیگر ایران را در سوریه هدف حمله قرار دهد و یا تمرکز خود را روی حزب الله بگذارد. ایران و اسرائیل اکنون آماده جنگ نیستند ولی اگر همچنان یکدیگر را تهدیدی مرگبار بدانند و تنها چاره را در مقابله ببینند، در ان صورت بروز یک درگیری در آینده کاملا قطعی است

آمادگی دو کشور برای این درگیری، امنیت منطقه را از جهات مختلف دستخوش تغییر می کند؛ برای مثال رقابت تسلیحاتی براه می افتد. ایران و اسرائیل پس از تبادل رگبار اخیر، تلاش خود را برای افزایش قابلیت های تهاجمی و تدافعی بیشتر خواهند کرد. از آنجا که ایران و اسرائیل مرز مشترک ندارند، جنگ بین آنها بیشتر به موشک، پهپاد و جت های جنگی نیازمند است تا تانک، توپخانه و سرباز. جمع آوری این تسلیحات، نه تنها جنگ بین دو کشور را محتمل تر و ویرانگرتر می کند، که باعث افزایش بی ثباتی در سراسر منطقه می شود. از آنجا که تهران می داند نمی تواند از نظر تسلیحات متعارف به پای اسرائیل برسد، تلاش خود را برای دستیابی به سلاح هسته ای دوچندان خواهد کرد.

در کنار رقابت تسلیحاتی، دو کشور بدنبال کسب مزیت جغرافیایی نیز خواهند بود. در دور اخیر حملات، اثربخشی حملات اسرائیل و ایران نه تنها به قابلیت های تکنولوژیک، که به موقعیت پرتاب آنها نیز بستگی داشت. پهپادها و موشک های ایران باید از عراق و اردن می گذشت تا به اسرائیل برسد؛ این امر باعث کاهش عنصر غافلگیری شد و این فرصت را برای اردن، بریتانیا و آمریکا فراهم کرد تا تعداد قابل توجهی از این موشک ها و پهپادها را قبل از رسیدن به هدف، رهگیری کنند. در مقابل، اسرائیل احتمالا حمله خود را از حریم هوایی عراق –درست آن سوی مرز ایران- آغاز کرد

ایران مدتهاست که استراتژی تسلیح حزب الله به موشک –در مرزهای اسرائیل- را دنبال می کند و در عین حال می کوشد جلوی حضور اسرائیل را در کشورهای اطراف خود بگیرد. تهران در درگیری اخیر با اسرائیل، از حزب الله استفاده نکرد ولی این اتفاق می تواند دفعه بعد رخ دهد. ایران همچنین می تواند بدنبال افزایش قابلیت موشکی و پهپادی خود در سوریه –که با اسرائیل هم مرز است- باشد. این تهدیدی مهم برای اسرائیل است؛ لذا تل آویو با تشدید حملات به مواضع ایران و حزب الله در لبنان و سوریه، پاسخ این تهدید را خواهد داد. نیروهای آمریکایی که برای مبارزه با داعش در سوریه باقی مانده اند، می توانند به مأموریت دیگری وارد شوند: جلوگیری از تجمع نظامی ایران در سوریه که می تواند منجر به جنگ ایران و اسرائیل شود

در شرایطی که ایران می کوشد ظرفیت نظامی خود را در مرزهای اسرائیل تقویت کند، اسرائیل نیز با تقویت حضور نظامی و اطلاعاتی خود در مرزهای ایران، دست به اقدام متقابل می زند. جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان عراق زمینه هایی را برای عملیات اسرائیل فراهم کرده اند. اسرائیل احتمالا حضور خود را در این دو کشور گسترش خواهد داد و این امر باعث افزایش فشار دیپلماتیک و نظامی ایران بر آذربایجان و کردستان عراق خواهد شد. ایران اخیرا مانورهای نظامی بزرگی را در مرز خود با آذربایجان انجام داده و به پایگاه های ادعایی اسرائیل در منطقه کردستان عراق موشک پرتاب کرده است. چنین فشارهایی می تواند شدیدتر شود؛ آذربایجان و دولت اقلیم کردستان ممکن است در برابر این فشارها، برای کسب حمایت دیپلماتیک و دفاع هوایی، به ترکیه و آمریکا روی آورند. ترکیه می تواند بین ایران و آذربایجان میانجیگری کند و آمریکا نیز می تواند برای حمایت از حکومت اقلیم کردستان، حضور نظامی خود را در آنجا تقویت نماید

از سوی دیگر گسترش همکاری بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس، می تواند پیامدهای زیادی به همراه داشته باشد. اسرائیل با بحرین و امارات روابط نزدیکی دارد؛ این دو کشور در کنار عربستان، با اسرائیل همکاری های اطلاعاتی و امنیتی می کنند. ولی اسرائیل هنوز در منطقه خلیج فارس پایگاه عملیاتی ندارد که بتواند از آنجا ایران را مستقیما هدف قرار دهد. ایران از این می ترسد که بین عربستان و اسرائیل با میانجیگری آمریکا، توافقی حاصل شود که بر اساس ان، ریاض در ازای پیمان دفاعی با آمریکا، حاضر شود در اختیار تل آویو پایگاه قرار دهد. از آنجا که افکار عمومی عربستان از زمان شروع جنگ غزه، به شدت علیه اسرائیل برانگیخته شده، این چشم انداز قریب الوقوع نیست ولی توقف مذاکرات عادی سازی بین اسرائیل و عربستان، مانع از تعمیق مشارکت استراتژیک ریاض و واشنگتن نخواهد شد. به این ترتیب اگر بین ایران و اسرائیل جنگ رخ دهد، به ناچار پای سعودی به سبب مشارکت با آمریکا، به معرکه باز شده، امنیت کشورهای خلیج فارس به خطر می افتد و جاه طلبی های اقتصادی آنها تضعیف می شود

