جهان را از دو بعد میتوان نگریست، بعد اول: نگاه مادی و بعد دوم: نگاه معنوی است.
افراد مادی به همه چیز تنها از زاویه مادی و مقدار سوددهی می نگرند و توجهی به بعد معنوی و روحی انسان ندارند. برای مثال نظام سرمایهداری تنها هدفش میزان سوددهی است. او دیگر نگاه نمیکند که در اثر عواقب کارش، چند درصد از انسانها متضرر میشوند یا ضعیفان و فقیران پایمال میگردند و حقوقشان از بین میرود.
یا مثلا مالکان سهام در بورس، تنها به رشد سهامشان میاندیشند و دیگر کاری به حقوق کارگرانی که زیر دست آنها کار میکنند ندارند. آنها کارگر را به بردگی گرفته و بدون برقراری مساوات و برابری و بدون در نظر گرفتن آسایش و آرامش کارگران، تنها به رشد اقتصادی و افزایش سود میاندیشد. لذا این تفکر مادی محض روزبهروز بر زیادهخواهی، حرص و طمع روحی آنها افزوده و بر این حالت مزمن معتاد میشوند، که این عواقب خطرناکی برای بشریت به همراه دارد.
بنابراین در جهان امروز به دلیل استحکام بعد مادی، زیادهخواهی روبه افزایش است. جوهره تمدن معاصر را ساختمانهای بلند، ماشینهای مجلل، زندگیهای فاخر، غذاهای گرانقیمت و لباسهای جذاب ساخته است، بدون توجه به اینکه از نظر اخلاق و معنویت چه آیندهای در پیش روی انسان است.
تقابل از آغاز تاریخ
از طرف دیگر در بعد معنوی، با رسالت انبیاء و امامان (علیهمالسلام) و علمای ربانی و اولیای صالح مواجهایم. آنها هدفشان از این رسالت رشد و تعالی انسان از نظر بعد روحی و معنوی است، در حالیکه بعد مادی تنها وسیلهای است برای برآوردن حاجات تا انسان بتواند به زندگی معتدل و طبیعی خود ادامه دهد.
این دو بعد (مادی و معنوی) از ابتدای تاریخ تاکنون با هم درگیر بودهاند، اما بعد مادی در اکثر اوقات بر بعد معنوی غالب بوده است، زیرا بعد مادی عقل را پوشانده و غرایز را تحریک میکند، بنابراین غالب انسانهایی که از درک و شناخت بیبهرهاند، مجذوب محیط اطراف خود شده و پشت سر دیگران به دنبال لذات و سرگرمیهای دنیا میدوند.
در نتیجه حرص و طمع به دنیا منجر به تشدید طلب کثیف خواهد شد و ادامه این طلب، انسان را به پستی، حرام، رشوه و فساد خواهد کشید.
زیادهخواهی، تولیدکننده بحرانها و بدیها
وقتی انسان اندیشه خویش را وا نهد، دنیای مصرفی و تبلیغات پرزرق و برق سریع او را تحت تأثیر قرار داده و در کنترل خود میگیرد و به شکلی باورنکردنی او را به مصرفکنندهای که دائم به دنبال مادیات است تبدیل میکند؛ در نتیجه، این زیادهخواهی سبب ایجاد شرور و بحرانها و مشکلات خواهد بود. خدای متعال در مورد تعامل انسان با مادیات اینگونه امر میکند: «كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى؛ بخورید از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط میکند!». آیه به این معناست که: بیش از نیاز نخورید و زیادهروی نکنید، که در غیر این صورت حرص بر شما غلبه کرده و به سمت مادیات کشیده میشوید، آنگاه طغیان و زیادهخواهی، غضب خدا را به دنبال خواهد داشت، زیرا از حدود و موازین الهی خارج شده و به حرام و منکر میافتید و این امر بلایای سختی به بار میآورد.
معنی غضب الهی
ببینیم در زلزلههای اخیر چه اتفاقی افتاده است؛ بسیاری از ساختمانهایی که فروریختند از استاندارد لازم برخوردار نبودند و این بدان معناست که پیمانکار و مهندس از مصالح ضعیف استفاده کرده، در کارشان فساد و دغلکاری وجود دارد. لذا ساختمان بنا شده از اساس سست بوده و در صورت کمترین لرزشی سقوط خواهد کرد.
