twitter share facebook share ۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۴ 2756

اميرمؤمنان على عليه ‏السلام با اين ديدگاه واقعى و ژرف، رفتارش را با مردم و در همه ابعاد و ادوار مختلف زندگى تنظيم مى‏ كرد. چنان كه در زندگى خصوصى و شخصى ‏اش نيز همين باريك ‏بينى و ژرف ‏نگرى را داشت.

در اين‏جا نكاتى را در اين باره ذكر مى ‏كنيم تا سرمشقى باشد براى سياستمداران مسلمان و رهبران كشورهاى اسلامى.

خاموش كردن چراغ

در كتاب «مناقب» ابن شهرآشوب، به نقل از ابن مردويه، آمده است كه گفت: «در گفتگويى شنيدم كه: شبى حضرت على عليه ‏السلام در بيت المال بود و عمرو بن عاص به نزد او رفت. حضرت چراغ را خاموش كرد و در نور ماه نشست، و روا نشمرد كه به ناحق در زير نور چراغ بنشيند»

مگر در آن چند لحظه‏ اى كه عمرو بن عاص مى ‏خواست صحبت كند چقدر از روغن آن چراغ مصرف مى ‏شد؟ قطعا مقدار بسيار اندكى.

اما على بن ابى‏ طالب عليه ‏السلام الگو و سرمشق است. اگر درباره اموال مسلمانان تا اين اندازه واقع‏ بين و دقيق باشد، ديگر كار به اين‏جا نمى ‏رسد كه امروز برخى سران كشورهاى اسلامى رسيده ‏اند و ميليارد ميليارد اموال مسلمانان را بى ‏محابا حيف و ميل مى‏ كنند.

سختگير درباره احكام خدا

در «مناقب» ايضا به نقل از ابن مردويه، آمده است: «چون اميرمؤمنان عليه ‏السلام از يمن آمد بيدرنگ به خدمت پيامبر(ص) رفت و يكى از اصحابش را جانشين خود بر سپاهيان همراهش گماشت. آن مرد به هر يك از افراد جامه ‏اى كتانى كه حضرت على(ع) با خود آورده بود، داد.

وقتى سپاهيان نزديك آمدند و حضرت على(ع) به استقبالشان رفت، ديد جامه‏ هايى نو پوشيده‏ اند.

فرمود: واى بر تو، اين چه وضعى است؟

عرض كرد: اين جامه ‏ها را پوشاندمشان كه وقتى به ميان مردم مى ‏آيند زيبا باشند.

فرمود: واى بر تو، پيش از آن كه به رسول خدا(ص) برسند؟

راوى گويد: على عليه ‏السلام جامه ‏ها را از تن آن عده درآورد و به جاى خود برگرداند.

ابو سعيد خدرى مى‏ گويد: مردم از اين كار على عليه ‏السلام به رسول خدا(ص) شكايت كردند. پيامبر خدا(ص) برخاست و خطبه ‏اى ايراد كرده فرمود: اى مردم! از على شكايت نكنيد، به خدا سوگند كه او درباره [احكام] خدا سختگير است»

شكستن ظروف طلا

در «مناقب»، به نقل از زاذان، آورده است: «قنبر، چند جام زرين و سيمين به نزد حضرت على عليه ‏السلام كه در رحبه [ميدان كوفه] بود آورد و عرض كرد: شما هرچه هست تقسيم مى ‏كنى، و من اينها را براى خودتان پنهان كردم.

حضرت شمشيرش را بركشيد و فرمود: واى برتو! مى ‏خواستى آتشى به خانه ‏ام وارد كنى؟ سپس آنها را در برابر شمشيرش چيد و ضربه زد، به طورى كه سى و چند تكه شدند؛ و فرمود: كارشناسان را بياوريد. آنها آمدند و حضرت فرمود: اين‏ها را سهم ‏بندى كنيد»

بديهى است كه اين جامهاى زرين و سيمين وقتى سالم باشند به مراتب با ارزش ‏تر از شكسته آنهاست، اما از آن جا كه ظروف طلا و نقره حرام است، شايد به اين دليل اميرمؤمنان آنها را شكسته تا از حرمت درآيد و ميان مردم تقسيم كرده است. اين چنين اميرمؤمنان عليه ‏السلام در اجراى دقيق اسلام ركورد شكنى مى ‏كند.

