twitter share facebook share ۱۳۹۶ فروردین ۳۰ 1187

ضمائم اخلاق یا رذایل اخلاق در جلوه های مختلفی خودش را نشان می دهد و یکی از آن ضمائم اخلاق، دروغگویی است. موضع علی(ع) نسبت به دروغ و دروغگو همان موضعی است که اسلام، پیامبر اکرم و بزرگان دین نسبت به دروغ و دروغگویان دارند و چنانکه می دانید در بین گناهانِ شمرده شده، دروغ، بدترین، زشت ترین و رسوا کنندترین گناهی است که به آن پرداخته شده است. حتی در روایاتی آمده که شخصی از پیامبر سوال کرد که آیا مومن دروغ می گوید و دزدی می کند؟ پیامبر فرمود: ممکن است در شرایط اضطرار و ناچاری دست به سرقت بزند، سوال شد که آیا مومن ممکن است که دچار لغزش های دیگری هم شود؟ فرمود: امکانش هست که به هر حال تحت تاثیر نفسانیت، چنین لغزش و اشتباهی برای او پیش بیاید، سوال شد که آیا مومن دروغ می گوید؟ پیامبر فرمود: مومن دروغ نمی گوید، برای اینکه إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ؛ دروغ بستن برای کسانی است که ایمان ندارند، چه دروغ بستن به خدا و چه وارد شدن در مراحل و مراتبی از رذیله دروغ و این مایه شرمساری است که انسان وقتی به کشورهای اروپایی می رود، یکی از خصوصیات و ویژگی هایی که در رفتار، کردار، معاملات، نشست و برخواست ها مشاهده می کند، صداقت به معنای واقعی کلمه است. حتی گاهی بعضی از سیاستمداران بزرگ دنیا ناچار شدند به دلیل دروغ گفتنشان از مقام و مسئولیت خود استعفا دهند و کنار روند، به عنوان مثال اخیرا رییس جمهور کره جنوبی به دلیل سوء استفاده ای که با یکی از اطرافیان و دوستان خودش با شرکتی داشت، در پی راهپیمایی هایی و اعتراض مردم مجبور به کناره گیری شد و با دستور قضایی به زندان افتاد. یعنی دروغ تا این حد در دنیا و در بین ملت های مختلف جهان، منفور و زشت است و طبیعتا اسلام همین نگاه را دارد، هیچ مجوزی برای دروغ گفتن وجود ندارد.

به هر حال دروغ در همه شرایع آسمانی و از جمله اسلام یکی از بدترین گناهان است، آنچنان که در احادیث هم به کرات این معنا مورد تاکید و توجه قرار گرفته است، امام سجاد در عبارتی می فرماید: «لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَتْرُکَ الْکَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ؛ انسان مومن نمی تواند لذت ایمان و باورمندی خودش را بهفمد مگر اینکه دست از دروغ بردارد، نه به شوخی دروغ بگوید و نه جدی». انسان وقتی در شوخی کردن، دروغگو باشد به جد هم می افتد؛ یا در یک عبارتی از امام عسگری آمده است که جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْکَذِبُ؛ تصور کنید که همه زشتی ها را در انباری گذاشتند و کلید درِ آن انبار دروغ است، دروغ تا این حد بد است به همین جهت پیامبر بزرگ اسلام و شخص امیرمومنان با دروغ و دروغ گویان رفتار کاملا روشن و درس آموز برای دیگران داشتند. کلمه دروغ و کذب در قرآن کریم بیشتر در رابطه با منافقین به کار گرفته شده است: «إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ».

بنابراین موضع گیری علی(ع) نسبت به دروغ و دروغ بافان موضع گیری در برابر یک گناه بزرگ در برابر خدا بود و به همین جهت علی(ع) اوج ایمان را صداقت معرفی می کند و در نهج البلاغه می فرماید، یکی از خصوصیات و ویژگی های اهل ایمان همین است که وارد لجن دروغ نمی شوند. حضرت می فرمایند: اگر حقه بازی و دروغ بازی بد نبود من زیرک ترین مردم بودم اما چون خدا نسبت به دروغ گویان در موضع انتقام است به همین جهت من دروغ نخواهم گفت. این یکی از مواردی است که در رابطه با موضع گیری آن حضرت نسبت به دروغ و دروغ گویان مشاهده می کنیم، آن چنان که حتی در رابطه با فرمانداران و عوامل حکومتی امیرالمومنین در رابطه با اشتباهات و خطاهایی که از آنها سر زده بود، نوشته هایی دارد که در آن نوشته ها عدم صداقت یا صداقت گریزی برای این عده را از بزرگترین گناهان به حساب آورده است.

یکی دیگری از رذایل اخلاقی تهمت و تخریب است. امام علی(ع)، با برخوردهای حسد ورزانه، فرصت طلبی های سیاسی، برخوردهای منافقانه و برخوردهایی از روی جهل و نابخردی روبرو بود، حضرت در عبارتی می فرمایند: فَاِنْ اَقُلْ یَقُولُوا: حَرَصَ عَلَى الْمُلْکِ وَ اِنْ اَسْکُتْ یَقُولُوا: جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ؛ من گرفتار جامعه ای هستم که اگر حرف بزنم و بگویم که مساله حکومت حق مسلم من بود و دیگران آمدند غاصبانه گام در این میدان گذاشتند، می گویند حَرَصَ عَلَى الْمُلْکِ؛ علی(ع) نسبت به حکومت حریص است؛ اگر ساکت باشم می گویند جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ؛ علی(ع) چون از مرگ می ترسد به همین دلیل حرف نمی زند.

