twitter share facebook share ۱۳۹۵ فروردین ۲۶ 2712

از حلول ماه پرفضیلت رجب، چند روزی گذشته است؛ ماهی که منزل اول در آماده شدن برای ورود به ماه مبارک رمضان است. در کرامت این ماه آسمانی همین بس که پیامبر اکرم(ص) آن را ماهی دانسته است که هیچ ماهی به عظمت آن نمی‌رسد. در این ماه شریف، دعای روزانه‌ای وارد شده‌است که تلاوت آن پس از هر نماز مؤکداً توصیه شده است. آنچه می‌خوانید گفتاری منتشر نشده از امام موسی صدر است که در تبیین شأن این ماه پر فضیلت و تفسیر دعای آن است:
در روزهای آغازین ماه مبارک رجب می‌خواهم دعای پربرکتی را که این روزها بعد از هر نماز می‌خوانیم و مستحب هم هست، برایتان بخوانم و تفسیر کنم؛ ‌زیرا همان‌طور که می‌دانید، دعا در روزهای نخست اسلام، نقش بسیار مؤثری داشت و مسلمانان در زندگی‌شان و در برقراری ارتباط با خدا از آن بهره می‌بردند، اما بتدریج مثل همه چیز و مثل بسیاری از ارزش‌های اسلامی، مفهوم اصلی خود را از دست داد و چنان شد که همه ‌مسلمانان یا دست کم برخی از آنان با این طرز تفکر که دعا کافی است، کار و تلاش را و درمان بیماری و دست به کار شدن و آماده کردن خود را برای برطرف کردن مشکلات بزرگ و کوچک رها و به دعا اکتفا کردند. پیشتر نقش دعا را در زندگی مسلمانان مطرح کردیم و گفتیم که رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) هیچ‌گاه به دعا اکتفا نکردند. پیامبر(ص) در جنگ، مانند فرماندهان نظامی، سپاه را با تدبیر نظامی سر و سامان می‌داد،‌ روحیه‌ها را بالا می‌برد و نقاط ضعف را برطرف می‌کرد.‌ بعد از کسب این آمادگی‌ها دست به سوی آسمان برمی‌داشت و از خدا درخواست یاری و پیروزی می‌کرد.
انسان در زندگی خود باید کار کند،‌ تلاش کند،‌ از اسباب مادی استفاده کند و بعد از آنکه همه توان خود را به کار برد، از خدا که گره‌گشا و چاره‌ساز حقیقی است، کمک بخواهد. باید اول تلاش کنیم،‌ سپس به انتظار برآورده‌ شدن دعاهایمان بنشینیم. اما دعا، طبق فرموده امام(ع)، به‌تنهایی در حق کسی که کار و تلاش را رها کرده، مستجاب نمی‌شود. همه امور و شئون ما چنین است و دعا به‌تنهایی کارساز نیست.

 معرفت و استغفار در دعا
اگر در این دعاهایی که از ائمه(ع) به دست ما رسیده، دقت کنیم، می‌بینیم که در آن، معارف هست، استغفار هست،‌ معرفت حقایق دینی هست و انسان با این دعاها سطح معنویت خود را بالا می‌برد. وقتی درمانده می‌شوی و‌ اسباب عادی بی‌اثر می‌شود و همه توان خود را به کار می‌گیری و به نتیجه نمی‌رسی، ‌وقتی  مردم تو را تنها می‌گذارند و دوستانت خیانت می‌کنند،‌ اینجاست که باید به خدا رو کنی چنان‌که قرآن مجید می فرماید: «ای آنکه درمانده را چون بخوانَدُش، پاسخ می‌دهد و رنج از او دور می‌کند.» (نمل، 62)

«‌یا من أرجوه لکل خیر.» (ای آنکه در هر خیری چشم امید به تو دارم.) یعنی:‌ پروردگارا! ما کار و تلاش می‌کنیم،‌ به پزشک مراجعه می‌کنیم،‌ زحمت می‌کشیم و در پی کسب روزی می‌دویم، ولی با این همه، تنها از تو امید خیر و نیکی داریم. طبق فرموده‌ات برای درمان و شفای بیماری‌هایمان به پزشک مراجعه می‌کنیم ولی در همان وقت، دلمان با توست و می‌دانیم که خاصیت اثرگذاری اسباب عادی از توست. تویی که راه درست را به پزشک نشان می‌دهی و طریق مداوای بیماری را به او می‌آموزی. تویی که خواص شفابخشی را در داروها قرار دادی.
در انجام دادن وظایف خانگی‌مان هم ما تلاش خود را در تربیت فرزندانمان به کار می‌گیریم، با آنان صحبت می‌کنیم، تأدیبشان می‌کنیم، تهدیدشان می‌کنیم، ولی این را می‌دانیم که خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: «تو هر کس را که بخواهی هدایت نمی‌کنی. خداست که هر که را بخواهد هدایت می‌کند و او هدایت‌یافتگان را بهتر می‌شناسد.» (قصص، 56) بنابراین، ما همه توان خود را در راه تربیت فرزندانمان به کار می‌گیریم، ولی هرگز نمی‌توانیم فرزندانمان را به‌تنهایی تربیت کنییم.

