یکی از مشکلات و معضلاتی که علی رغم گام نهادن در حیطه مدرنیته، خواب را از چشم انسان های آگاه و آزاده ربوده و آزادی و کرامت بشر را با تهدید مواجه کرده است تروریسم می باشد. امروزه تروریسم سایه شوم خود را بر تمام جهان گسترده و به یکی از واقعیت های غیر قابل انکار زندگی تبدیل شده است؛ همچنین تروریسم روز به روز مناطق وسیع تری از جهان را تحت تأثیر قرار می دهد و افکار مردمان را زیر سلطه و نفوذ خود درمی آورد. در دوران مدرنیته، تروریسم توانست از قالب سنتی خود (فعالیت افراد و گروهها به منظور تسلط بر مناطق مختلف) خارج شده و در اشکال مختلف ظاهر گردد، گرچه هدف یکی است و تغییری در آرمان و اهداف تروریست ها حاصل نشده است. همچنین مدرنیسم این امکان را برای تروریست ها فراهم ساخت تا از تکنولوژی و داده ها و ابزار ارتباط جمعی برای رسیدن به هدف خود نهایت استفاده را بنمایند. بنابراین اختراعات جدید علی رغم تمام فوایدی که دارد زمینه ساز بروز مشکلاتی شده است که اندیشمندان و سازندگان این ابزارها توانایی پیشگیری و رفع آن را ندارند.
امروزه می بینیم که با گذشت زمان رفتارهای تروریستی تنوع یافته و اهداف آنها توسعه یافته است. دیگر تروریست ها برای جذب نیرو و ترویج اندیشه های خود نیازی به حملات مسلحانه ندارند، به ویژه آنکه دولت های مورد هجوم به راحتی می توانند با اعزام یگان های ویژه نظامی به سرکوب شورشیان بپردازند و اقدام آنها را در نطفه خفه کنند. راه ساده تری که مدرنیسم پیش روی تروریست ها قرار داده است، استفاده از وسایل ارتباط جمعی برای ترویج و گسترش افکار مخرب تندروانه و ارهابی می باشد.
بنابراین باید بین روش هایی که گروههای تروریستی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند تمایز قائل شد و آنها را به چند دسته تقسیم نمود.
نوعی که بر پایه خشونت های مسلحانه قرار گرفته است باید از راه همکاری با سازمانهای جهانی و اعزام ارتش و نیروهای زرهی مورد مقابله قرار گیرد؛ چرا که راهکار نظامی در مواجهه با شورشیان زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که با مشارکت سایر کشورها انجام شود. همچنین باید برای مقابله با موجهای بعدی حملات این گروهها، استراتژی و برنامه منظم داشت و برای دفع خطرات و تهدیدات آنان در آمادگی کامل به سر برد. در تونس شاهد بودیم که مردم با بازگشت افراد متهم به همکاری با گروههای افراطی به کشور به شدت مخالفت کردند. این افراد کسانی بودند که در دو کشور سوریه و عراق به اتهام همکاری با داعش دستگیر شده بودند و مقامات دولتی میخواستند که با بازگرداندن شناسنامه و هویت تونسی به آنها زندگی اجتماعی دوبارهای به آنان ببخشند؛ اما مردم با برپایی تظاهرات گستردهای مخالفت خود را با این سیاست دولت اعلام کردند و گردهماییها و جنبشهایی را در ردّ این تصمیم به راه انداختند چراکه معتقد بودند بازگشت این افراد امنیت اجتماعی را از بین میبرد.
همانگونه که پیشتر گفتیم شیوه دوم گروههای افراطی در صدور افکار تندروانه و خشونت، استفاده از تکنولوژیهای به روز و وسایل و ابزار ارتباط جمعی است. روش مبارزه با این شیوه از ترویج خشونت، افزایش گردهماییها و کنفرانسها به منظور آشنایی مردم با خطرات و تهدیدات این طرز تفکر است. باید که ریشههای این نوع از افراطیگری را به خوبی شناسایی کرد و سپس به تهیه و تنظیم برنامههایی پرداخت که ارزشهایی چون همزیستی مسالمتآمیز، اعتدال در پذیرفتن افکار و بینشهای مختلف و ضرورت عدم ردّ این افکار بدون اینکه مورد بحث و بررسی عمیق قرار گیرند را تقویت کند.
گروهی معتقدند که پروژه ورود بشر به دوران مدرنیته را باید با جدیت در پیش گرفت چراکه مدرنیسم راه آزادسازی انسان از قید و بند ظلمت و جهالت است و او را به سمت تولید و خلاقیت وا میدارد. این افراد بر این باورند که تروریسم با مدرنیته از نظر مفهومی در تضاد کامل قرار دارد و رویگرداندن از مدرنیته در نهایت به فعال شدن جبهه تروریسم کمک کرده و آن را تقویت مینماید. اینجا این پرسش پیش میآید که: آیا بین مدرنیته به عنوان راهی برای آزادی انسان و بین جهانی شدن که زیر لوای آن تروریسم توانست از ابزارهای ارتباط جمعی کمال بهره را ببرد دوگانگی وجود دارد؟ و طبق این نظریه، تکنولوژیهای ارتباطی در دسته مدرنیسم قرار می گیرند یا در دسته جهانی شدن؟
دکتر «محمود عبدالله» در این خصوص میگوید: «اندیشمند فرانسوی» میشل فوکو توانست دیدهها را به سمت آنچه مدرنیته در زمینه تغییر ابزار کنترل اجتماعی ایجاد کرده جلب کند. تاریخ بشر نشان میدهد که کنترل جامعه گاهی توسط آداب و رسوم و گاهی با فشار حاکم صورت میگرفته است. اما با ظهور مدرنیسم و اکتشافات امروزی، همچنین با پیشرفت آگاهی بشر و استقلال کشورها، روشهای کنترل اجتماعی دیگر به دخالت مستقیم در زندگی مردم وابسته نیست بلکه از آگاهی بخشی و دادن اطلاعات به آنان برای این دخالت و کنترل استفاده میشود. بنابراین طبق این شیوه از علومی چون زیستشناسی و جامعهشناسی به عنوان وسیلهای برای کنترل بشر و تعیین محدوده آنها می توان بهره برد.
علاوه بر این با گذشت زمان، روشهای نظارت از راه دور پدید آمدند. بدینمعنا که انسان، عاقل و بالغ است و میتوان از راه دور رفتار او را تحت نظر گرفت و نیازی به دخالت مستقیم نیست. ولی این روش که در ادبیات تروریسمشناسان به استراتژی نرم برای مبارزه با تروریسم معروف است، در شرایط کنونی غیرقابل اجرا به نظر میرسد؛ چراکه به زمان، صبر و شکیبایی و تلاش بیشتری نیازمند است. تعداد بیشمار قربانیان و کلیپهای وحشتناک همه گواه بر آن است که دولتها در رویارویی با گروههای تروریستی ناتوان بودهاند. آیا این دولت نیست که تواناییهای اجرایی برای مقابله با تروریسم را در اختیار دارد؟ آیا از نظر علمی (همانگونه که در مقابله با خطرهای طبیعی پیش بینی های لازم صورت میگیرد) قبل از به وقوع پیوستن حوادث تروریستی دولت توان پیش بینی آن را ندارد؟ آیا این دانش و آگاهی نیست که میتواند نوع تفکر و ذهنیت افراد را تغییر دهد؟ در هر صورت اگر دایره اختیارات دولت و نیز محدوده استفاده از علم و تکنولوژی در حد اعتدال بوده و به هیچ یکی از دو طرف افراطیگری و آزادی بیش از حد کشیده نشود، میتوان در رویارویی با تروریسم موفقتر عمل کرد. اگر دولت با مردم خویش صادق و راستگو باشد نمیتواند ادعا کند که تروریسم را بهصورت کامل در تمام نقاط کشور از بین برده است ولی میتواند در درازمدت با آن مقابله نماید و این سخن دلیل بر ضعف دولت نیست بلکه بالعکس بر انعطافپذیری و راستگویی آن دلالت دارد.
در حقیقت تمام پرسشهایی که دکتر عبدالله در سطرهای گذشته بیان کردهاند در مورد ارتباط بین خشونت و مدرنیسم نیز مطرح میشوند. چیزی که نیاز است این است که اعتراف کنیم آنچه در پی مدرنیسم و جهانی شدن و مفاهیم دیگر بدست آمده نتوانسته است که چرخ متحرک تروریسم را متوقف کند.
بنابراین نه میتوان مفهوم مدرنیسم را کامل پذیرفت و نه کامل آن را رد کرد، یا بر اصول و ارزشهای قبلی ثابت بود و با زمان و پیشرفتهای آن حرکت نکرد، بلکه باید روش اعتدال بین این دو راه را در پیش گرفت. روشی که به جهان بشری کمک و آن را به ساحل امن برساند بعد از اینکه مسیر طولانی در امواج سهمگین خشونت را پشت سر گذاشته است.
مترجم: سید محمد منوری
نظر شما