twitter share facebook share ۱۴۰۲ خرداد ۲۴ 761

بنابر گزارش ها دولت بایدن در حال تلاش برای رسیدن به توافق عادی سازی بین اسرائیل و عربستان تا پایان سال است و در این راستا یک نماینده جدید در وزارت خارجه برای رهبری این تلاش ها تعیین کرده است. این توافق در ادامه توافقنامه ابراهیم در سال 2020 است؛ دستاوردی که روابط بین اسرائیل و کشورهای عرب از جمله بحرین، امارات، مراکش و سودان را عادی کرد. پیشتر در سال های 1979 و 1994 شاهد توافقی مشابه بین اسرائیل و مصر و اسرائیل و اردن بودیم اما الگوی توافق ابراهیم را می توان در دهه های 1950 تا 1970 و در روابط اسرائیل و ایران قبل از انقلاب دانست.

آن زمان نخست وزیر اسرائیل دیوید بن گوریون تلاش کرد تا برای مقابله با قدرت های متخاصم به رهبری جمال عبدالنصار، با کشورهای غیرعرب –ترکیه و ایران- مشارکت کند. 6 مارس 1950 ایران اسرائیل را عملا به رسمیت شناخت؛ اقدامی که اسرائیل پس از بحران سوئز در سال 1956 به شدت به آن نیاز داشت. آنطور که ارزیابی اطلاعاتی آمریکا اشاره دارد «اسرائیل متوجه شد که اشتراکات زیادی با این دولت ها –دولت های غیرعرب- دارد و هرکدام از آنها نسبت به کشورهای عرب نارضایتی هایی دارند»

اسرائیل آرزوی برقراری روابط دیپلماتیک رسمی با ایران را داشت اما بر اساس گزارش اطلاعاتی آمریکا در سال 1959 تهران در انجام این کار مردد بود زیرا نمی خواست حساسیت کشورهای عرب و آن دسته از گروهها و عناصری در ایران را که نسبت به این موضوع واکنش منفی داشتند، برانگیزد. حساسیت دولت ایران یادآور نگرانی های عربستان در مورد عادی سازی روابط با اسرائیل در این زمان است. ملک سلمان با توجه به عنوان خادم حرمین شریفین و واکنش احتمالی و گسترده جهان اسلام، سود و ضرر این اقدام را می سنجد.

اسرائیل و ایران نمایندگی دیپلماتیک در کشورهای هم داشتند و یک مشارکت اقتصادی و امنیتی قوی بین یکدیگر ایجاد کردند که تا دهه های 1960 و 1970 ادامه داشت. بن گوریون ماهیت این رابطه را «دوستانه و غیررسمی اما نه پنهانی و مبتنی بر منافع متقابل» توصیف کرد.

با بازگشت به سال 2023 می بینیم که دکترین معکوسی در استراتژی سیاست خارجی اسرائیل شکل گرفته است. این امر با ظهور جمهوری اسلامی در سال 1979 آغاز شد؛ نظامی که خود را به عنوان قهرمان آرمان فلسطین معرفی می کرد. تصور مشترک از تهدید جمهوری اسلامی، کشورهای عرب و اسرائیل را حول توافقنامه ابراهیم گردهم آورد. تأثیر تهدید مشترک را می توان در یادداشت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در سال 1968 مشاهده کرد که در آن به ترس عمیق محمدرضا شاه پهلوی از ناسیونالیسم انقلابی عربی اشاره دارد. در این یادداشت آمده است که «بیشتر نفت ایران از استان خوزستان با اکثریت عرب که مدتهاست ملی گرایانش ادعای استقلال دارند، تأمین می شود. شاه ناصر را رهبر این نیروهای متخاصم می داند و معتقد است که هدف نهایی ناصر کنترل بر خلیج فارس است». ناصر شاه را «عامل آمریکا» می خواند و تا آنجا پیش رفت که گفت «شاه را مسلمان نمی دانیم زیرا تحت نفوذ صهیونیست هاست»

سال 2018 تنها چند سال قبل از امضای توافق ابراهیم، بن سلمان به اتلانتیک گفت: «هیتلر در مقایسه با رهبر ایران خوب جلوه می کند زیرا هیتلر تنها بدنبال فتح اروپا بود ولی رهبر ایران بدنبال تسخیر جهان است»

وی در مصاحبه ای دیگر تأکید کرد که سعودی، اسرائیل را به عنوان دشمن نمی داند بلکه اسرائیل «متحدی بالقوه است و دو کشور منافع مشترک زیادی دارند». بنابراین دیدگاه ژئوپلیتیک مشترکی که قبل از انقلاب باعث شکل گیری روابط بین ایران و اسرائیل شد، چند دهه بعد معکوس شد و به گرم شدن روابط اسرائیل و جهان عرب منجر گردید.