هنگام جنگ با دشمنانمان کار می‌کنیم، آمادگی کسب می‌کنیم و تا حد توان، جانب احتیاط را مراعات می‌کنیم، ولی در همان وقت مثل رسول خدا(ص) دلمان با خداست و از او یاری می‌خواهیم. در رفع مشکلات اجتماعی، گرفتاری‌های مالی، در تجارت، کشاورزی و ارتباط با مردم نیز تمام سعی خود را می‌کنیم، ولی در عین حال می‌گوییم: «یا مَن أرجُوهُ لِکلِّ خَیرٍ.» او منشأ خیر است. نظرهای راهگشا را او الهام می‌کند. اوست که به دانشمندان علم می‌آموزد. صاحب هر خیرو برکتی اوست.

اگر در ماه رجب بعد از هر نماز دعای «یا مَن أرجُوهُ لِکلِّ خَیرٍ» را با حضور قلب بخوانیم و بعد از خارج شدن از مسجد، سراغ کسب روزی یا تربیت فرزندان یا کشاورزی یا حل مشکلات زندگی یا درمان بیماری برویم، در این صورت این دعا به ما یاد می‌دهد که‌ ای انسان، بیش از حد به سعی خود متکی نباش. سعی و تلاش واجب است، ولی همه خیرها از جانب خداست. اگر چنین شد، وقتی سراغ رئیس، دکتر، یا همسایه می‌رویم یا به کار خانه و دیگر امور زندگی‌مان می‌پردازیم، اینها را همه چیز نمی‌دانیم، بلکه به چشم وسیله به اینها نگاه می‌کنیم.

 ایمنی از خشم خداوند
 «یا مَن أرجُوهُ لِکلِّ خَیرٍ وَآمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کلِّ شَرٍّ.» به خدا می‌گوییم: خدایا! ما در همه بدی‌ها و مشکلات و بلاها خود را از خشم و غضب تو در امان می‌بینیم. می‌دانیم که ناامیدی از رحمت خدا و احساس ایمنی از خشم او، دو گناه از گناهان کبیره به‌شمار می‌آیند.
ایمنی از خشم خدا این است که انسان مطمئن باشد که عذاب و اذیتی به او نخواهد رسید و بی‌خیال و آسوده‌خاطر باشد. این گناهِ کبیره است. ناامیدی از رحمت خدا هم از گناهان کبیره است. انسان ناامید، امیدی به آینده ندارد. همه چیز را تمام شده می‌بیند. چنین می‌پندارد که رحمت خدا شامل حال او نخواهد شد و در توبه به روی او بسته است.‌ این حالت خطرناکی است، احساسی شیطانی است. تا وقتی انسان زنده است، خوف و رجا را باهم دارد. خوف و رجا دو عامل‌اند که باید همیشه در وجود انسان باقی بمانند. انسان نباید مطمئن باشد که همه چیز تمام شده و راه بازگشت ندارد یا جای خود را در بهشت بداند و خیالش آسوده باشد. این فکر خطرناکی است.
اگر احساس امنیت از خشم خدا گناه است، چگونه دعا می‌گوید: «وَآمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کلِّ شَرٍّ»؟ حقیقت آن است که وقتی گرفتار خشم و غضب خدا می‌شویم، منشأ آن مکر و شر و عذاب خدا نیست، بلکه همه بدی‌ها و شرها و بلاها از جانب خود ماست، نه از جانب خدا. چرا؟ زیرا خداوند خالق ماست و ما را دوست دارد. از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. نسبت به ما از پدر و مادر دلسوزتر است. چگونه می‌تواند ما را عذاب کند؟ این با عقل جور درنمی‌آید. ما هستیم که با دست خود، خودمان را گرفتار عذاب می‌کنیم. در آیه 40 سوره روم می خوانیم: «به سبب اعمال مردم، فساد در خشکی و دریا آشکار شد.» اما همین مسئله نیز بیانگر رحمت و لطف خداست: «تا به آنان جزای بعضی از کارهایشان را بچشاند، باشد که بازگردند.» (روم، 41)  مَثَل بلاها و مشکلاتی که از ناحیه خدا به ما می‌رسد، مَثَل پدر و مادر دلسوز و مهربان در تربیت و تأدیب فرزندانشان است. مادر فرزندش را می‌زند، به او ناسزا می‌گوید، و احیاناً لعن و نفرین می‌کند، ولی آیا بدی او را می‌خواهد؟ این همه کتک و داد و فریاد بر سر فرزندش، تنها به این منظور است که او تربیت شود و ادب یاد بگیرد.
بنابراین، شر و عذاب از جانب خدا نیست. خدا خیانت نمی‌کند، به کسی ضرر نمی‌زند، خشم نمی‌گیرد و عذاب نمی‌کند. اینها همه از جانب خود ماست، بلاهایی که دامنگیرمان شده، نتیجه کارهای ماست. بلاهایی که در روز قیامت گرفتارشان خواهیم شد، تجسم اعمال ما در این دنیاست. بنابراین، از خداوند متعال که هر خیری را از او امید داریم و از هر شری نزد او احساس امنیت می‌کنیم، شری صادر نمی‌شود. منشأ همه شرور خودمان هستیم. این است معنای جمله «وَآمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کلِّ شَرٍ.»

 خیر کثیر در برابر عمل ناچیز
«یا مَن یُعطِی الکثیرَ بِالقَلیلِ.» خداوند در مقابل عمل ناچیز ما، پاداش فراوانی می‌دهد. «هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر به او پاداش دهند.» (انعام، 160) اما همان یک حسنه را نیز با توان و نیروی خود انجام نمی‌دهیم، ما هیچ نیرو و توانی از خود نداریم؛ خداست که به ما توانایی و حیات و رشد و تحرک و آگاهی می‌دهد و خیر و خوبی را به ما الهام می‌کند. پس همه خیرها از طرف اوست.  با این همه ده برابر پاداش می‌دهد.

عصیان مخلوق و بی‌نیازی خالق
عقیده ما این است که خدا از بنده‌هایش بی‌نیاز است. نه به نماز ما نیازی دارد، نه به روزه ما و نه به حج ما. اگر همه انسان‌های روی زمین کافر شوند یا جملگی ایمان بیاورند، تأثیری بر او نمی‌گذارد. هدف او از آفرینش انسان به کمال رساندن اوست. وقتی خدا تو را از غیبت کردن باز می‌دارد، باز می‌خواهی غیبت کنی؟ بکن، ولی بدان در نتیجه ‌آن، جامعه به گونه‌ای می‌شود که هیچ فرقی در میان افراد آن نیست و هیچ کس نزد دیگری احترام و ارزشی ندارد؛‌ عیوب همه آشکار است؛‌ هر کسی پشت سر دیگری غیبت می‌کند. وقتی غیبت مرا می‌کنی، آیا سود کرده‌ای؟ نه، بلکه بر عکس، مرا از دست می‌دهی زیرا من به همان میزان برایت ارزش دارم که تو برایم ارزش قایل هستی.‌ من وقتی قوی هستم که در نظر تو عزیز باشم، اما وقتی با شمشیر و نیزه و تیر، سر و پایم را شکستی و مرا از بین بردی، دیگر با چه نیرویی به تو خدمت کنم؟ و همین‌طور وقتی پشت سر دیگران غیبت می‌کنی، اگر پشت سر تاجری غیبت کردی، او بی‌آبرو می‌شود و در نتیجه، اقتصاد کشورت ضعیف می‌شود.
 همین‌طور اگر پشت سر کارگری غیبت کردی، دیگر کسی به او اعتماد نخواهد کرد و کسی او را به کار نخواهد گرفت؛ کسی با او همکار نخواهد شد. و به‌تدریج زندگی اجتماعی از هم می‌پاشد و تعطیل می‌شود؛ اتحاد مردم از بین می‌رود و اخلاص می‌میرد. این اسمش امت و جامعه نیست، این شبیه زندگی حیواناتی وحشی است که در صحرا زندگی می‌کنند و هیچ یک به دیگری اعتماد ندارند.

خدا ارحم الراحمین است [که غیبت را حرام کرده است]. پس چرا من و تو به خودمان رحم نکنیم؟‌ «‌یا مَن یُعطِی الکثیرَ بِالقَلیلِ» ‌یعنی بازار رحمت پروردگارت پررونق است، کالای ناچیزی بیاور و چند برابر بگیر.
پیامبر(ص) به اصحابش می‌فرماید: آیا راه بهشت را به شما نشان دهم؟ «حرفه‌ای بیاموزید؛ دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید؛ ازآنچه خداوند به شما بخشیده، در راه او انفاق کنید.» می‌گویند: ای رسول خدا، ما چیزی نداریم که انفاق کنیم؛ نه علمی داریم که به دیگران تعلیم دهیم و نه قدرتی داریم که مظلومی را یاری کنیم و ظالم را سر جای خود بنشانیم. پیامبر(ص) می‌فرماید: حال که قدرت انفاق ندارید [زبانتان را کنترل کنید و] سکوت اختیار کنید.
چه بازاری از این سودآورتر می‌خواهید؟ حرفی نزنید و در مقابل، خدا به شما بهشت را می‌بخشد.

*روزنامه ایران

نظر شما