تعبير «تَوْفِير» كه به معناى افزودن و بسيار گردانيدن است، بيانگر نوع نگاه امام(ع) به ميزان تأمين اقتصادى است كه بايد از جانب حكومت براى مردم فراهم شود؛ يعنى امكانات و دارايىهاى عمومى كه به عنوان امانت در اختيار حكومت است، بايد بهگونهاى برنامهريزى شود كه به وسيله آن، زمينه رفاه عمومى فراهم گردد تا جامعه در عافيت قرار گيرد، چنانكه اميرمؤمنان على(ع) درباره اقدامات خود فرمود :«وَ أَلْبَسْتُكُمْ الْعَافِيَةَ مِنْ عَدْلِي؛ و از عدالت خود لباس عافيت بر تنتان كردم.»
از منظر امام على(ع) تأمين شدن مادّى مردم از همه نظر، از حقوق نخستين آنان است، و فرارفتن از خط فقر، دستيابى به اين نقطه از تأمين است، چنانكه در آموزههاى پيشوايان دين، از اين نقطه به «غنا» يعنى بىنياز شدن مردم از نظر مادّى تعبير شده، و معيارهاى آن نيز مشخص گرديده است؛ معيارهايى كه بر اساس آن زندگى مردمان به فراخى از نظر اقتصادى تأمين شود، كه اميرمؤمنان على(ع) براى آن تعبير «سَبْغ» را مطرح كرده و فرموده است :«ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الاَْرْزَاقَ؛ آنگاه روزىها را بر آنان فراخدار و به طور كامل تأمينشان كن.»
«سَبْغ» در اصل به معناى زره و پيراهن گشاد و بلند است كه همه تن را دربرگيرد، يا چيزى كه تمام چيز ديگرى را به فراخى بپوشاند؛ و به معناى كامل، تمام، فراخ و گشاده آمده است؛ و «اِسْبَاغ ارزاق» تأمين مادّى فراخ و همه جانبه است؛ و اين چيزى است كه امام على(ع) مطلوب مىداند و فراتر از خط فقر زيستن را در چنين حدّى مىشناسد.
در نگاه امام على(ع) روابط و مناسبات اقتصادى بايد به گونهاى باشد كه هر انسان شاغل و تلاشگرى بتواند در رفاه اقتصادى به سر برد، و هر انسان از كار مانده و ناتوانى از تأمين كامل برخوردار باشد. به بيان امام على(ع) :«إِنَّالله ـ سُبْحَانَهُ ـ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الاَْغْنَياءِ أَقْوَاتَ الْفُقَراءِ، فَمَا جَماعَ فَقِيرٌ إِلاَّ بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِىٌّ، وَ اللهُ ـ تَعَالَى ـ سَائِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ؛ خداى ـ پاك از هر كاستى ـ روزى بينوايان را در دارايىهاى توانگران واجب دانسته است. پس بينوايى گرسنه نمانْد جز آن كه توانگرى از حقّ او خود را به نوايى رسانْد. و خداى بلندمرتبه، توانگران را از اين كار بازخواست كند.»
در اندیشه و سیرۀ امام علی (ع) روابط و مناسبات اقتصادی باید به گونه ای باشد که هر انسان شاغل و تلاشگری بتواند در رفاه اقتصادی به سر برد ، و هر انسان از کار مانده و ناتوانی از تأمین کامل برخوردار باشد . احاديثى بسيار از پيشوايان دين بيانگر اين جهتگيرى درباره خط فقر و اندازه فراتر از آن است كه به مواردى اشاره مىشود.
۱. از امام باقر(ع) درباره ميزان تأمين اقتصادى روايت شده است كه فرمود :«إِذَا أَعْطَيْتَ الْفَقِيرَ فَأَغْنِهِ؛ هنگامى كه به فقير بخشش نمودى، او را بىنياز كن.
