twitter share facebook share ۱۴۰۲ آذر ۲۹ 667

روابط ایران و فلسطین بر اساس نیاز ایران به تأمین امنیت و بازدارندگی اسرائیل و نیاز فلسطین به کسب حمایت یک دولت شکل گرفته است. ولی علیرغم حمایت ایران از تعداد زیادی از گروههای فلسطینی از جمله حماس و جهاد اسلامی، این گروهها عروسک خیمه شب بازی ایران نیستند و رابطه انها با تهران دائما درحال تغییر است.

حملات حماس به اسرائیل در 7 اکتبر بر اساس محاسبات مستقل این گروه انجام شد. گرچه این حملات نمی توانست بدون حمایت بلندمدت ایران اتفاق بیفتد، ولی تهران در راستای مذاکراتی که با آمریکا داشت، در دو ماه گذشته از حمایت کامل از گروههای فلسطینی اجتناب کرده بود و لذا این حملات سبب غافلگیری ایران شد. اینکه حماس و جهاد اسلامی با ایران همسو بمانند یا خیر، به نتیجه جنگ غزه و تحولات گسترده تر خاورمیانه بستگی دارد.

باتوجه به اهمیت مذهبی شهر بیت المقدس برای مسلمانان، حمایت ایران از آرمان فلسطین تاحدودی رنگ و بوی ایدئولوژیک داشت. قانون اساسی ایران که بعد از پیروزی انقلاب به تصویب رسید، یکی از وظایف جمهوری اسلامی را صدور انقلاب و کمک به مظلومان جهان می دانست. اما این حمایت به تدریج جنبه سیاسی به خود گرفت و ایران که مدتهاست آمریکا و اسرائیل را بزرگترین تهدید علیه امنیت و ثبات داخلی خود می داند، در راستای سیاست امنیتی خود در منطقه و مهار اسرائیل، شروع به حمایت از گروههای مسلح فلسطینی کرد. از این منظر اسلامی بودن گروههایی که ایران آنها را مورد حمایت قرار می داد، برای این کشور اهمیت نداشت و لذا شاهد بودیم که جمهوری اسلامیِ شیعه، حتی از گروههای سکولار، چپ و سنی نیز حمایت کرد.

ورود ایران به مسئله فلسطین در ابتدا از طریق سازمان سکولار آزادیبخش فلسطین (ساف) به ریاست یاسر عرفات صورت گرفت. این جنبش سکولار-ناسیونالیست قبل از سرنگونی شاه از انقلابیون ایران حمایت می کرد و حتی زمانی که آقای خمینی در پاریس در تبعید به سر می برد، ساف محافظانی را در اختیار او قرار داد. بسیاری از شخصیت های اصلی سپاه در اوایل تشکیل این گروه، در اردوگاههای ساف در لبنان آموزش دیدند. در اقدامی نمادین عرفات اولین رهبر خارجی بود که پس از انقلاب اسلامی به ایران سفر کرد.

تعدیل تدریجی مواضع ساف در دهه 1980 از جمله باز کردن باب مذاکره با اسرائیل، پذیرش مرزهای جدیدی که کشور فلسطین را تعیین می کرد و کنار گذاشتن خشونت مسلحانه، از عواملی بود که سبب گسست روابط ایران و ساف شد و بدنبال آن ایران بخش اعظم حمایت خود را متوجه گروههای اسلامگرای فلسطینی کرد.

همکاری اولیه ایران با حماس و جهاد اسلامی ناخواسته و با اقدامات خود اسرائیل تسهیل شد. پس از اینکه اسرائیل در راستای تلاش خود برای سرکوب جنبش های فلسطینی در غزه و کرانه باختری، رهبران جهاد اسلامی را به لبنان اخراج کرد، مقامات ایران در سال 1987 برای نخستین بار با رهبران جهاد اسلامی در بیروت تماس گرفتند. سال 1992 که اسرائیل صدها تن دیگر از اعضای حماس و جهاد اسلامی را به مرج الزهور در لبنان تبعید کرد، روابط ایران و فلسطین تقویت شد.