در اینجا نیز طمع و زیادهخواهی سبب شده است که انسان به عواقب کارش نیاندیشد و گرفتار بلا شود و این همان غضب الهی است، که سبب سقوط انسان شده است. کما اینکه امروزه مشاهده میکنیم کسانی که به ورطه مصرفگرایی افراطی افتادند، با اعمال شرارتبار خود تعادل زمین را به هم ریختند، درجه حرارت زمین بالارفته، سیلها و طوفانهای مهیبی رخ میدهد، انواع آلودگیها زمین را فراگرفته و این همان غضب الهی است.
همه اینها به این دلیل است که انسان به شکل عقلایی و در حد اعتدال و به اقتضای نیاز مصرف نمیکند، بلکه مقیاسش میل و شهوت درون و حرص وطمع افسارگسیخته است.
وقتی که انسان به خودش غضب میکند
امیرمومنان علیه السلام میفرماید: «الشره يُكثِر الغضب؛ زیادهخواهی خشم را زیاد میکند». در اینجا ملاحظه میکنید که بین آیه (يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِى) و این حدیث ارتباط معنایی وجود دارد و هر دو از غضبی سخن میگویند که بر انسان وارد میشود.
انسان زیادهخواه قدرت کنترل نفس از دستش خارج میشود، پس به طور حریصانه در پی اشیاء یا خوردن و نوشیدن است. او نمیتواند دست از حرص بر تملک اشیاء بردارد، زیرا گرفتار بیماری طمع است، لذا به هر طریق ممکن از دزدی گرفته تا زور و فساد و اسلحه، میخواهد اشیاء را در اختیار بگیرد.
مثلا ملاحظه میکنیم که برخی افراد وقتی غذای زیادی در اختیار دارند، نمیتوانند از خوردن دست بردارند؛ با وجودی که معدهشان پر شده، از خوردن دست نمیکشند، تا جایی که در اثر پرخوری خود را به کشتن میدهند. بنابراین یکی از ویژگیهای افراد زیادهخواه این است که آنها نمیتوانند از تعقیب یا تصاحب اشیاء یا ولع خوردن دست بردارند و این غضب انسان به خودش است.
ذخیره انرژی منفی
چنین حرصی نشانهای است بر اینکه این فرد بیمار روانی است؛ او مبتلا به مالیخولیا شده و لذا انرژی منفی را در خود ذخیره میکند. او فکر میکند اگر مالک اشیاء شود، اشباع شده و به آرامش و ثبات و اطمینان میرسد، حال آنکه انسان زیادهخواه هرگز به چنین ثبات و اطمینانی نمیرسد، زیرا او بیمار است و در توهم زندگی میکند؛ لذا فکر میکند که باید بیشتر به دست آورد، ولی راضی نمیشود و باز هم در طلب بیشتر تلاش میکند، و همچنان به رضایت نمیرسد و این روند ادامه دارد.
مشکل غضب ذاتی
انسان زیادهخواه به خودش غضب میکند، که این غضب را غضب ذاتی مینامند. چنین انسانی در درون خود احساس پوچی و خلاء شدید میکند، پس به خودش خشم کرده و بیشتر به دنبال زیادهخواهی میرود. او چون از غضب ذاتی رنج میبرد، شروع میکند به انتقامگیری از دیگران و سعی میکند با قتل و غارت و قلع و قمع دیگران از این غضب درونی که تبدیل به انرژی منفی ضد دیگران شده، نجات یابد. همانطور که صاحبان قدرت به دلیل ولع سیریناپذیری که برای تسلط بر دیگران دارند، اینگونه عمل میکنند.
خدای متعال این افراد را اینگونه توصیف میکند: «مَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلاَ هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛ هر کس را خداوند (به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدایت کنندهای ندارد؛ و آنها را در طغیان و سرکشیشان رها میسازد، تا سرگردان شوند!».
وقتی شخصی دست از حرص و طمع نشوید و دائم در پی طلب و زیادهخواهی باشد، به درجهای میرسد که با دست خود به بیراهه میافتد و خدا نیز او را به حال خود رها میکند.