 

افراد بهانه گیر یا به دلیل آلودگی اجتماعی یا به هر علت دیگری، دنبال کوبیدن علی(ع) بودند، حرف نزدن یا زدن را به گونه ای می کوبیدند، گاهی او را به بی سیاستی و خشونت و گاهی به گریز از دنیا و انزوا طلبی متهم می کردند. ولی واقعا آنچه در رابطه با وجود مقدس امیرالمومنین مطرح است این است که حضرت سعی داشت با هر کسی متناسب با ظرفیتش برخورد کند چه افراد منافق و چه افراد فرصت طلب و چه آنهایی که انگیزه تخریب داشتند و دنبال این بودند که بهانه ای به دست بیاورند و امام علی(ع) را بکوبند.

مطلبی در نهج البلاغه است که امام علی(ع) با یاران خود روی سکویی جلوی مسجد نشسته بودند، زن زیبایی رد شد و گویا لباس مناسبی هم نداشت، وقتی این خانم رد شد، مردانی که از اصحاب علی(ع) بودند همه چشم هایشان به سراغ بدن این زن رفت، امام علی(ع) فرمود: نگاهی که این مردان به این خانم دارند مانند نگاه هوس انگیزی است که شتران نر نسبت به مادینه های خود دارند. از این مطلب موجود در نهج البلاغه چند نکته استفاده می شود؛ اول اینکه آزادی در جامعه ای که علی(ع) خلیفه آن است را نشان می دهد، امام علی(ع) خلیفه است اما یک زنی از جلوی یک جمعیتی رد می شود که لباسش این اندازه پر جاذبه است که حتی اصحاب امام هم غرق تماشای به او می شوند. دوم اینکه وجود وضعیت نامناسبی در یک زن رهگذر، موجب نمی شود که یک نفر به نام حجاب و پوشش ضد اسلامی به او حمله و تعرض کند و او را مورد اذیت و آزار قرار دهد. علی(ع) وقتی این صحنه را دید باید به اصحاب یا مردان راه نشان دهد لذا فرمود: اگر کسی از شما مردان چشمش به خانمی افتاد که او را به شگفت آورد و در واقع دلش را تسخیر کرد، به خانه خود برود، تا مادامی که زن و زندگی خودش هست، چه دلیل دارد که کسی با چشم چرانی و نگاه هوس آلود خود را گرفتار نفسانیت شیطان کند.

هنگامی که علی(ع) فرمود سعی کنید با پایبندی به خانه و زندگی و معیارها و ملاک های زناشویی هم دامن خود را پاک نگه دارید و هم چشم و دلتان را از سقوط در مسیر تباهی گری حفظ کنید، یک خارجی (خوارج) آنجا نشسته بود، وی از جمله کسانی بود که علنی به حضرت طعنه می زدند و می دانستند که با طعنه و حتی جسارت، علی(ع) در مقام این بر نمی آید که آنها را عقوبت کند. لذا این آدم خارجی با نادانی تمام از جای خود حرکت کرد و گفت: «خدا علی(ع) را بکشد در حالی که کافر است، این آدم چقدر می فهمد». تا فرد خارجی این حرف را زد، کسانی که کنار علی(ع) نشسته بودند برای حمله به این فردِ جسارت کننده آماده شدند، علی(ع) جلو آنها را گرفت و فرمود: آرام بگیرید، مگر چه اتفاقی افتاده؛ این آقا به من اهانت کرد و شما در برابر آن، دو راه دارید، یا به مانند همین اهانت به او برگردانید یا از خطای او بگذرید.

واقعا اگر کسی بخواهد علی(ع) را بشناسد باید این کلمات و جملات را ببیند و علی(ع) را از نگاه و فرمایشات خودش بشناسد. علی(ع) طرفدار عفو بود آنچنان که در رابطه با خوارج. در خصوص ابن ملجم؛ فرمود: اگر من از دنیا رفتم، بدانید که مرگ حق است و هر کسی باید بمیرد، اما اگر زنده ماندم به شما می گویم بگذرید و عفو کنید، اگر من خودم هم زنده بمانم او را عفو می کنم، این شاهکاری است در رفتار و کردار و سیره عملی علی(ع). بنابراین رفتار علی(ع)، یک رفتار اخلاقی سازنده و اثرگذار است. قرآن می فرماید: بدی را با خوبی جواب بده، علی(ع) در تمام موارد و در رابطه با تمام مخالفان خود بدی را با خوبی جواب می داد و شما یک جایی نمی توانید پیدا کنید که علی(ع) با یکی از مخالفانش برخوردی غیر از این داشته باشد.

در سیره پیغمبر بزرگوار هم همین روش حاکم است و علی(ع) از سیره پیامبر به ارث برده و به همین دلیل حتی با بدترین افراد، در بدترین شرایطی که زبان به طعن، جسارت و اهانت باز می کردند، چنین رفتاری داشت، آن چنان که در داستان معروف مولوی آمده، در جنگ، فردی یهودی، آب دهان خود را به صورت علی(ع) انداخت، در حالی که بهترین فرصت برای کشتن او بود، حضرت از جایش بلند شد و گفت: من کسی جز حق نیستم، اگر مساله رو در رویی تو با دین خدا نبود، من با تو نمی جنگیدم، من در اطاعت از حق وارد میدان شدم.

*شفقنا

نظر شما