مدرنیته در نظر آیت الله شیرازی

برگرفته از افکار و اندیشه های ایت الله سید محمد شیرازی
twitter share facebook share ۱۳۹۶ بهمن ۲۳ 2159
برگرفته از افکار و اندیشه های ایت الله سید محمد شیرازی

گرچه بسیاری از محققان و اندیشمندان بر این باورند که دو مفهوم مدرنیته و انقلاب به یک معنا هستند، اما برخی از آنها سعی دارند که بین این دو مفهوم تفاوت قائل شوند. یکی از این افراد «برهان غلیون» می‌باشد؛ او معتقد است که مدرنیته در زندگی روزمره ما تجلی پیدا می‌کند درحالی‌که انقلاب از نظر تئوری به دنبال آن است که این مدرنیته را عقلایی و منطقی سازد تا به صورت ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی به کشورهای اسلامی راه‌یابد.

یکی از بزرگترین مشکلاتی که کشورهای اسلامی با مدرنیته دارند آن است که اندیشمندان و عالمان این کشورها سالها وقت خود را صرف بحث پیرامون انواع تمدن و ظواهر مدرنیته غربی نموده اند، اما شناخت کاملی نسبت به کنه و معنا و مفوم این پدیده بدست نیاورده‌اند و نتوانسته‌اند مدرنیسم را مطابق با ارزش های اخلاقی و دینی کشورهای خود بومی سازی کنند. لذا ما مدرنیسم را در تضاد با ارزش‌های خود می‌بینیم و گاهاً با تأثیرپذیری از جهانی شدن و پدیده‌های نوظهور در غرب دچار سردرگمی و پوچی می‌شویم.

یکی دیگر از تأثیرات عدم بومی سازی مدرنیسم و تقلید کورکورانه از غرب آن است که در جامعه شکاف ایجاد نموده و مردم را به دو دسته متضاد تقسیم می کند: گروهی که افکار سنتی و قدیمی داشته و هم چنان بر ارزش‌های موروثی و کهن خود تکیه می‌کنند و گروه دوم که طبق تغییرات روز جامعه پیش رفته و بدون اینکه از مفهوم مدرنیسم و تمدن درک عمیق و درستی داشته باشند سعی در تطبیق ظواهر زندگی خود با پدیده‌های جدید غرب دارند. بنابراین طبیعی است اگر مدرنیته شدن کشورهای اسلامی را با مدرنیسم حقیقی در تضاد و تعارض می‌بینیم.

در جهان اسلام برخی اندیشمندان به بحث و بررسی پیرامون مفهوم مدرنیته و جزئیات و عناصر آن پرداختنه‌اند اما اکثر این بررسی‌ها و نوشته‌ها به شرایط زمانی و مکانی فرد محدود شده و هیچ چشم‌‌اندازی نسبت به آینده در آن یافت نمی‌شود. شاید دلیل نقصان این است که می‌ترسند مفاهیم و ارزش‌های مرسوم و کلیشه‌ای با مفاهیم غربی آمیخته شود.

در این میان می‌توان آیت‌‌‌الله سیدمحمد شیرازی(ره) را از میان اندیشمندان شرقی، دارای دقیق‌ترین نگاه و اندیشه نسبت به مدرنیسم دانست. ایشان از معدود کسانی است که این اصطلاح را به خوبی درک کرده، ابعاد و جزئیات آن را مورد بررسی قرار داده و به تألیف و نگارش در مورد آن پرداخته است. بدون اینکه برای توجیه‌های بی‌پایه و اساس، ارزشی قائل شود و آن را در آینده‌نگری خود دخیل سازد.

درک آینده

شاید مسئله آینده‌نگری و نگاه به دوردست یکی از مهم‌ترین عناصر مدرنیته در تفکر آیت‌الله شیرازی باشد. ایشان بر مسئله درک آینده و برنامه‌ریزی برای ساخت هرچه بهتر آن تأکید فراوان داشت و معتقد بود با این کار می‌توان از ورود هر انحرافی جلوگیری کرد؛ به‌خصوص اگر این ارزش‌ها و پدیده‌های نوظهور و مدرن از کشورهایی وارد شود که نگاهشان به مدرنیته و تمدن با نگاه و استانداردهای ما متفاوت باشد. طبق نظر ایشان باید با دقت و عنایت برای آینده برنامه‌ریزی کرد و از هرگونه عقب‌نشینی و بدبینی دوری نمود، ایشان می‌فرمایند: «درک و شناخت آینده در کل یکی از امور واجب و ضروری است و برنامه‌ریزی بر آن نیز امری است واجب؛ چراکه هر دوی آنها مقدمه یک امر واجب است (اگر مقدمه شرعی نباشد بی‌شک لازمه و مقدمه عقلی هستند) و با تحقق بخشیدن به آنها غرض و هدف باری تعالی محقق می‌شود. این اولین قدم در این راه است. باید آینده را با تمام جزئیات و ابعاد آن شناسایی کرد اگر انسان آگاهی و اطلاعات کافی نداشته باشد نمی‌تواند یک برنامه جامع و کامل برای آینده تهیه کند و اگر برنامه‌ای نداشته باشد نمی‌تواند راهکاری در نظر گیرد، و همین آینده است که او را از بین خواهد برد.»

چنانکه می بینیم ایشان در اینجا تأکیدی مهم و با ارزش بر نقش و تأثیر عقل دارند که می‌تواند اهداف مهم و با ارزش و منسجم را تحقق بخشد، همچنین از ویژگی‌ها و اصول اسلامی برای بررسی و تحلیل مدرنیته و عناصر آن استفاده می‌کند. آیت الله شیرازی مدرنیته را راهکاری کارآمد برای حل مشکلات روز و جدید انسان می‌داند. و هنگامی که از برنامه‌ریزی دقیق و کارشناسی شده برای ساخت آینده‌ای روشن از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی سخن می‌گوید و تأکید می کند که هر کس با این مسئله مخالفت نماید (برنامه‌ریزی دقیق برای آینده) به زودی توسط همین آینده از دور خارج می شود؛ دید باز و به روز بودن افکار خود را متجلی می سازد.

ایشان همچنین تأکید دارند که این آینده است که در تعریف مدرنیته و ابعاد آن پیشگام خواهد بود و تنها بر امور سطحی بسنده نکرده و به عمق نظر خواهد داشت و دقیق‌ترین نکات را در نظر می‌گیرد. بهترین کسانی که می‌توانند در این زمینه پیشگام باشند و این مسئولیت را به عهده گیرند قشر فرهنگیان هستند که می‌توانند مشکلات دوران خویش را به خوبی شناسایی کرده و پا به عرصه درگیری و نبرد گذارند و با چالش‌های آینده روبرو شوند. آنها هستند که می‌‌توانند طلسم آینده را بشکنند. البته نباید نقش تغییر و تحولات کوچک زمان را ناچیز و نادیده گرفت چراکه ایشان می‌فرماید: «تغییر و تحول‌های کوچکی که در اطراف ما اتفاق می‌‌افتند روزی به پدیده‌ای بزرگ تبدیل خواهند شد مانند بارانی که ابتدا با چند قطره شروع شده و در نهایت جویبارها و آبراه‌ها را تشکیل می دهد و به سیل تبدیل می‌شود.» چنین اندیشه‌ای انسان را در مقابل صدمات و چالش‌های آینده مصون می‌دارد تا بتواند در مقابل تغییر و تحول‌ها استقامت کند.

در نتیجه ایمان و درک آینده و برنامه‌ریزی برای ساخت هرچه بهتر آن ما را از هرگونه سرخوردن و به بیراهه رفتن مصون می‌دارد؛ کجروی‌ای که اگر با غفلت و ناآگاهی انسان ادامه یابد موجب نابودی او می‌شود. اگر آینده‌نگر نباشیم در نهایت به سختی و جمود تفکر و آگاهی دچار خواهیم شد و هرگز به قافله پیشرفت و تمدن ملحق نخواهیم شد. آنگاه است که به درهم آمیختگی و سردرگمی افکار و دیدگاه‌ها مبتلا شده و اسیر روش‌ها و رفتارهایی می شویم که با واقعیت زندگی و محیط اطراف ما همخوانی ندارد. در یک چنین شرایطی آتش جنگ‌های خانمان‌سوز و سهمگین شعله‌ور شده و آثار مخرب و ویرانگر آن همه‌جا را در بر خواهد گرفت مگر اینکه بین مفاهیم مدرنیته و ارزش‌های اصیل خود ارتباط برقرار کنیم و آنها را به یکدیگر مرتبط سازیم.

مترجم: سید محمد منوری

نظر شما