اميرمؤمنان على عليه السلام با اين ديدگاه واقعى و ژرف، رفتارش را با مردم و در همه ابعاد و ادوار مختلف زندگى تنظيم مى كرد. چنان كه در زندگى خصوصى و شخصى اش نيز همين باريك بينى و ژرف نگرى را داشت.
در اينجا نكاتى را در اين باره ذكر مى كنيم تا سرمشقى باشد براى سياستمداران مسلمان و رهبران كشورهاى اسلامى.
خاموش كردن چراغ
در كتاب «مناقب» ابن شهرآشوب، به نقل از ابن مردويه، آمده است كه گفت: «در گفتگويى شنيدم كه: شبى حضرت على عليه السلام در بيت المال بود و عمرو بن عاص به نزد او رفت. حضرت چراغ را خاموش كرد و در نور ماه نشست، و روا نشمرد كه به ناحق در زير نور چراغ بنشيند»
مگر در آن چند لحظه اى كه عمرو بن عاص مى خواست صحبت كند چقدر از روغن آن چراغ مصرف مى شد؟ قطعا مقدار بسيار اندكى.
اما على بن ابى طالب عليه السلام الگو و سرمشق است. اگر درباره اموال مسلمانان تا اين اندازه واقع بين و دقيق باشد، ديگر كار به اينجا نمى رسد كه امروز برخى سران كشورهاى اسلامى رسيده اند و ميليارد ميليارد اموال مسلمانان را بى محابا حيف و ميل مى كنند.
سختگير درباره احكام خدا
در «مناقب» ايضا به نقل از ابن مردويه، آمده است: «چون اميرمؤمنان عليه السلام از يمن آمد بيدرنگ به خدمت پيامبر(ص) رفت و يكى از اصحابش را جانشين خود بر سپاهيان همراهش گماشت. آن مرد به هر يك از افراد جامه اى كتانى كه حضرت على(ع) با خود آورده بود، داد.
وقتى سپاهيان نزديك آمدند و حضرت على(ع) به استقبالشان رفت، ديد جامه هايى نو پوشيده اند.
فرمود: واى بر تو، اين چه وضعى است؟
عرض كرد: اين جامه ها را پوشاندمشان كه وقتى به ميان مردم مى آيند زيبا باشند.
فرمود: واى بر تو، پيش از آن كه به رسول خدا(ص) برسند؟
راوى گويد: على عليه السلام جامه ها را از تن آن عده درآورد و به جاى خود برگرداند.
ابو سعيد خدرى مى گويد: مردم از اين كار على عليه السلام به رسول خدا(ص) شكايت كردند. پيامبر خدا(ص) برخاست و خطبه اى ايراد كرده فرمود: اى مردم! از على شكايت نكنيد، به خدا سوگند كه او درباره [احكام] خدا سختگير است»
شكستن ظروف طلا
در «مناقب»، به نقل از زاذان، آورده است: «قنبر، چند جام زرين و سيمين به نزد حضرت على عليه السلام كه در رحبه [ميدان كوفه] بود آورد و عرض كرد: شما هرچه هست تقسيم مى كنى، و من اينها را براى خودتان پنهان كردم.
حضرت شمشيرش را بركشيد و فرمود: واى برتو! مى خواستى آتشى به خانه ام وارد كنى؟ سپس آنها را در برابر شمشيرش چيد و ضربه زد، به طورى كه سى و چند تكه شدند؛ و فرمود: كارشناسان را بياوريد. آنها آمدند و حضرت فرمود: اينها را سهم بندى كنيد»
بديهى است كه اين جامهاى زرين و سيمين وقتى سالم باشند به مراتب با ارزش تر از شكسته آنهاست، اما از آن جا كه ظروف طلا و نقره حرام است، شايد به اين دليل اميرمؤمنان آنها را شكسته تا از حرمت درآيد و ميان مردم تقسيم كرده است. اين چنين اميرمؤمنان عليه السلام در اجراى دقيق اسلام ركورد شكنى مى كند.
نفى ناسيوناليسم و قوم گرايى
«ناسيوناليسم» و نژادپرستى يكى از روش هاى فكرى استعمار براى ضربه زدن به مسلمانان و نابود كردن آنها و از بين بردن وحدت و ايجاد تفرقه در ميان جوامع اسلامى است. استعمارگران با اجراى اصل «تفرقه بينداز و حكومت كن» بر جهان اسلام و مسلمانان مسلّط شدند، و اين چيزى است كه امروز ما آن را آشكارا و روشن مشاهده مى كنيم.
اما اسلام به اين قوم گراييها و شعارهاى ناسيوناليستى خاتمه داد، آنگاه كه قرآن كريم اعلان كرد: «يَـأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَـكُم مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثَى وَ جَعَلْنَـكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَـكُمْ»؛ «اى مردم! ما شما را از نر و ماده اى آفريديم و قومها و قبيله ها قرارتان داديم تا يكديگر را بشناسيد. همانا گرامى ترين شما در نزد خدا باتقواترين شماست: بى ترديد، خداوند داناى آگاه است».
و پيامبر(ص) فرمود: «ليس لعربي على عجمي فضل إلا بالتقوى؛ هيچ عربى را بر عجمى برترى نيست مگر به تقوا».
و فرمود: «كلكم مِن آدم ، و آدم مِن تراب؛ همه شما از آدم هستيد و آدم از خاك بود».
اميرمؤمنان على عليه السلام نيز همين راه را رفت و هرگونه قوم گرايى را با شدّت و شهامت تمام ردّ كرد و از اين طريق قرآن را به كار بست و فرمان پيامبر خدا(ص) را پياده نمود.
زن عرب با زن غير عرب يكى است
ابن ابى الحديد در «شرح نهج البلاغة»، به نقل از ابو اسحاق همدانى آورده است كه گفت: «روزى دو زن نزد حضرت على(ع) آمدند، يكى عرب بود و ديگرى از موالى. آن دو از حضرت چيزى درخواست كردند و امام به هر دو به يكسان چند درهم و مقدارى غذا داد.
يكى از آن دو گفت: من يك زن عرب هستم و اين عجم است.
حضرت فرمود: به خدا قسم كه من در اين بيت المال برتريى براى فرزندان اسماعيل بر فرزندان اسحاق نمى بينم».
خواهرش و زن غير عرب يكسانند
اميرمؤمنان عليه السلام خواهر خود را كه عرب و قرشى و هاشمى بود و از نزديكترين مردم به وى محسوب مى شد، بر كنيزى غير عرب ترجيح نداد و مقدار بيشترى از بيت المال به او عطا نكرد.
آن حضرت در يكى از خطبه هايش مى فرمايد: «لأسوين بين الأسود والأحمر؛ من ميان سياه و سفيد فرقى نخواهم گذاشت».
در زمانى كه خواست بيت المال را تقسيم كند، نوشت: «عرب و قرشى و انصارى و عجم و همه قبايل عرب و تيره هاى عجم كه اسلام را پذيرفته اند، يكسانند»
اينچنين اميرمؤمنان عليه السلام معيار اصلى و چارچوب كلى را اسلام قرار داد، كه همه قومگراييها، قبيله پرستيها و آداب و رسوم غير اسلامى و جداسازيها و تبعيضات غير انسانى در برخورد با صخره سخت و استوار آن خرد و متلاشى مى شوند.
*برگرفته از کتاب اسلام و سیاست نوشته آیت الله سید صادق شیرازی
نظر شما