چرا بر گمراهی انسان افزوده میشود؟
کلمه یعمهون یعنی شخص در حالتی از سرگردانی، شک و تردید، ناراحتی و خفقان بسر برد؛ درونش ناآرام است، زیرا زیادهخواهی روانش را بیمار کردهاست؛ لذا نمیتواند آسوده خاطر باشد. وقتی انسان نفس خود را تسلیم زیادهخواهی کرد، طغیان کرده و در بیراهه خواهد افتاد. آنگاه انسان طاغی که خود را تسلیم خواستهاش کرده و هیچ کنترلی بر خودش ندارد، نه تنها دیگر راه نجات را نمییابد، بلکه دائم بر گمراهیاش افزوده میشود. این گمراهی بیشتر او را دچار سرگردانی، انحراف و تاریکی خواهد کرد و به جایی خواهد رسید که دیگر نمیتواند خود را متوقف کرده و نجات یابد؛ زیرا توقف دیگر واقعا برایش سخت میشود. بنابراین انسانی که راه شر را برگزیده، باید بداند این راهی که توسط شیطان در آن افتاده، انتهایش به پرتگاه ختم میشود و پرتگاه واقعی جهنمی است که در درون اوست. زمانی که این خشم درونی به آتش جهنم تبدیل میشود، او را از درون میسوزاند، پس در گمراهی و سرگردانی سخت بسر خواهد برد و چشمانداز واقعی زندگی در مقابلش بسته خواهد شد. اما انسان مؤمن و معتدل که از جاده راستی خارج نمیشود، بهشت در همین دنیا در درون این انسان خواهد بود و به جای شک و تردید، درونی مطمئن و آسوده به همراه یقین خواهد داشت؛ زیرا میداند افق پیش روی او باز است، پس از این دنیا به سرای جاویدان میرسد، و بازتاب اعمالش به او بازمیگردد.
چرا انقلابها رخ میدهد؟
غضب دو جهت دارد: در جهت اول زیادهخواهی، تولید غضب درونی در فرد حریص میکند، اما در جهت دوم زیادهخواهی، به تولید غضب در دیگران منجر میشود. وقتی فرد زیادهخواه برای رسیدن به آنچه میخواهد شروع به قلع و قمع دیگران، تصاحب اموال، ظلم و ستم و تعدی کرد، بازتاب چنین اعمالی خشم سایرین را برمیانگیزد؛ زیرا شخص فاسد کور شده و تنها به خودش و خواستهاش میاندیشد، بنابراین سبب تشدید خشم در دیگران میشود.
زیادهخواهی کلید بدیها
امامعلی(ع) میفرماید: «لكل شيء بذرٌ، وبذر الشرّ الشَرَه؛ هر چیزی بذری دارد، و بذر شر زیادهخواهی است».
هر درختی، هر گلی، هر اخلاقی، هر فکری و هر شیئی در جهان، بذر و اساسی دارد و اساس بدیها از زیادهخواهی و طمع و حرص شدید است. هر گاه انسان احساس کرد نسبت به شیئی حرص و طمع شدید دارد، باید سریع مقابل این میل ایستاده و با آن مبارزه کند، در غیر این صورت آغازی میشود برای هر شر و بدی که در عالم موجود است. با این کار راه شر و بدی را به فکر و روانش باز میکند و وقتی که راه شر به فکر باز شد، راه خیرات مسدود میگردد؛ زیرا زیادهخواهی سبب غرق شدن انسان در دزدی، رشوه، فساد و هر گونه حرامخواری دیگری خواهد شد.
چگونه دیگری را میشناسید؟
به فرموده امامعلی(ع): «ويُستدَل على شر الرجل بكثرة شرهه وشدة طمعه؛ زیادهخواهی و طمع شدید، دلیل بر بدی انسان است.»
اگر میخواهید فرد خاصی را که قبلا نمیشناختید ارزیابی کنید و بدانید که او خوب است یا بد، تا میتوانید با او مراوده کنید، تا با صفات، فکر و ویژگیهایی که دربارهاش گفته میشود بیشتر آشنا شوید. باید بدانید آیا زیادهخواه است یا نه، و اگر صفت زیادهخواهی دارد تا چه اندازه است. اگر فهمیدید شدیدا زیادهخواه و طماع است، بدانید چنین شخصی عاقبتش به شر است و بدی از درونش نشأت گرفته، پس از او دوری کنید.