کشورهای خلیج فارس خواهان بستن یک پیمان دفاعی با واشنگتن هستند ولی دریافت چنین تضمینی می تواند آنها را هدف حملات ایران قرار دهد. موشک های ایران می تواند ظرف چند ثانیه به سواحل کشورهای خلیج فارس برسد. با توجه به این امر، این کشورها سعی خواهند کرد در مناقشه بین ایران و اسرائیل بی طرف باقی بمانند و تعادل را حفظ کنند. ولی این کار روز به روز دشوارتر می شود زیرا آنها با فشار از هر دو طرف برای ممانعت از دسترسی طرف مقابل به قلمرو و حریم هوایی خود، مواجه خواهند شد. اسرائیل واشنگتن را تحت فشار قرار خواهد داد تا از نفوذ خود در پایتخت های خلیج فارس برای تضمین همکاری آنها استفاده کند و از سوی دیگر ایران کشورهای خلیج فارس را تهدید به روبرو شدن با عواقب این همکاری می کند. مردم عرب نیز که از جنگ غزه خشمگین هستند، به دولت های خود فشار می آورند تا به اسرائیل کمک نکنند. اردن در هفته های اخیر با چنین شرایط دشواری روبرو شد؛ این کشور در همراهی با امریکا، پهپادهای ایرانی را که به سمت اسرائیل درحال حرکت بودند سرنگون کرد ولی با خشم مردم خود مواجه شد و ناچار گشت برای جبران، انتقادات خود را از رفتار اسرائیل در غزه افزایش دهد

عراق بیش از هر کشور دیگری در کشمکش بین ایران و اسرائیل آسیب خواهد دید. ایران از خاک عراق و شبه نظامیان عراقی، برای حمایت از عملیات خود در سوریه و حمله به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه استفاده نموده و در سوی مقابل نیز اسرائیل برای انجام عملیات های خود در داخل ایران، از منطقه کردستان عراق استفاده کرده است. در جریان رویارویی اخیر، پهپادها و موشک های ایران بر فراز عراق پرواز کردند تا به اسرائیل برسند و اسرائیل احتمالا از آسمان عراق، حمله خود را به ایران آغاز کرد. از آنجا که عراق اولین خط دفاعی در برابر حملات موشکی ایران است، ممکن است آمریکا ترغیب به ادامه حضور نظامی خود در خاک این کشور شود. در مقابل، ایران فشار بر دولت عراق را برای بیرون راندن ایالات متحده تشدید خواهد کرد؛ برای مثال شبه نظامیان شیعه ممکن است حملات خود را به تأسیسات و پرسنل نظامی آمریکا در عراق افزایش دهند. تهران همچنین از دولت اقلیم کردستان می خواهد که همکاری با اسرائیل و آمریکا را متوقف کند. ایران قبلا اهدافی را در شمال عراق –با این ادعا که با موساد مرتبط هستند- مورد حملات موشکی قرار داده است و در مقابل، دولت اقلیم از آمریکا خواسته تا از این منطقه در برابر حملات هوایی ایران محافظت نماید. این جنگ های نیابتی، ثبات ضعیف عراق را به خطر می اندازد

تشدید تنش بین اسرائیل و ایران، می تواند آمریکا را مجبور کند تا از برنامه خود برای کاهش حضور نظامی در خاورمیانه دست بردارد. اگر هدف واشنگتن اجتناب از درگیر شدن در یک جنگ منطقه ای است، باید ثبات منطقه را تضمین کند و برای این منظور به یک استراتژی غیرنظامی نیاز دارد. برای شروع باید تمام نیروی دیپلماتیک خود را برای پایان دادن به جنگ غزه و ایجاد کشور فلسطین به کار گیرد. جنگ غزه انگیزه رویارویی بین ایران و اسرائیل را تشدید کرده و تنها با پایان دادن به این جنگ است که تنش ها فروکش می یابد

پایان جنگ غزه نباید آغاز جنگی دیگر در لبنان باشد. اسرائیل و حزب الله باید به صلحی که از پایان جنگ 2006 بین دو کشور برقرار شد، برگردند. موفقیت در این جبهه در کنار برداشتن گام هایی در جهت حل سیاسی مسئله فلسطین، برای عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان و دیگر کشورهای عرب ضروری است

آخرین قطعه پازل ایران است. مدیریت تهدیدی که اکنون از سوی ایران متوجه اسرائیل است، باید فراتر از تسلیح اسرائیل و القای ترس در تهران از اقدام تلافی جویانه آمریکا باشد. ایالات متحده باید یک فشار دیپلماتیک –مشابه تلاش هایی که برای میانجیگری بین اسرائیل و حزب الله در شش ماه گذشته داشته- بر تهران و تل اویو وارد آورد. دو طرف باید خط قرمزهای خود را معین کنند و برای اجتناب از عبور از این خطوط، به توافقی ضمنی برسند. ولی برای اغاز چنین روندی، آمریکا و ایران باید ابتدا تنش های فیمابین خود را با ازسرگیری مذاکرات هسته ای و مذاکرات بر سر مسائل منطقه ای کاهش دهند. خوشایندترین رویداد ماه آوریل، گفتگوی تهران و واشنگتن در پشت صحنه بود؛ ارتباط آنها از یک فاجعه بزرگ جلوگیری کرد. واشنگتن باید با تهران در مورد مسائل منطقه ای مانند تهدید حوثی ها برای کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ و ایجاد آرامش در مرز اسرائیل و لبنان تعامل داشته باشد

منبع: فارین افرز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما