twitter share facebook share ۱۴۰۱ مهر ۰۷ 672

از آنجا که وضعیت امنیتی در افغانستان رو به وخامت است و به نظر می‌رسد که طالبان توان شکست دادن داعش خراسان و حفاظت از اقلیت‌های مذهبی را ندارد، نگرانی‌های تهران بابت احتمال وقوع جنگ داخلی در کشور همسایه و احتمال گسترش این درگیری به مرزهایش افزایش یافته است. در چنین شرایطی ممکن است ایران بدنبال ابزار مؤثرتری برای مقابله با داعش خراسان باشد.

گزارش‌های ضدونقیضی در مورد تعامل ایران با القاعده و دیگر گروه‌های تندرو سنی به گوش می‌رسد. حتی برخی ادعا می‌کنند که ایران به پایگاه عملیاتی القاعده تبدیل شده است. گرچه باید با دیده تردید به این ادعاها نگریست، ولی نمی‌توان کتمان کرد که ایران سابقه‌ای طولانی در استفاده از یک دشمن علیه دشمن دیگر دارد.

سال 2015 زمانی که تهران به این نتیجه رسید که دولت قبلی افغانستان نمی‌تواند با داعش خراسان مقابله کند، تعامل خود را با طالبان گسترش داد و حالا با افزایش نگرانی‌ها از بابت امنیت مرز شرقی، ممکن است بخواهد تا از رقابتی که بین گروه‌های افراطی وجود دارد استفاده کند. ولی رهبران ایران سلاح مؤثرتری برای مبارزه با داعش خراسان و گرو‌های مشابه دارند و آن بدست آوردن قلب و ذهن مردم سنی ایران است.

پیوندهای ایران و القاعده

برخی از مقامات آمریکایی از جمله مایک پمپئو وزیر خارجه سابق آمریکا، بارها اعلام کردند که ایران پایگاه جدیدی برای القاعده شده است. پمپئو با اشاره به دهه 1990 تا 2001 که افغانستان میزبان رهبران القاعده بود، ایران را «افغانستان جدید» نامید؛ ولی ایران این ادعا را رد می‌کند.

ایران و گروه‌های شبیه به القاعده، نزدیکی ایدئولوژیکی ندارند؛ ایران شیعی با سازمان‌های سنی وهابی/سلفی همچون القاعده در تضاد است. آقای خامنه‌ای حتی یکبار بریتانیا، آمریکا، اسرائیل و کشورهای سنی خلیج فارس را متهم کرد که از این گروه‌ها برای مبارزه با ایران و تشیع حمایت می‌کنند. وی سال 1392 گفت: «اینها (گروه‌های افراطی) دشمن اصلی نیستند؛ دشمن اصلی کسی است که اینها را تحریک کرده و پول می‌دهد»

شواهدی مبنی بر ارتباط ایران با حملات یازده سپتامبر وجود ندارد، بلکه برعکس ایران با آمریکا همکاری کرد و به ایالات متحده و نیروهای ائتلاف در نبرد با القاعده و طالبان کمک‌های اساسی نمود. اما وقتی جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا ایران را در کنار عراق و کره شمالی محور شرارت نامید، روابط ایران و امریکا تیره شد.

بسیاری از اعضای القاعده و خانواده‌هایشان پس از سقوط طالبان در سال 2001 به ایران گریختند و برخی زندانی شدند؛ با این حال دولت ایران سال‌ها وجود اعضای القاعده را در خاک خود انکار کرد. سال 2013 زمانی که پلیس کانادا یک طرح تروریستی را کشف کرد، دو مظنون، به دریافت حمایت از آن دسته از اعضای القاعده که داخل ایران بودند، متهم شدند. علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه وقت ایران این ادعا را «خنده‌دارترین ادعای تاریخ» خواند.

استفاده ایران از گروه‌های افراطی

هیچ مدرکی دال بر حمایت مستقیم دولت ایران از گروه‌های سلفی وجود ندارد اما فعالان کرد مدعی هستند که دولت ایران با این گروه‌ها مدارا می‌کند تا با ترویج افکار سلفی وهابی در مناطق کردنشین، جلوی گسترش گروه‌ها و سازمان‌های ناسیونالیستی و چپ کرد گرفته شود. سلفی‌ها مخالف هرگونه فعالیتی هستند که به ارتقای جامعه مدنی بینجامد و با حضور و فعالیت NGOها نیز مقابله می‌کنند؛ همین امر آنان را به ابزار مناسبی برای مبارزه با جدایی طلبان و ملی‌گرایان کرد تبدیل کرده است.

همچنین زمانی که آمریکا در مرزهای شرقی و غربی ایران حضور داشت و این تصور می‌رفت که شاید حملات نظامی آمریکا متوجه ایران نیز شود، سلفی‌ها می‌توانستند با اتکا به احساسات شدید ضد آمریکایی‌شان، با ایالات متحده بجنگند. فعالان کرد می‌گویند رفتاری که با جدایی طلبان و نیروهای چپ در زندان صورت می‌گیرد، بسیار شدیدتر از رفتار با زندانیان سلفی وهابی است و این را نشانه‌ای بر اثبات ادعای خود مبنی بر مدارای ایران با سلفی‌ها می‌دانند

موضوع حضور سلفی‌ها در ایران، پس از وقوع دو حمله تروریستی در تهران در 17 خرداد 1396 به پارلمان و مقبره بنیانگذار جمهوری اسلامی، به طور گسترده‌تری مورد بحث قرار گرفت. داعش مسئولیت این حملات را که منجر به کشته شدن 17 غیرنظامی شد بر عهده گرفت.

افغانستان، پاشنه آشیل ایران

نگرانی در مورد ناامنی در مرزهای شرقی، به‌ویژه پس از سلطه طالبان بر کابل به اولویت شماره یک ایران بدل شده است.

اوایل سال 2015 تهران پس از اینکه متقاعد شد که دولت وقت افغانستان به اندازه کافی قوی نیست تا بتواند داعش خراسان را شکست دهد، تلاش کرد تا روابط خود را با طالبان بهبود ببخشد. رهبران ایران روابط خود را با طالبان گامی برای تسهیل گفتگوهای بین‌الافغانی –بین طالبان و دولت افغانستان- نشان می‌دادند و سعی می‌کردند با این تعامل، نفوذ خود را بر طالبان افزایش دهند. در نتیجه این تلاش‌ها ایران موفقیت‌هایی داشته است اما در کل نمی‌‌تواند با حامیان سنتی طالبان همچون عربستان، امارات و حتی ترکیه و قطر رقابت کند.

ایران ممکن است دوستانی در درون طالبان داشته باشد ولی با ساختار قدرت در این گروه چندان آشنا نیست و نفوذ کمی بر رهبران طالبان –که بسیاری از آنها با رقیبان منطقه‌ای ایران در ارتباط هستند- دارد. تسلط طالبان بر افغانستان شاید یکی از مهم‌ترین چالش‌های امنیتی سال‌های اخیر ایران بوده است. طالبان از تشکیل دولتی فراگیر خودداری می‌کند و رهبران ایران نگران رفتار این گروه با اقلیت‌های مذهبی و قومی و بی‌توجهی در حفظ جان انها هستند. گزارش‌ها حاکی از آن است که از زمان سلطه طالبان، حداقل 13 حمله علیه هزاره‌ها توسط داعش خراسان انجام شده که تعداد زیادی کشته و زخمی بر جای گذاشته است. بمب‌گذاری انتحاری 12 آوریل در مسجد سه دوکان در مزارشریف –یکی از مهمترین مساجد شیعیان کشور- که 31 کشته و 87 زخمی برجای گذاشت، تنها یکی از نمونه‌هاست. تهران همچنین نگران بی‌توجهی طالبان به اولویت‌های امنیتی ایران از جمله امنیت مرزی، قاچاق و پناهندگان است.

مقامات ایران باید برای مردم توضیح دهند که چرا چنین لحن دوستانه‌ای در قبال طالبان در پیش گرفته‌اند. رسانه‌های تندرو ایران تصویری خوب و دوستانه از طالبان ترسیم می‌کنند؛ روزنامه کیهان در سرمقاله‌ 21 ژوئن 2021 خود نوشت: «نیروهای طالبانی که ما امروز می‌شناسیم با طالبانی که در گذشته می‌شناختیم و طالبانی که سر مردم را می‌بریدند، متفاوت هستند». اما از سوی دیگر صداهایی در ایران بلند شد که از دولت می‌خواست از احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان حمایت کند.

سردرگمی در مورد موضع رسمی ایران در قبال حکومت طالبان به حدی بود که اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه در 7 سپتامبر 2021 جلسه‌ای غیرعلنی با نمایندگان مجلس برگزار کرد و ضمن توضیح سیاست‌های سپاه در افغانستان، گمانه‌زنی‌ها در مورد سردرگمی ایران در قبال نحوه برخورد با طالبان را رد کرد. وی خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «ایران درک خوبی از مسائل افغانستان دارد. این طور نیست که جمهوری اسلامی از این رویداد غافلگیر شده باشد».

نگرانی از نفوذ تروریست‌ها

موضع رسمی ایران در قبال حکومت طالبان بسیار محتاطانه بود. هدف از اتخاذ چنین موضعی این بود که حاکمان جدید افغانستان را عصبانی نکنند و در عین حال از ورود سیل پناهجو به کشور جلوگیری کنند. برای مثال صدها نفر از پرسنل ارتش افغانستان که پس از تسلط طالبان به ایران گریختند، به افغانستان بازگردانده شدند. اما در نهایت ایران نتوانست جلوی سیل پناهجویان را بگیرد. مردم نه تنها از ولایت‌های همجوار همچون هرات که با ایران پیوند زبانی و فرهنگی دارد، که از سراسر افغانستان به ایران آمدند. تعداد آنقدر زیاد بود که مقامات مجبور شدند مترجمان پشتون را برای ارتباط با پناهندگان استخدام کنند.

پناهجویان افغانی که ثبت‌نام نکرده‌اند، یکی از مهمترین چالش‌های ایران از زمان روی کار آمدن طالبان بوده‌اند. در ایران هیچ کمپی برای مهاجران همچون کمپ‌هایی که در سوریه و ترکیه هست، وجود ندارد. برخورد خشن با مهاجران و فرایند پیچیده ثبت‌نام، اغلب پناهندگان را تشویق می‌کند تا از ثبت نام خودداری کنند. هدف اغلب آنها عبور از ایران به کشوری ثالث است. در نتیجه این امر، افغان‌هایی که سوء سابقه دارند بدون هیچ نظارتی ممکن است وارد ایران شوند. مقامات ایران نگران کسانی هستند که به شکل بالقوه زمینه دست زدن به اقدامات تروریستی را دارند. حوادثی مانند حمله با چاقو به سه روحانی در مشهد که ماه مه رخ داد و «حمله تروریستی توسط کسانی که نگاه سلفی و تکفیری دارند» توصیف شد، نشان می‌دهد که نگرانی‌های ایران بی‌دلیل نیست.

چالش‌های ایران در مقابله با طالبان

به نظر می‌رسد که چالش اصلی ایران در برخورد با دولت جدید افغانستان، در حوزه امنیت مرزها است. درگیری در امتداد مرز ایران و افغانستان از زمان سلطه طالبان بیشتر شده است؛ نمونه آن درگیری‌های اخیر در منطقه مرزی استان نیمروز در افغانستان و هیرمند در ایران بود. این درگیری به حدی شدید بود که ساکنان منطقه از ترس تشدید خشونت خانه‌های خود را ترک کردند و هر کشور، دیگری را مقصر می‌دانست. مقامات ایران در مورد درگیری‌های مرزی لحن آشتی‌جویانه‌ای دارند و استدلال می‌کنند که طالبان تازه روی کار آمده و با مقررات مربوط به مرزها و اصول و قوانین بین‌المللی آشنا نیست. طالبان نیز در رویکردی مشابه رویدادهای مرزی را سوء‌تفاهم می‌خواند.

اما این نگرانی وجود دارد که طالبان صبر ایران را به اشتباه ضعف تفسیر کند. در همین راستا محسن روحی صفت معاون سابق مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزیر خارجه هشدار می‌دهد که «کشورهای ضد ایران می‌توانند از نفوذی که بر طالبان دارند، برای آسیب رساندن به ایران استفاده کنند».

نتیجه‌گیری

به نظر می‌رسد که امنیت مرزی بزرگترین نقطه ضعف ایران در برابر افغانستان است. تهدید داعش خراسان یا گروه‌های مشابه، ایران را بیش از هر زمان دیگری آسیب‌پذیر کرده است و این نگرانی می‌تواند ایران را به سوی اتحادهای جدید سوق دهد. درس تلخی که تهران باید از استفاده از گروه‌های افراطی علیه دیگر دشمنان خود بگیرد، این است که این تاکتیک نتیجه مثبتی ندارد. تاریخ –از جمله ظهور داعش که از بقایای القاعده در عراق پدید آمد- نشان می‌دهد که این گروه‌ها در طول زمان کامل‌تر شده و خطرناک‌تر می‌شوند

دولت ایران تمام تلاش خود را برای شکست دادن گروه‌های شبه‌نظامی سنی با استفاده از ابزار نظامی کرده است اما از مهمترین اقدام که بدست آوردن فکر و قلب جمعیت سنی ایران است، غافل شده است. تبعیض و رفتار خشونت‌آمیز با اقلیت‌های مذهبی نتیجه عکس داشته است. این سیاست اقلیت‌ها را از ایران بیگانه نموده و بستری برای رشد افراط‌گرایی خشونت‌آمیز ایجاد کرده است. ایران با جلب اعتماد اهل سنت و تأمین آزادی مذهبی می‌تواند در مبارزه با گرو‌ه‌های سنی افراطی موفقیت بیشتری حاصل کند.

*منبع: مؤسسه خاورمیانه

مترجم: فاطمه رادمهر

messages.comments