هم شاه ایران و هم کشورهای پیمان ابراهیم همگی جذب توان فنی و امنیتی اسرائیل شدند. پس از زلزله قزوین در سال 1962 شاه به مهندسان آب اسرائیلی اجازه داد تا به ایران سفر کنند و برای کمک به بازسازی و بهبود کارایی به ایرانیان مشاوره دهند. دسامبر 2020 تنها دو ماه پس از امضای توافق ابراهیم، یک شرکت اسرائیلی به نام واترگن قراردادی با شرکت الدهره در امارات برای نصب تجهیزات تولید آب شیرین امضا کرد و پس از ان نیز توافقات مشابه بسیاری امضا شد. برای نمونه سال 2021 اسرائیل و اردن با ساخت یک نیروگاه خورشیدی بزرگ در اردن توافق کردند.

اسرائیل در زمان پهلوی آماده فروش موشک های جریکو1 به ایران و همکاری در توسعه مشترک جریکو2 بود. در اقدامی مشابه در سال 2022 اسرائیل تصمیم گرفت سامانه های دفاع هوایی پیشرفته ای همچون رافائل را به امارات عرضه کند و سال 2021 با طراحی مشترک شناورهای بدون سرنشین موافقت کرد. درحالی که سال 1958 اسرائیل یک اتحاد اطلاعاتی سه جانبه با ایران و ترکیه ایجاد کرد که مستلزم مبادله اطلاعاتی مشترک و عملیات ضد جاسوسی بود، امروزه می کوشد با شریکان آمریکا در خاورمیانه –به ویژه کشورهای پیمان ابراهیم- اتحادی در زمینه دفاع هوایی و موشکی ایجاد کند. اکنون اسرائیل و امارات اطلاعات خود را در مورد جنگ سایبری حزب الله باهم به اشتراک می گذارند و سازمان های اطلاعاتی موساد و شین بت اسرائیل به افسران اطلاعاتی بحرین آموزش می دهند؛ همان کاری که قبل از انقلاب اسرائیل با سرویس های امنیتی ایران می کرد.

شاه ایران همزمان با حفظ روابط نزدیک با اسرائیل، با جهان عرب نیز روابط دیپلماتیک داشت. گرچه مصر سال 1960 در اعتراض به اقدام شاه در به رسمیت شناختن اسرائیل روابط خود را قطع کرد. شاه در گفتگو با یک نشریه لبنانی گفته بود «هیچ تناقضی بین حمایت ایران از کشورهای عرب و روابط اقتصادی با اسرائیل وجود ندارد». اکنون همچون ایران در دوران پهلوی، کشورهای پیمان ابراهیم نیز توانسته اند با هر دو دولت اسرائیل و ایران روابط کامل دیپلماتیک داشته باشند. این امر به ویژه پس از موافقت عربستان برای عادی سازی رابطه با ایران در مارس 2023 و ادامه چشم انداز توافق عادی سازی رابطه با اسرائیل، اهمیت پیدا می کند.

سفرهای مخفی نخست وزیر اسرائیل به ایران و بعدها به عربستان نیز شبیه یکدیگر است. نخست وزیران متوالی اسرائیل از ایران دیدن کردند. این دیدارها با سفر بن گوریون در سال 1961 آغاز شد؛ وی در گفتگو با نخست وزیر وقت ایران علی امینی گفت: «اجازه دهید این رابطه را بین خودمان مخفی نگه دارم. روابط ما مانند عشق بین دو فرد بدون ازدواج است». سال 1972 نخست وزیر وقت اسرائیل گلدا مایر نیز می خواست از ایران بازدید کند. در یادداشت های روزانه اسدالله علم وزیر دربار شاه می خوانیم که درخواست مایر با شاه در میان گذاشته شده و شاه پاسخ می دهد: «ما موضوع مهمی برای گفتگو با اسرائیل نداریم اما اگر واقعا مصمم به دیدار من هستند باید مسئولیت کامل مخفی نگه داشتن این ملاقات را بر عهده بگیرند». این ملاقات 18 مه 1972 انجام شد. در خاطرات علم آمده است که شاه مایر را تشویق کرد تا اسرائیل رویکرد مسالمت آمیز و نرم تری نسبت به انور سادات جانشین ناصر بگیرد.

این بازدیدهای پنهانی ادامه داشت. 7 دسامبر 1974 جانشین مایر اسحاق رابین از ایران دیدار کرد. دیدار دوم اواسط ژوئیه 1976 صورت گرفت و آنقدر محرمانه نگه داشته شد که حتی واشنگتن نیز از آن بی خبر بود.

