twitter share facebook share ۱۳۹۵ دی ۲۱ 1458

مهمترین وظیفه اصلاح طلبان، برخورداری از درک سیاسی صحیح نسبت به مسائل پیرامون شان است زیرا بدون چنین درکی فرد نمی تواند جرقه کار اصلاح و تغییر اوضاع را بزند و آن را شروع کند.

جمعیت بزرگی از روشنفکران اعم از دینی و غیر دینی فقط با پوسته مسائل سیاسی آشنایند و از لایه های درونی تر آنها بی خبرند، نتیجه این ناآگاهی و سطحی نگری آن است که نمی توانند علل و عوامل انحطاط همه جانبه مسلمانان را دریابند و چاره ای برای رفع آن و راهی برای برون رفت از این وضعیت بیابند. پس نخست باید سیاست را آنگونه که هست شناخت و به دلیل پیوند آن با جامعه شناسی و اقتصاد این دو علم را نیز آموخت.

فهم مسایل سیاسی دارای دو جنبه سلبی و ایجابی است: جنبه سلبی آن این است که انسان بکوشد از کم و کیف حوادثی که در کشورهای اسلامی روی می دهد اگاه گردد و علل و عوامل آن را بشناسد، اما در جنبه ایجابی فرد باید تلاش کند راه حل های این مشکلات را یافته و از چگونگی درمان آنها آگاهی یابد.

یکی از مصادیق فهم سیاسی آن است که انسان به ارتباط بین مسایل و حوادث واقف گردد و از خصوصیات مزایا، اقوام، مواضع، جریانات فکری و مسایلی مانند آن آگاه باشد تا بداند که چه کاری در کدام مسأله تأثیر می گذارد.

کسی که می خواهد رهبری مردم را برای رسیدن به پیشرفت در دست بگیرد، به ناچار باید به تمام امور و جوانب اشراف داشته باشد و آثار و نتایج آنها را بشناسد؛ زیرا بدون شناخت این امور امکان اصلاح گری وجود ندارد. کسی که از تاریخچه و چگونگی تأسیس دولت اسلامی و پایان یافتن آن در قرن اخیر بی اطلاع است، قادر به تأسیس دوباره آن نیست؛ چون مؤسس نیازمند آن است که تاریخ را بشناسد و از جریانات امور و خصوصیات و تأثیر و تأثرهای آن بر یکدیگر آگاه باشد. مثلا به این امر توجه داشته باشد که شیوه حکومتداری رسول اکرم(ص) و امام علی(ع) مبتنی بر عدالت، تقوا و انسانیت بوده و زندان در آن جایی نداشته است.

یکی از مهم ترین چیزهایی که در درک سیاست دخالت دارد، عدم اشتغال به مسائل کوچک و تکرار مکررات و غفلت از رسیدن به اهداف بلند پیش روست. مسایل سیاسی باید به ترتیب اهمیت مورد رسیدگی قرار گیرند. برخی از مهم ترین مسائلی که در حال حاضر در اغلب کشورهای اسلامی جریان دارد اینهاست: خیرات و خوبی ها به تاراج می رود، اموال مردم مصادره می گردد، آبروی اشخاص ریخته می شود، جوانان در زندانها شکنجه می شوند، آزادگان به قتل می رسند و مسلمانان مورد تمسخر و ریشخند قرار می گیرند. حال اگر کسی وقت خود را به جای پرداختن به این مسائل صرف مسائل کم اهمیت و بی ارزش مانند گرانفروشی فلان فروشنده کند، خود بهترین دلیل است که او هدف را گم کرده و درکی از مسائل سیاسی ندارد.

یکی از مهمترین مسائل سیاسی آن است که انسان فاصله بین اهداف و مقدمات آن را بشناسد و بداند که چه مقدماتی برای نتایج مورد نظر لازم است، فردی که قادر به تشخیص این مقدمات نباشد با عمری طولانی هم به نتیجه نمی رسد.

رسول اکرم(ص) به مسأله شناخت فاصله مقدمات و نتیجه، نیک واقف بود از این رو از اقدامات خود همواره بهترین دستاوردها را می چید. مثلا در قضیه فتح مکه می بینیم که ایشان هیچ نوع انتقامی از اهل آن نگرفت با انکه می توانست قاتلان را به قتل برساند و اموال منقول و غیرمنقول خود و دیگر مسلمانان را از غاصبان آن بگیرد، اما نه تنها چنین نکرد که عکس آن را انجام داد؛ آنان را بخشید و آزادشان گذاشت و از مناصبشان از قبیل پرده داری کعبه و آب دادن حجاج برکنار نساخت. پیامبر با چنین سیره وسلوکی توانست از جانب مکیان ایمن شود و جلو شورش های احتمالی را بگیرد.

از دیگر ضروریات فهم سیاسی این است که اصلاح گران جامعه بدانند که سه چیز است که از دیدگاه اسلام هیچ ارزشی ندارد:

-هر عاملی که یکپارچگی مسلمانان را تهدید کند و باعث شود که آنها به ملیت ها، نژادها و گروههای پراکنده تقسیم شوند، آن عامل اسلامی نیست و بایسته است که همه عوامل پراکندگی در دریای عظیم اسلام ذوب شود، به گونه ای که مسلمانان خود را مانند دندانه های شانه ببینند.

-هرکس بدون نظرخواهی آزادانه از مردم و بدون مشورت و انتخاب آنان به قدرت رسد، حکومت او باطل و نامشروع است و چنین حکومتی بویی از اسلام نبرده است.

-هر کشوری که در آن آشکارا در منظر حکومت و بلکه با تشویق و ترغیب حکومت و با وضع قوانین حمایتی گناه می شود، آن حکومت بویی از اسلام نبرده و باطل است. بایسته است که تمام قوانین وضعی غیر اسلامی تبدیل به قوانین اسلامی شود. جریان اصلاح گرا هرگز نباید به قوانین غیر اسلامی تن دهد زیرا اینگونه قوانین نامشروع بوده و برای جامعه مضر است.

برگرفته از کتاب گام های بیداری؛ نوشته آیت الله سید محمد شیرازی

نظر شما