۲. اسحاقبن عمّار گويد: به امام كاظم(ع) گفتم: «به شخص نيازمند هشتاد درهم بدهم؟ «فرمود: «آرى؛ و بيش از آن.» گفتم: «صد درهم بدهم؟» فرمود : «نَعَمْ؛ وَ أَغْنِهِ إِنْ قَدَرْتَ أَنْ تُغْنِيَهُ». (آرى؛ و در صورت توانايى، بىنيازش كن).
۳. از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام پرسيده شد كه شخصى داراى خانه و خدمتگزار است، آيا به او مىتوان از زكات داد؟ فرمودند: «نَعَمْ؛ إِنَّ الدَّارَ وَ الْخَادِمَ لَيْسَا بِمَالٍ». خانه و خدمتگزار داشتن، مالدارى محسوب نمىشود [ و با وجود نيازهاى ديگر، مىتواند زكات بگيرد ] .
۴. عبدالرحمان بن حجّاج گويد از امام كاظم(ع) درباره مردى پرسيدم كه پدر يا عمو يا برادرش خرج او را مىدهند، آيا مىتوان در صورتى كه همه نيازهاى او را به فراخى تأمين نمىكنند، از زكات به او داد تا همه نيازهايش به فراخى تأمين شود؟ فرمود: «مانعى ندارد».
۵. ابوبصير گويد: به امام صادق(ع) گفتم: «همانا پيرمردى از ياران ما كه نامش عمر است، به سبب نياز مالىاش از عيسىبن اَعْيَن درخواست كمك كرده است؛ و عيسىبن اَعْيَن به او گفته است كه از مال زكات در اختيار دارم، ولى نمىتوانم به تو بدهم. او پرسيده است: به چه دليل؟ و عيسى بن اَعْيَن گفته است: همانا ديدم كه گوشت و خرما مىخريدى. عمر گفته است: جز اين نيست كه يك درهم سود كرده بودم و با قسمتى از آن گوشت و خرما خريدم و قسمتى را براى نياز خود باقى گذاشتم». ابوبصير گويد: چون اين سخن مطرح شد، امام صادق(ع) دست بر پيشانى خود گذاشت و مدتى تأمل كرد. سپس سرِ خود را بلند كرد و فرمود :
«إِنَّ اللهَ نَظَرَ فِي أَمْوَالِ الاَْغْنيِاءِ، ثُمَّ نَظَرَ فِي الْفُقَراء، فَجَعَلَ فِي أَمْوَالِ الاَْغْنِيَاءِ مَا يَكْتَفُونَ بِهِ؛ وَ لَوْ لَمْ يَكْفِيهِمْ لَزَادَهُمْ؛ بَلْ يُعْطِيهِ مَا يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَيَكْتَسِي وَ يَتَزَوَّجُ وَ يَتَصَدَّقُ وَ يَحُجُّ [ بَلَى فَلْيُعْطِهِ ] .» خداوند در دارايىهاى توانگران و در وضع بينوايان نگريست، آنگاه در دارايىهاى توانگران حقوقى براى بينوايان قرار داد تا آن اندازه كه زندگى ايشان نيز در رفاه باشد، و بدين منظور آن اندازه [ از دارايىهاى توانگران ] بايد [به بينوايان ] داد كه بخورد، بنوشد، بپوشد، ازدواج كند، صدقه دهد و حج بگزارد [ آرى، بايد به او بدهد] .
آثار فقر در نگاه امام علی (ع)
فقر بر انسان از جهات گوناگون مىتازد و او را تحت تأثير عوارض خود قرار مىدهد، و روح و روان، جسم و جان، اعتقاد و ايمان، و اخلاق و رفتارش را به تباهى مىكشاند. در آموزه های امام علی (ع) به عوارض تباهگر فقر در عرصه های مختلف از جمله عرصه فردی پرداخته شده تا نگاه ها اصلاح شود و اهتمام لازم برای فقر زدایی فراهم گردد؛ عوارضی چون آشفتگی عقل، نومیدی و سستی، افسردگی و اندوهباری، احساس خواری و بی حرمتی، تشویش و مشغول سازی، آسيب ديدگى و كاستى اعتقادى - ايمانى، كفر و بى ايمانى، كينه و دشمنى، كم حيايى .
آشفتگی عقل
در آموزههاى اميرمؤمنان على(ع) از جمله آثار زيانبار فقر آشفتگى عقل آدمى است، چنانكه در پندى به فرزند خويش محمدبن حنفيّه فرموده است :«يَا بُنَيَّ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِالله منْهُ؛ فَإِنَّ الْفَقْرَ... مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ؛ فرزند عزيزم! از ناداراى بر تو بيمناكم. پس، از آن به خدا پناه ببر كه نادارى عقل را آشفته سازد.»
همچنين در سخنى خطاب به حضرت حسن(ع) فرموده است :«يَا بُنَيَّ! مَنِ ابْتُلِيَ بِالْفَقْرِ، فَقَدِ ابْتُلِيَ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ... وَ النُّقْصَانِ فِي عَقْلِهِ؛ فرزند عزيزم! هر كسى دچار فقر شود، به چهار خصلت گرفتار مىشود : [ از جمله ] : نقصان در عقل».
نومیدی و سستی
در منظر امام على(ع) فقر موجب نوميدى انسان و عارض شدن سستى بر اوست، و انگيزه لازم براى زندگى پربار را آسيب مىزند، و تحرّك لازم براى كار پرثمر را به شدّت مىكاهد :«وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ؛ انسان اگر مستمند شود، نوميد و سست مىگردد.»
افسردگی و اندوهباری
فقر انسان را از نظر روحى و روانى به افسردگى و اندوهبارى مىكشاند، و نشاط زندگى را مىگيرد، چنانكه امام على(ع) فرموده است :«وَ مَنِ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ؛ و آن كه در زندگى مستمند است، اندوهبار است.»
نادارى آدمى را در خود فرو مىبرد و به اندوه آن چه مىتوانست داشته باشد و ندارد مىنشانَد، و در غم زندگى سالم و آبرومند و مرفه گرفتار مىسازد. به بيان اميرمؤمنان على(ع) : «إِنَّ الْفَقْرَ... جَالِبٌ لِلْهُمُومِ؛ بىگمان فقر فراهم آورنده اندوه است.»
احساس خواری و بی حرمتی
نادارى و كمبوددارى، كرامت انسان را مىشكند و او را گرفتار احساس خُردى و كوچكى، و خوارى و بىمقدارى مىنمايد، چنان كه در هشدارهاى امام على(ع) آمده است :«إِنَّ الْفَقْرَ مَذَلَّةٌ لِلْنَّفْسِ؛ بىگمان فقر، مايه خوارىِ جان است.» و «الْقِلَّةُ ذِلّةٌ؛ كم داشتن، خوارى است.»
اين آسيب تا بدانجاست كه شخص در سرزمين خود نيز از كرامت و احترام لازم بىبهره مىگردد و حيثيت انسانىاش ناديده گرفته مىشود :«الْفَقِيرُ فِي الْوَطنِ مُمْتَهَنٌ؛ فقير در وطن [ هم ] ، خوار است.»
اميرمؤمنان على(ع) در دعايى چنين آموزش داده است :«اللّهُمَّ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ، وَ لاَ تَبْذُلْ جَاهِي بالاِْقْتَارِ؛ فَأَسْتَرْزِقُ طَالِبِي رِزْقِکَ، وَ أَسْتَعْطِفُ شِرَارَ خَلْقِکَ، وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي؛ وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذلِکَ كُلِّهِ وَليُّ الاِْعْطَاءِ وَ الْمَنْع (إِنَّکَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)؛ خدايا! به توانگرى آبرويم را نگاه دار، و به تنگدستى حرمتم را ضايع مگردان، تا از روزىخواران تو درخواست روزى كنم، و از آفريدگان بدكردارت مهربانى جويم، و به ستايش كسى كه به من عطايى ارزانى كند وادار گردم، و به بدگويى كسى كه به من چيزى ندهد گرفتار شوم؛ و تو پس از همه اين گفتار، صاحب اختيارى كه ببخشايى يا نبخشايى، زيرا «تو بر هر چيز توانايى».