این اتفاقات پیش از توافق ابراهیم در سال 2020 و در ارتباطات مداوم اسرائیل و عربستان تکرار شد. سال 2012 وزیر امور خارجه امارات با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در هتلی در نیویورک ملاقات کرد. روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت فاش کرد که نتانیاهو برای دیداری محرمانه با ولیعهد وقت ابوظبی محمد بن زاید در سال 2018 به امارات پرواز کرد. این ملاقات توسط یوسی کوهن مدیر وقت موساد –که در این دیدار شرکت داشت- ترتیب داده شد. به گفته یک رسانه اسرائیلی، نخست وزیر دو سال قبل از نهایی شدن توافق ابراهیم، حداقل دو بار به امارات سفر کرد. دیدارهای مشابهی در زمان سفر نتانیاهو به عربستان در نوامبر 2020 صورت گرفت. حتی وزیران خارجه و دفاع اسرائیل از این سفر اطلاع نداشتند؛ امری که نشان دهنده حساسیت و اقدامات احتیاطی در چنین بازدیدهایی مشابه با ایران در زمان سلطنت پهلوی بود.

بعدها نتانیاهو گفت: «من با بسیاری از رهبران جهان عرب و اسلام ملاقات کرده ام؛ بسیار بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید. چیزهای زیادی وجود دارد که هنوز نمی توانم به شما بگویم اما معتقدم در نهایت این تلاش ها به نتیجه خواهد رسید». اگر تاریخ ایران در دوران سلطنت پهلوی و میزبانی از نخست وزیران متعدد اسرائیل مبنا باشد، نتانیاهو اغراق نمی کند.

از دیگر ویژگی های سیاست اسرائیل در گذشته و حال، استفاده این کشور از نفوذ خود در آمریکا، برای عادی سازی رابطه با کشورهای منطقه است. هم شاه و هم رهبران کنونی عرب که روابط خود را با اسرائیل عادی سازی کرده اند، یا در حال بررسی آن هستند، یکی از اهدافی که از عادی سازی دارند افزایش قدرت و جایگاه خود در واشنگتن به ویژه در جامعه یهودی امریکا -که نفوذ زیادی در دستگاه حاکمه این کشور دارند- است

اطلاعات مرکزی آمریکا در سال 1959 نشان می دهد که سفیر وقت اسرائیل در ایالات متحده به ایران در مورد چگونگی جلب حمایت و کمک بیشتر واشنگتن مشاوره می داد. در دفتر خاطرات علم نیز از علاقه شاه به استفاده از اسرائیل برای بهبود وجهه ایران در ایالات متحده امده است. او با اشاره به نفوذ بسیار اسرائیلی ها در مطبوعات آمریکا نوشته است «در جلسه ای که با لوبرانی فرستاده وقت اسرائیل در ایران برای بحث در مورد مطبوعات داشتیم، اسرائیل ابراز تمایل کرد ما را به مدیران روابط عمومی معرفی کند. به گفته خود لوبرانی یک بار رئیس جمهور وقت آمریکا لیندون جانسون از اسرائیلی ها خواسته بود تا مطبوعات ایالات متحده را برای تغییر نگاه مردم نسبت به جنگ ویتنام متقاعد کنند»

سال ها بعد در سال 2022 پس از شلیک موشک و پهپاد توسط حوثی ها به امارات، ابوظبی از اسرائیل برای لابی کردن در واشنگتن استفاده کرد تا حوثی ها را که سال 2021 از لیست گروههای تروریستی آمریکا حذف شده بودند مجددا در این لیست قرار دهد –اتفاقی که البته هنوز نیفتاده است- این طرز فکر را می توان در عربستان نیز دید. ریاض از عادی سازی رابطه با اسرائیل به عنوان اهرمی برای گرفتن تضمین های امنیتی بهتر از آمریکا استفاده می کند.

توصیفی که بن گوریون از رابطه با ایران در دهه پنجاه داشت «دوستانه، غیررسمی، نه پنهان و مبتنی بر منافع متقابل» الگویی برای توسعه رابطه اسرائیل با کشورهای عربی در سال های بعد شد. در حال حاضر رابطه اسرائیل با کشورهای پیمان ابراهیم را می توان گسترده تر و پیشرفته تر از زمان شاه توصیف کرد زیرا روابط با شاه غیررسمی بود ولی اکنون روابط با بحرین و امارات کاملا رسمی است. ولی باتوجه به اینکه اسرائیل و عربستان در خاک یکدیگر نمایندگی دیپلماتیک ندارند، روابطشان به اندازه ایران در دوران پهلوی پیشرفته نیست. کوتاه سخن اینکه روابط اسرائیل با ایران در پیش از انقلاب، فرمولی برای توافق ابراهیم و گسترش آن شده است.

منبع: مؤسسه خاورمیانه

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما