آنگاه که بخشی از جامعه به دلیل نوگرایی فکری یا صنعتی، ساختار جدیدی به خود می گیرد، در جامعه نوعی دو دستگی به وجود می آید: دسته ای هوادار بخش جدید می گردند و دسته دیگر طرفدار بخش سنتی باقی می مانند. چون جامعه نمی تواند این دو دستگی را تحمل کند و در نزاع دائم به سر برد، به ناچار به سوی یکی از این حالتها می گراید:

1-بخش نوین جامعه بخش سنتی را جذب خود نموده و در نتیجه، تمامی جامعه یکدست می شود.

2-بخش سنتی جامعه بخش جدید را به سوی خود جذب نموده و جامعه یکدست می گردد.

3-حالتی بینابین ایجاد می شود و هریک از طرف ها از بخشی از ایده،تفکر یا فناوری خود عدول می نماید. در نتیجه جامعه به تعادلی جدید و گاه منطقی می رسد.

نگاهی به حرکت های اصلاح گر

جنبش های نوگرا به دو گروه تقسیم می شوند:

-جنبش های اصلاح گر                   -جنبش های انقلابی

جنبش های اصلاح گر حرکتی آرام دارند و به بعد خاصی از زندگی می پردازند؛مانند جنبش های دفاع از حقوق پایمال شده زنان یا جنبش های گسترش علم و مبارزه با بی سوادی. جنبش های انقلابی در نقطه مقابل جنبش های اصلاح گرند، زیرا حرکتی تند و شتابنده دارند و برای سرنگون کردن نظام سیاسی حاکم و جایگزین کردن آن با نظامی جدید و ایجاد تحول در تمامی ابعاد حیات جامعه پدید می آیند.

موضعگیری رژیم ها در برابر حرکت های اصلاح گر

در گذشته حکومت ها در برابر جنبش های اصلاح گر می ایستادند؛ چون این جنبش ها برخی از امتیازات دولتمردان را لغو می نمودند و خواهان بازپس گیری دارایی های آنان بودند. آنها تنها در شرایطی به چنین جنبش هایی اجازه فعالیت می دادند و به آنان توجه می کردند که امکان وقوع یک انقلاب اجتماعی آشکار می گردید؛ یعنی پیامدی که زیانش برای آنان بیشتر بود.

امروزه حکومت ها خود، اصلاح را بخشی از برنامه های خویش قرار داده اند و این اقدام یا بدان سبب است که به هر روی رژیم هایی دموکرات و منتخب مردمند و طبیعی است که مردم، اصلاح کشور و پیشرفت امورشان را می خواهند و آنها باید طبق رأی مردمشان، که آنان را انتخاب نموده و قدرت را بدانها واگذار کرده اند عمل کنند، یا به سبب آن است که هرچند رژیم هایی دیکتاتورند، اما اگر به اصلاحات بها ندهند، احتمال وقوع انقلاب علیه آنان قوت می گیرد.

طراحی مستبدانه و طراحی شورایی

حرکت های اصلاح گرانه مبتنی بر برنامه ریزی های اجتماعی است که به یکی از دو روش زیر صورت می گیرد:

-طراحی و برنامه ریزی های مستبدانه که در آن دولت به تنهایی و مستبدانه طراحی می کند و پس از آن به منظور عملی کردن برنامه، به خود اجازه می دهد که آزادی های مردم را سلب کند. اینگونه برنامه ریزی ها از دیدگاه دولت استبدادی مطلوب خواهد بود اما به دو کاستی اساسی مبتلاست:

1. انسان ها در اینگونه برنامه ریزی های دولتی، انسانیت خود را از دست می دهند. در چنین حالی برنامه ای که حتی نیک و درست باشد، چه ارزشی دارد؟ این درست مانند آن است که کسی به دنبال استقرار امنیت باشد و در جهت ایجاد امنیت برای عده ای، عده دیگری را بکشد.

2. اینگونه برنامه ریزی ها، عمیق و برخوردار از کیفیتی نیکو نخواهد بود، هرچند با مقیاس های کمی قابل قبول جلوه کند اما نتیجه چیزی جز ملال مردم و انتظار کشیدن آنها برای سرنگونی حکومت نخواهد بود. علاوه بر آن، موفقیت چنین برنامه هایی در سطح موفقیت طرح و برنامه ای که بر اساس مشورت و بدون خودکامه گی طراحی و اجرا شده باشد، نخواهد بود.

-برنامه ریزی شورایی آن است که دولت، آن را بر اساس شورا و خرد جمعی طراحی می کند و ارائه می دهد. پس از آن، کار را به مردم واگذار می کند؛ در عین حال برای پر کردن خلأها و جلوگیری از زیاده خواهی، بعد نظارتی خود را حفظ و تقویت می نماید. مثل دولتی که برای رفع نیاز مردم به مسکن، برای ساخت یک میلیون خانه برنامه ریزی می کند، سپس آن را به مناقصه عمومی می گذارد و بر روند ساخت و فروش نیز نظارت می کند.

شروط موفقیت برنامه ریزی اجتماعی

بایستی در برنامه ریزی، محورهای زیر ملاحظه شود:

1-صحت و استحکام طرح و برنامه:برنامه ریزان نباید بدلیل منافع شخصی یا جهت گیری های سیاسی، طائفه ای و....روند برنامه ریزی را منحرف کنند. اگر برنامه به سود طراح تنظیم شده باشد، دیر یا زود برنامه ریز رسوا شده و از پست خود برکنار می گردد و اگر به سود گروه خاصی تنظیم یافته باشد، به تفرقه و نابودی جامعه می انجامد.

2-برنامه ریزی اجتماعی باید در چارچوب امکانات موجود باشد نه امکاناتی که احتمالا در آینده بدانها دست یافته می شود، وگرنه ممکن است آن امکانات پیش بینی شده احتمالی بدست نیاید و برنامه، زیان دیده و به صورت ناتمام رها شود.

3-برای یک طرح اجتماعی و اجرای آن باید اعتبار کافی تخصیص یابد و متصدیان آن نیز باید افرادی باکفایت و در حد و اندازه های آن برنامه باشند.

4- برنامه باید از کانال نهادهایی نیرومند و نظام مند از حالت مکتوب درآید و عملیاتی شود، تا بتوان در سایه انضباط و قدرت آنها به اجرای برنامه و استمرار آن امیدوار بود.

5-در طرح خود باید از آخرین کشفیات علمی و اختراعات روز استفاده کرد؛ مانند استفاده از ماشین های حفاری، حمل و نقل و... در ساختمان سازی.

6-برنامه ریزی باید کوتاه مدت باشد، همچنین بهتر است که این مدت مقارن و مساوی با مدتی باشد که حکومت انتخابیِ مبتکر برنامه بر سر کار است، زیرا دراز مدت بودن برنامه ها سبب می شود که بی ثباتی و نوسان، پیش از اتمام برنامه و رسیدن به نتیجه نهایی رخ دهد. جایگزینی حکومت مبتکر برنامه با حکومت بعدی نیز در خلال اقدامات برنامه ریزی شده، سبب توقف و نابودی آن می شود؛ زیرا حکومت های نوپدید، برنامه های اجتماعی حکومت های سابق را معمولا فاقد استحکام و دقت ارزیابی می کنند.

7-در یک برنامه باید دید آینده نگرانه داشت. به عواملی که اکنون وجود ندارند اما در آینده پدید می آیند؛ مانند واردات برخی مواد اولیه معدنی و نیز نیروهایی که در آینده فارغ التحصیل می شوند، توجه کرد.

8-برنامه های اجتماعی باید با موقعیت روحی و روانی حاکم بر مردم جامعه سازگار باشد، وگرنه برنامه با شکست روبرو خواهد شد.

9-در طراحی و اجرای برنامه های اجتماعی باید با گروههای مختلف اجتماعی مشورت شود تا از این رهگذر، یاری مردمی به کمک دولت بیاید و اجرای برنامه را آسان و ممکن سازد؛ زیرا آنچه مورد قبول و طبق میل مردم نباشد از موفقیت کامل بهره مند نخواهد شد.

انواع اصلاح

اصلاح اجتماعی گونه هایی دارد که عبارتند از:

-اصلاح واجب:اصلاحی است که به منظور نجات عقیده یا مذهب صورت می گیرد؛ مانند حرکت در راه لغو قوانین تجویز کننده اعمالی مانند میخوارگی، قمار بازی، زنا و ربا. تلاش برای قانع کردن دولت ها در به رسمیت شناختن و اعطای حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم و حرکت در راه فراگیر کردن دانش.

-اصلاح مستحب:اصلاحی است که اسلام آن را نیک شمرده و ستوده است اما آن را واجب ندانسته؛ مانند زیباسازی شهرها.

-اصلاح حرام:اقدامی است که از نظر غیر متشرعین اصلاح نامیده می شود اما شرع آن را حرام دانسته است؛ مانند جنبشی که بخواهد به نام دفاع از آزادی زنان، آنان را در محیط های فساد و رذایل اخلاقی وارد سازد.

برگرفته از کتاب اسلام و جامعه نوشته آیت الله سید محمد شیرازی

نظر شما