تشویش و مشغول سازی
نادارى و كمبوددارى، ذهن و فكر آدمى را به خود مشغول مىسازد و از انديشيدن به امور اساسى دورش مىگرداند. امام على(ع) در حكمتى چنين يادآور شده است :«وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ؛ و اگر تنگدستى آدمى را در تنگنا قرار دهد، گرفتارى به خود، مشغولش سازد.»
آسيبديدگى و كاستى اعتقادى ـ ايمانى
نادارى و كمبوددارى، در صورت راسخ نبودن اعتقاد و ايمان، آنها را دچار آسيب مىسازد و به كاستى مىكشاند.
اميرمؤمنان على(ع) در سفارش خود به محمدبن حنفيّه چنين يادآور شده است :«يا بُنَيَّ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْکَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْهُ؛ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ؛ فرزند عزيزم! از نادارى بر تو بيمناكم. پس، از آن به خدا پناه ببر كه نادارى دين را ناقص سازد.»
همچنين در پندى به حضرت حسن(ع) فرموده است :«يَا بُنَّيَّ! مَنِ ابْتُلِيَ بِالْفَقْرِ، فَقَدِ ابْتُلِيَ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ: بِالضَّعْفِ فِي يَقِينِهِ... وَالرِّقَّةِ فِي دِينِهِ؛ فرزند عزيزم! هر كس دچار فقر شود، به چهار خصلت گرفتار مىشود : [ از جمله ] ضعف در يقينش و سستى در دينش.»
كفر و بىايمانى
خطر فقر بر اعتقاد و ايمان آدمى تا بدانجاست كه مىتواند او را به مرز كفر و بىايمانى بكشاند، چنانكه پيشواى مؤمنان على(ع) در اين باره هشدار داده است :«الْفَقْرُ طَرَفٌ مِنَ الْكُفْرِ؛ فقر كناره كفر است.»
روايت شده است كه از على(ع) پرسيده شد: «أَيُّ شَيْءٍ أَقْرَبُ إِلَى الْكُفْرِ؟» (چه چيز به كفر نزديكتر است؟) فرمود: «ذُوفَاقَةٍ لاَ صَبْرَ لَهُ». فقرِ فقيرى كه او را شكيبايى نيست.
آثار اخلاقی _ رفتاری
كم حيايى
نادارى و كمبوددارى، آدمى را وادار مىكند كه كرامت خود را زير پا بگذارد و براى زدودن نادارى يا كاستن آن، زبان گشايد و از اين و آن يارى جويد، و مشكلات خود را پيش هر كس مطرح نمايد و راه چاره جويد. امام على(ع) در سفارش خويش به حضرت مجتبى(ع) در اين مورد چنين يادآور شده است :«يَا بُنَيَّ! مَنِ ابْتُلِيَ بِالْفَقْرِ، فَقَدِ ابْتُلِيَ بِأَرْبَع خِصَالٍ: ... وَ قِلَّةِ الْحَياءِ فِي وَجْهِهِ؛ فرزند عزيزم! هر كس دچار فقر شود، به چهار خصلت گرفتار مىشود : [ از جمله ] : كم حيايى در چهره.»
كينه و دشمنى
نادارى و كمبوددارى، دل آدمى را از سلامت و صافى بيرون مىبرد و كينه و دشمنى به هر آن كس و هر آن چه را كه انسان موجب پيدايش نادارى و كمبوددارى خود مىداند، به وجود مىآورد يا دامن مىزند؛ و اين خود زمينه بىاخلاقى و بدرفتارى را در انسان فراهم مىسازد. امام على(ع) در سفارش خويش به محمدبن حنفيّه، بدين امر يادآور شده و فرموده است :«يَا بُنَيَّ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْکَ الْفَقْرَ. فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْهُ؛ فَإِنَّ الْفَقْرَ... دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ؛ فرزند عزيزم! از نادارى بر تو بيمناكم. پس، از آن به خدا پناه ببر كه نادارى دشمنى پديد آورد.»
نظر شما