امامعلی(ع) میفرماید: «الشرَه رأسّ كل شر»؛ این بدان معنی است که تمام بدیها از طریق زیادهخواهی بوجود میآید. و در ادامه میفرماید: «والعفّة رأس كل خير»؛ و تمام خیرها و خوبیها از خویشتنداری و کنترل نفس ناشی میشود.
زیادهخواهی نابودکننده اخلاق انسان است
زیادهخواهی در طلب و طمع شدید، سبب شکلگیری رذالت و پستی در روح انسان میشود. بنابراین زیادهخواهی منجر به نابودی اخلاق در انسان خواهد شد، برخلاف عفت و خویشتنداری که در بنای اخلاق و فضایل انسانی نقش بسزایی دارد.
به فرموده امامعلی(ع): «الشَرَهُ مركب الحرص، والهوى مركب الفتنة». ارتباط تنگاتنگی بین زیادهخواهی و هوای نفس وجود دارد؛ هوای نفس یعنی تابعیت محض از شهوات و غرایز نفسانی، پس بر ما است که عنان نفس را محکم در دست گرفته و آن را تحت سیطره و چارچوب عقل و فضائل و اخلاق درآوریم، که در غیر این صورت کمکم اختیار را از دست داده و اسیر و بنده شهوات خواهیم شد و بندگی نفس ما را به جایی میرساند که خود را مشتاق و حریص بر دنیا خواهیم یافت. پس درجمله (الهوى مركب الفتنة)، فتنه به معنای امتحان و ازمایش برای انسان است، یعنی آیا شخص میتواند نفسش را کنترل کند یا در دامش اسیر میشود؟
راهحل اساسی برای مشکلات ما؟
سخنان حضرت علی(ع) در مورد زیادهخواهی، ما را به یک نتیجه اساسی در حل مشکلات میرساند؛ آنچه که به طور خلاصه حضرت به ما ارائه دادند: رعایت زهد و میانهروی در طلب و کسبوکار است. همچنین برما است که معنویت را وارد زندگی کرده و خود را در چارچوب اخلاق قرار دهیم؛ زیرا اگر توانستیم بعد معنوی را بر بعد مادی حاکم کنیم و دنیای مادی را تحت کنترل عقل، انسانیت و فضایل اخلاقی درآوریم، آنگاه از یک زندگی آرام، معتدل، پایدار و مطمئن برخوردار خواهیم شد.
چه زمانی انسان مرکز نقصها و زشتیها میشود؟
امامعلی(ع) میفرماید: «الشره جامع لمساوئ العيوب؛ زیادهخواهی گردآورنده بدیها و زشتیها است». به این معنا که زیادهخواهی سبب بیماریهای فکری و روانی و معیوب شدن روان انسان خواهد شد.
برای مثال: پیشرفت و عدم پیشرفت به عوامل متعددی وابسته است، اما کشورهایی که به شکل گسترده توسعهنیافته هستند، مادیات بیش از حد در آنها حاکم شده است. لذا این جوامع به مرکز نقصها و کاستیها بدل شدند و از حوزه دانش و شناخت و رشد علمی دور گشتند، در نتیجه عیب و کاستی بر آنها غلبه نمود و فاقد کمال و جمال شدند.
استحکام جهل نتیجه حرص و طمع است، به این معنا که هر چه زیادهخواهی و طمع در انسان بیشتر باشد، این انسان جاهلتر و از عالم معرفت و شناخت دورتر است؛ زیرا معرفت حقیقی به انسان آگاهی و درک میبخشد و در مقابل زیادهخواهیها سپر انسان میشود. پس انسانی که خود را عالم میداند اما گرفتار عالم مادیات شده و طماع است، انسان دانایی نیست، بلکه تنها دارای معلومات خاصی است که در دنیای شر و بدی از آنها بهرهبرداری میکند.
سقوط در دنیای تباهی
زیادهخواهی انسان را به عالم فساد و تباهی میاندازد و فرصت اصلاح را از او میگیرد. انسان پیوسته نیازمند اصلاح است تا عیبهای خود را کاهش دهد، اما انسانی که زیادهخواه است و به حالت افراط و طغیان در مادیات میرسد، از انسانیت خارج شده و دیگر فرصتی برای اصلاح ندارد.
انحطاط شدید حاکی از عیوب فراوان در فردی است که مصرفگرایی و زیادهخواهی بر او مسلط شده است. چنین افرادی و چنین جوامعی دیگر میلی به کار کردن و مولد بودن ندارند، آنها مصرفکننده محض هستند و این عیب بزرگی برای انسان است. انسان بیکار و بدون هنر و آگاهی چه ارزشی دارد؟ انسانی که کار میکند و دارای علم و هنر است در زندگی و در درونش احساس ارزشمندی میکند.
بنابراین مراقبت و محاسبه نفس و بنای شخصیت سالم برای هر انسانی، باید جزء مهمترین اهداف باشد؛ زیرا انسانی که خود را بازبینی نمیکند، کمکم به سمت مصرفگرایی محض که توسط رسانهها و شبکههای اجتماعی تبلیغ میشود، گرایش پیدا کرده و با اکثریتی که بدان سمت توجه دارند همراه خواهد شد. امامعلی(ع) چنین انسانی را اینگونه توصیف میکند: «وهمج رعاع، أتباع كل ناعق، يميلون مع كل ريح، لم يستضيئوا بنور العلم، ولم يلجأوا إلى ركن وثيق...؛ فرومايگاني بي اراده و سرگردان كه هر دعوتي را اجابت مي كنند و به هر طرف كه باد بيايد به همان طرف مي روند، از نور دانش روشنايي نمي گيرند و به پايگاه محكمي پناه نمي برند. »
در نتیجه، چنین انسانی در زمره افراد همج رعاع خواهد بود که از انسانیت و معرفت به دور است، پیوسته در حال ریخت و پاش است، به دور از میانهروی و صرفهجویی و استفاده صحیح از مادیات است. بنابراین زیادهخواهی استقرار و آرامش را از وی گرفته و او را به سمت گمراهی و فساد سوق خواهد داد.
مصرفگرایی محض و برداشتن حجاب ایمان
امروزه به آدمهایی برخورد میکنیم که درگیر دنیای مصرفی محض شدند، و نگاهشان به دنیا نگاهی مادیگرا است، لذا این افراد به تدریج ایمان خود را از دست داده، دیگر التزامی به حلال و حرام ندارند، به خود اجازه کسب مال حرام را میدهند و آنرا امری ساده و پسندیده میانگارند، چیزهای زیادی را امتحان میکنند که منجر به از دست دادن ایمانشان میشود. این زیادهخواهی در نهایت منجر به انحراف عقائد و فقدان یقین میشود و در پی آن فرد، ایمانی را که مانع از افتادن به حرام و منکر میشود از دست میدهد.
امامعلی(ع) میفرماید: «لن يصدق يقين من أسرف في الطلب، وأجهد نفسه في المكتسَب؛ هرگز به یقین نمیرسد کسی که در طلب و کسبوکار، افراط و زیادهروی میکند». یعنی انسانی که مصرفگراست و در طلب کثیف افراط میورزد، اما هدفش رسیدن به سعادت است، به این هدف نخواهد رسید، زیرا این حالت نفسانی او را در عدم اطمینان قرار داده و در دورانی از شک بسرخواهد برد، در نتیجه در نکبت و ناراحتی زندگی را سپری خواهد کرد.
برنده کسی است که بر حرام پیروز شود
انسانی که بدون رعایت حدو مرز و قاعده و اصول به کسبوکار میپردازد، و در همان حال خواهان یک زندگی سعادتمندانه است، به این خواسته نمیرسد. امام علی(ع) در این خصوص میفرماید: «ما ظفر من ظفر الإثم به، والغالب بالشرّ مغلوب؛ كسى كه با توسل به گناه پيروز شود پيروز نيست و كسى كه با بدی غلبه كند (درواقع) مغلوب است». پس کسی که گناه و معصیت بر او غلبه کند، نه تنها چیزی به دست نیاورده بلکه بازنده است، زیرا برنده کسی است که بر حرام غلبه کند و در فساد نیفتد. اما کسی که در فساد و حرام گرفتار میشود و پایبندی به التزامات دینی را ترک میکند، مغلوب گناه شده و بازنده است.
با توسل به شر و بدی، انسان پیروز نمیشود؛ بلکه پیروزی حقیقی با التزام به شرع، ایمانحقیقی، نیکیواعتدال و تمسک به اصول اهلبیت (علیهمالسلام) حاصل میگردد.
ادامه دارد...
نظر شما