نفى ناسيوناليسم و قوم‏ گرايى

«ناسيوناليسم» و نژادپرستى يكى از روش ‏هاى فكرى استعمار براى ضربه زدن به مسلمانان و نابود كردن آنها و از بين بردن وحدت و ايجاد تفرقه در ميان جوامع اسلامى است. استعمارگران با اجراى اصل «تفرقه بينداز و حكومت كن» بر جهان اسلام و مسلمانان مسلّط شدند، و اين چيزى است كه امروز ما آن را آشكارا و روشن مشاهده مى ‏كنيم.

اما اسلام به اين قوم‏ گراييها و شعارهاى ناسيوناليستى خاتمه داد، آن‏گاه كه قرآن كريم اعلان كرد: «يَـأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَـكُم مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثَى وَ جَعَلْنَـكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَـكُمْ»؛ «اى مردم! ما شما را از نر و ماده ‏اى آفريديم و قومها و قبيله ‏ها قرارتان داديم تا يكديگر را بشناسيد. همانا گرامى‏ ترين شما در نزد خدا باتقواترين شماست: بى ‏ترديد، خداوند داناى آگاه است».

و پيامبر(ص) فرمود: «ليس لعربي على عجمي فضل إلا بالتقوى؛ هيچ عربى را بر عجمى برترى نيست مگر به تقوا».

و فرمود: «كلكم مِن آدم ، و آدم مِن تراب؛ همه شما از آدم هستيد و آدم از خاك بود».

اميرمؤمنان على عليه ‏السلام نيز همين راه را رفت و هرگونه قوم‏ گرايى را با شدّت و شهامت تمام ردّ كرد و از اين طريق قرآن را به كار بست و فرمان پيامبر خدا(ص) را پياده نمود.

زن عرب با زن غير عرب يكى است

ابن ابى ‏الحديد در «شرح نهج البلاغة»، به نقل از ابو اسحاق همدانى آورده است كه گفت: «روزى دو زن نزد حضرت على(ع) آمدند، يكى عرب بود و ديگرى از موالى. آن دو از حضرت چيزى درخواست كردند و امام به هر دو به يكسان چند درهم و مقدارى غذا داد.

يكى از آن دو گفت: من يك زن عرب هستم و اين عجم است.

حضرت فرمود: به خدا قسم كه من در اين بيت المال برتريى براى فرزندان اسماعيل بر فرزندان اسحاق نمى ‏بينم».

خواهرش و زن غير عرب يكسانند

اميرمؤمنان عليه ‏السلام خواهر خود را كه عرب و قرشى و هاشمى بود و از نزديكترين مردم به وى محسوب مى ‏شد، بر كنيزى غير عرب ترجيح نداد و مقدار بيشترى از بيت المال به او عطا نكرد.

آن حضرت در يكى از خطبه‏ هايش مى ‏فرمايد: «لأسوين بين الأسود والأحمر؛ من ميان سياه و سفيد فرقى نخواهم گذاشت».

در زمانى كه خواست بيت المال را تقسيم كند، نوشت: «عرب و قرشى و انصارى و عجم و همه قبايل عرب و تيره ‏هاى عجم كه اسلام را پذيرفته‏ اند، يكسانند»

اينچنين اميرمؤمنان عليه ‏السلام معيار اصلى و چارچوب كلى را اسلام قرار داد، كه همه قوم‏گراييها، قبيله پرستيها و آداب و رسوم غير اسلامى و جداسازيها و تبعيضات غير انسانى در برخورد با صخره سخت و استوار آن خرد و متلاشى مى ‏شوند.

*برگرفته از کتاب اسلام و سیاست نوشته آیت الله سید صادق شیرازی

نظر شما