بررسی جوانب مختلف تکامل انسان اقتضا میکند که آدمی در کشف همه عوامل و شرایطی که مخلّ اخلاق و رفتار او است جدیت به خرج داده و اطلاعات و آگاهی خود را مورد نقد صریح و شفاف قرار دهد، تا بتواند به افقهای جدیدی در زندگی دست پیدا کند.
یکی از مهمترین مسائلی که باید مورد بررسی قرار گیرد و ریشهها و عوامل تشدید کننده آن بهطور دقیق شناسایی گردد، موج تعصب و تنفری است که با پشتوانه فکری و ایدئولوژیک خود تمام جهان را در نوردیده است. پس باید به خطا بودن چنین بینش و مکتبی اذعان نمود و به تصحیح و بازنگری در این رویکرد و برطرف کردن اشتباهات و نواقص آن پرداخت.
از آنجا که سلطه و تأثیرگذاری ادیان و مذاهب بر جنبه های گوناگون زندگی مردم، موجب تضرر و شکست گروههایی شد که ارزشهای اصلاحی ادیان را در تضاد با منافع خود می دیدند، لذا این افراد و گروهها بر آن شدند که اهداف و سعی و تلاش ادیان برای ترقی دادن انسان را ناکام گذاشته و آن را از مسیر اصلی خود منحرف کنند. اینجاست که لزوم بر قراری شیوه ها و ابزاری برای شناسایی دین حقیقی و بازگشت به آموزه های مقدس آن روشن می گردد. ضمن اینکه با شناخت حقیقت، نقش دستهای پنهانی که به دنبال تحریف دین و دور ساختن آن از ارزشهای اخلاقی و رفتاری هستند و می کوشند تا تصویری نادرست از ادیان در ذهن افراد بشر ایجاد کنند، بر همگان آشکار می گردد.
دکتر عبدالجبار رفاعی میگوید: «اگر زمینه تقارن و مقایسه بین ادیان به خوبی فراهم نشود، نمیتوان سوءتفاهمها و قضاوتهای پیشین را تصحیح کرد و اشتباهات متراکم شده در فکر و ذهن اتباع یک مذهب نسبت به دین دیگر را که برگرفته از سوءتفاهمهاست حل و فصل نمود. همچنین این امر موجب می شود که حکم و دیدگاه یک دین نسبت به دین دیگر متفاوت گردد. بررسیهای مقایسهای بین ادیان نشاندهنده جایگاه هر دین است و اثرپذیری و تأثیرگذاری یک دین بر ادیان دیگر را روشن میسازد. همچنین این بررسی میزان پویایی ادیان در زندگی پیروانشان را به خوبی نشان خواهد داد».
این سخن دکتر رفاعی ما را به علم و دانش ادیان و مذاهب باز می گرداند که در آن یک دین و آیین یا یک مذهب و مکتب مورد بررسی قرار می گیرد که از نظر علمی بسیار مهم و ارزشمند است و با افشاگری که به آن نیاز داریم همخوانی دارد. ما به این دانش ادیان و آن افشاگری در زمینه چالش های اخلاقی که امروزه برای مقابله با دین اسلام به کار گرفته می شود نیازمندیم. یکی از آشکارترین این چالشها اصل جهاد است که امروزه به روشهای غیرانسانی در کشورهای مختلف اجرا میشود. حال آنکه یک شخصیت فرهنگی نخبه میتواند در این زمینه به روشنگری پرداخته و تأثیری پویا و حیاتی داشته باشد.
سؤال مهمی که مطرح میشود این است که آیا صاحبان علم و فرهنگ میتوانند آزادانه و بهطور مستقل به بررسی و کشف حقایق بپردازند؟ آیا با وجود شرایط نابسامانی که امروزه بر جوامع اسلامی حکمفرما شده و امکان هرگونه شناخت صحیح از ادیان مختلف را با مشکل مواجه کرده است، زمینه چنین تحقیق جامعی فراهم می باشد؟ در یکی از پایگاههای اینترنتی تبلیغی دیدم که در آن از یک کتاب در زمینه فلسفه اسلامی سخن میگفت، بهطور طبیعی با خود فکر کردم که مدیران این پایگاه افرادی آگاه و به دنبال علم و دانش هستند و از این امر مسرور گشتم، ولی با مشاهده این جمله در ذیل مطلب که «نویسنده این کتاب از شیعیان است» یأس و سرخوردگی جای رضایت خاطر درونم را گرفت. چه نیازی بود که چنین جمله ای مانند یک هشدار ثبت شود؟ در شرایطی که افراد جامعه در بحران مذهبی و طائفهای غرق شدهاند و این تنش ها و برخوردها گاه از سطح عوام فراتر رفته و طبقه فرهیختگان جامعه را درگیر خود می کند، چگونه میتوان نخبگانی در زمینه فکر و اندیشه تربیت کرد که بتوانند آگاهی و دانش را به دیگران منتقل کنند؟
بدین منظور بر نخبگان و آن دسته از صاحبان علم و فرهنگ که تمرکز خود را بر مسائل عقیدتی و مکاتب فکری مختلف قرار داده اند لازم است که از پیروی میراث دینی خوشحال باشند و از عوامل تحریککننده احساسات مذهبی مردم چه مثبت و چه منفی دوری گزینند؛ همچنین شرایط نابسامان و بحرانهای مذهبی و طائفهای نباید بر رفتار آنان تأثیر گذارد چراکه این تأثیرپذیری آنها را به سمت بروز رفتارهای نادرست سوق داده و از اعتدال و بیطرفی دور میکند.
یک فرهنگی دلسوز وظیفه دارد که دستهای پشت پرده دشمنان را که بدنبال بازی کردن با ارزشها و اصول هستند بر دیگران افشا کند. برای وصول به این اهداف لازم نیست که وی در زمره مبلغان برجسته مذهبی باشد، بلکه مهم این است که در معرفی دین خود امانتدار و راستگو باشد و حتی اگر در آموزه های معرفتی و دینی نقاط کور یا منفی مشاهده نمود، به دور از هرگونه تعصب آن را بیان نماید. او باید هوشیار باشد که به بلندگوی افراط گرایانی که خواهان حذف و تکفیر دیگران هستند، بدل نشود و از خونریزی و کشتار دفاع نکرده، مردم را به این امور دعوت نکند.
وصول به این اهداف امکانپذیر نیست مگر اینکه نوعی شوق و علاقه در نخبگان به وجود آید و آنها را به کشف و بررسی حقیقت وا دارد. اتخاذ چنین رویکردی، میانه روی و اعتدال را در جامعه رونق داده و باعث می شود که ظرفیت پذیرش افکار، عقاید و مکاتب مختلف در بین مردم بالارود و افراد در برخورد با مخالفان و دگر اندیشدان با رعایت اخلاق، تساهل و مدارا برخورد کنند. در چنین محیطی ارتباط و همبستگی اجتماعی افزایش یافته و زمینه مناسب برای انتقال اطلاعات و آگاهیها از فرد و گروهی به فرد و گروه دیگر میسر میشود. این تأثیرپذیری و تأثیرگذاری در نهایت به حرکت جامعه به سمت خیر و سعادت و موفقیت کمک خواهد کرد.
در اوضاع کنونی که جوانان مسلمان در محاصره تبلیغات گسترده رسانه ها قرار گرفته و به خشونت ورزی و در پیش گرفتن تفکر افراطی دعوت می شوند، اکتفا نمودن به نوشتن کتاب و نوشتارهای زیبا در دفاع از دین دیگر فایده چندانی ندارد. آنچه امروزه نیازمند آن هستیم کسب فهمی عمیق و ریشه ای از دین است تا از این طریق، پیام، عقاید و آموزه های دین را به شکلی ارائه کنیم که با عقل متکامل بشری و فطرت و سرشت انسان همخوانی و همراهی داشته باشد.
بنابراین مبلغان دینی باید مردم به سمت تحصیل و فراگیری علوم و معارف انسانی تشویق کنند. آموزش صحیح باید از پایههای اول شروع شده و به تحصیلات عالی دانشگاهی منتهی شود و پویایی و سرزندگی دین و همراهی و عدم مخالفت آن با تمدن و تجدد به همگان نشان داده شود.
قطعا شرایط حاکم بر امروز جهان اقتضا میکند که دعوت به دین با شفافیت، صراحت و پرهیز از مخفی کاری همراه باشد. همچنین باید آن دسته از مبانی فکری که به تعصب و افراطیگری منجر شده، استانداردهای اخلاقی را به پایینترین سطح خود رسانده و نابودی بشر را به همراه داشته است، بر همگان روشن شود. در این میان جستجوی مجدّانه و نقد منصفانه و بیطرف میتواند کاستیها و کمبودهای موجود در اندیشه و اصول اخلاقی تندروان و دگم اندیشان را بر همگان روشن کند.
رابطه انسان با خالق هستی باید با اتخاذ میانه روی و ابزارهایی نیک و شایسته بازگردانده شود؛ ابزارهایی که میتوانند معنا و جوهر دین را که مغفول و مجهول مانده است آشکار سازند. مشکل ما با دین این است که ارزشها و اصول والای آن را به خوبی نشناخته ایم؛ حال آنکه اگر در جستجوی آن برخیزیم و تمام سعی و تلاش خود را در این مسیر به کار گیریم، دستیابی به راههای سعادت و خوشبختی را برای خود تسهیل نموده ایم.
مترجم: سید محمد منوری
نظر شما