در این زمان گروههای اسلامگرای فلسطینی به این نتیجه رسیده بودند که برای موفقیت در مبارزات خود علیه اسرائیل، به یک حامی قوی دولتی نیاز دارند. دیری نگذشت که ایران شروع به حمایت مالی و نظامی از این گروهها کرد. شبه نظامیان فلسطینی در دره بقاع در لبنان، توسط حزب الله که تحت حمایت ایران بود آموزش دیدند. سال 1993 فتحی شقاقی یکی از بنیانگذاران و نخستین رهبران جهاد اسلامی به Newsday گفت: «ایران به ما پول می دهد و از ما حمایت می کند؛ ما هم این پول و تسلیحات را به سرزمین های اشغالی می دهیم و از مردم خود حمایت می کنیم»

از ان زمان گروههای فلسطینی به لطف تسلیحات ایران که از طریق یمن و سودان به مصر می رفت و از آنجا با کمک قاچاقچیان بادیه نشین و تونل های حماس به غزه می رسید، قوی تر شدند. ایران همچنین به مهندسان فلسطینی برای ساخت تسلیحات در غزه و کرانه باختری آموزش می داد؛ امروزه سلاح های ساخته شده در فلسطین بخش اعظم زرادخانه حماس را تشکیل می دهد. بنابراین حملات 7 اکتبر حماس بدون حمایت چندین دهه ای ایران امکانپذیر نبود.

رابطه بین حماس و جهاد اسلامیِ سنی با ایران شیعه یک ازدواج مصلحتی بود که بر پایه منافع مشترک شکل گرفت، نه قرابت ایدئولوژیک یا تفسیر سیاسی تهران از اسلام. بنابراین این گروهها روابط خارجی خود را بر اساس محاسبات استراتژیک خود تنظیم می کنند؛ این امر را ما در زمان قیام های بهار عرب دیدیم.

با وقوع جنگ در سوریه، ایران و حماس در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و رهبران سیاسی حماس درخواست ایران را برای حمایت بی قید و شرط از بشار اسد رد کردند. این امر منجر به گسست روابط شد؛ ایران در واکنش به اقدام حماس، کمک های مالی خود از این گروه را به نصف کاهش داد –از 150 میلیون دلار به کمتر از 75 میلیون دلار- ولی پیوندهای خود را با رهبران تندرو حماس در غزه حفظ کرد. مروان عیسی فرمانده دوم گردان های عزالدین قسام پس از سال 2012 به طور منظم به تهران سفر می کرد.

بنابر گزارش ها ایران بخشی از بودجه ای را که پیشتر به حماس می داد، به جهاد اسلامی که موضع بی طرفی خود را حفظ کرده بود و از دولت سوریه آشکارا انتقاد نمی کرد، داد. ولی چند سال بعد روابط ایران با جهاد اسلامی نیز دچار مشکلاتی شد؛ این بار دلیل مشکل، جنگ داخلی یمن بود. همچون حماس، جهاد اسلامی نیز از حمایت حوثی ها و محکوم کردن مداخله نظامی عربستان در یمن خودداری کرد و تهران در واکنشی مشابه، با کاهش بودجه جهاد اسلامی، این پول را به جنبش الصابرین در غزه –که اکنون منحل شده است- هدایت کرد.

در این دوره حماس و جهاد اسلامی سعی کردند حامیان جایگزینی پیدا کنند. پس از قطع روابط با دولت سوریه، حماس کوشید خود را با کشورهای سنی همچون مصر، قطر و دیگر پادشاهی های خلیج فارس همسو کند؛ لذا شخصیت های کلیدی حماس همچون خالد مشعل به دوحه نقل مکان کردند.

محمد الهندی یکی از مقامات ارشد جهاد اسلامی نیز در تلاش برای کسب حمایت مالی، به ترکیه و الجزایر سفر کرد. سال 2015 مقامات الجزایر شروع به تأمین مالی این گروه کردند ولی این حمایت ها اصلا با حمایت ایران از این گروه مطابقت نداشت و خیلی اندک بود. جهاد اسلامی با عربستان نیز یک کانال ارتباطی مستقیم ایجاد کرد و برای کاهش مشکلات مالی اش به مصر و اردن نزدیک شد.

ماه می 2016 در اقدامی غیرمنتظره سپاه پاسداران متعهد شد 70 میلیون دلار به جهاد اسلامی بدهد. به نظر می رسد این اقدام مشروط به تغییر موضع این گروه در مورد یمن بوده است؛ زیرا یک ماه بعد هیأتی از جهاد اسلامی از سفارت یمن در دمشق بازدید کرد، حمایت خود را از مردم یمن در برابر تجاوزات خارجی اعلام نمود و گفت حمله به یمن مساوی با حمله به آرمان فلسطین است.

روابط شخصی نیز ممکن است سبب تقویت روابط ایران و جهاد اسلامی شده باشد؛ چنانکه زیاد نخاله -که از سال 2018 رهبری جهاد اسلامی را در دست گرفت- نسبت به سلف خود رمضان شلح به ایران نزدیک تر است. دلیل این تجدید رابطه همچنین می تواند این باشد که جهاد اسلامی به این نتیجه رسید که هیچ جایگزینی برای ایران وجود ندارد. اکنون به نظر می رسد که رابطه ایران و جهاد اسلامی نزدیک تر از همیشه است.

سال گذشته حماس بدنبال بهبود روابط خود با ایران برآمد؛ این امر با سفر خلیل الحیا از اعضای ارشد حماس به دمشق در اکتبر 2022 آغاز شد. این سفر به خصومت یک دهه ای بین حماس و حکومت سوریه پایان داد و نشان دهنده بازگشت حماس به آغوش ایران بود.

درحالی که گمانه زنی های زیادی در مورد اطلاع قبلی ایران از حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر وجود داشت، تهران به سرعت نقش خود را در این حمله رد کرد و به اسماعیل هنیه اطلاع داد که صرفا آماده کمک های سیاسی است نه نظامی. این موضع گیری نشان دهنده تمایل ایران برای اجتناب از وقوع جنگی تمام عیار در منطقه و تهدید منافع استراتژیکش بود. این نخستین بار نیست که عدم تمایل ایران به حمایت از حماس در جریان درگیری، سبب ناامیدی این گروه شده است. اتحاد بین ایران و حماس پس از عملیات «سرب گداخته» در سال های 2008-2009 برای مدت کوتاهی رو به سردی گذاشت زیرا این عملیات به ضرر منافع ایران بود. تصمیم ایران برای کنار کشیدن خود از حمله 7 اکتبر حماس در راستای استراتژی دیرینه این کشور است؛ در این استراتژی تهران هروقت حمایت از گروههای فلسطینی را همسو با تأمین امنیت خود بداند، دست به این اقدام می زند.

رویکرد تقابلی حماس علیه ایران در جریان جنگ سوریه و نزدیک شدنش به کشورهای سنی، پس از آن صورت گرفت که شاهد صعود احزاب اسلامگرای النهضه در تونس و اخوان المسلمین در مصر شد. ولی محاسبات حماس اشتباه بود و پس از برکناری محمد مرسی رئیس جمهور اسلامگرای مصر، تحولات سیاسی به گونه ای پیش رفت که گروههای اسلامگرا به حاشیه رانده شدند و سرکوب گشتند. تصمیم عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور مصر برای محاصره غزه، ادامه این مسیر را چه از نظر سیاسی و چه مالی برای حماس غیرقابل دفاع کرد. حماس با دریافت حمایت ناکافی از پایتخت های عربی، مجبور شد برای حفظ منافع خود به آغوش تهران و دمشق بازگردد.

نزدیکی ایران و حماس همچنین نتیجه شکست غرب در تعامل با شاخه میانه رو حماس است. در داخل حماس همیشه بحث هایی بین میانه روها و تندروها و هواداران روند سیاسی و مبارزه مسلحانه جریان داشته است. حماس سال 2006 تصمیم به مشارکت در انتخابات فلسطین گرفت و سال 2017 از راه حل دو کشوری استقبال کرد؛ هر دو تصمیم فوق زمانی گرفته شد که تندروها پس از پایان انتفاضه دوم تضعیف شدند و حمایت از خشونت مسلحانه در داخل حماس کم شد.

به نظر می رسد تحریم بین المللی حماس که بدنبال پیروزی در انتخابات پارلمانی سال 2006 صورت گرفت، تنها سبب تضعیف جناح میانه رو –که خواهان برقراری روابط دیپلماتیک با غرب بود- شد. با گذشت 16 سال پس از پایان انتفاضه دوم، میانه روها به حاشیه رفته اند و تندروهایی که خواهان روابط نزدیک تر با ایران هستند و خشونت مسلحانه را تنها راه پیش رو می دانند، تقویت شده اند.

جهت گیری آینده حماس و جهاد اسلامی به این بستگی دارد که آیا کشورهای عربی و غربی می توانند صدای میانه روها را –که خواهان اتخاذ سیاستی واقع بینانه و دوری از مدار ایران هستند- تقویت کنند یا خیر.

منبع: شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا

 

روابط ایران و حماس

پس از حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر، کارشناسان درباره اینکه آیا ایران به حماس کمک کرده یا از ان آگاه بوده است اظهار نظر کردند. وال استریت ژورنال به نقل از یک منبع نزدیک به حماس گزارش داد که ایران به طراحی این حمله کمک کرده و سپاه پاسداران در نشستی در بیروت اجازه خود را صادر کرده است. در گزارش دیگری ادعا می شد که در هفته های منتهی به حمله، صدها نیروی حماس و دیگر شبه نظامیان اسلامگرا در ایران آموزش تخصصی دیده اند. ایران به نوبه خود ایفای هرگونه نقشی در این حمله را رد کرد و یافته های سازمان های اطلاعاتی آمریکا نیز نشان داد که ایران از حمله حماس غافلگیر شده است. بر این اساس نظریه هایی که مبتنی بر نقش مستقیم ایران در برنامه ریزی و آموزش عوامل حمله حماس بود، تضعیف شد.

اوایل ماه اوت صالح العروری معاون رهبر حماس علنا اذعان کرد: «ما برای جنگی همه جانبه اماده می شویم و چشم انداز این جنگ را با همه طرف های مربوط در میان می گذاریم». همه طرف ها مطمئنا شامل سپاه و حزب الله نیز می شود؛ به ویژه که رهبران حماس پی در پی در «اتاق جنگ مشترک» در بیروت با آنها ملاقات داشتند.

نقش ایران در این حمله مشخص است: ایران چندین دهه به حماس کمک مالی، تسلیحاتی، آموزشی و اطلاعاتی کرده است. گرچه حماس منابع درآمدی متعددی دارد ولی کمک های مالی ایران به ویژه برای ساختارهای نظامی این گروه مهم بوده است. جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا در پاسخ به سؤالی درمورد نقش ایران در حمله حماس گفت: «ما از ابتدا گفته ایم که ایران در این حمله همدست است زیرا سهم عمده ای از بودجه شاخه نظامی حماس را تأمین کرده است»

حماس از زمان تشکیل در اواخر سال 1987 حمایت های مالی و غیرمالی قابل توجهی از ایران دریافت کرده و می کند. سال 1994 زیاد ابوعمر نویسنده فلسطینی نوشت که ایران «به حماس حمایت لجستیکی و آموزش نظامی ارائه می دهد». او کمک ایران به حماس را دهها میلیون دلار تخمین زد و گفت این کمک ها به طور پیوسته افزایش می یابد. کانادا گزارش داد که در فوریه 1999 پلیس فلسطین اسنادی را کشف کرده است که حاکی از انتقال 35 میلیون دلار از سرویس اطلاعاتی ایران به حماس است. گفته می شود این پول برای تأمین حمله به اهداف اسرائیل بوده است. ایران همچنین به عوامل حماس برای انجام حمله به اسرائیل آموزش می دهد؛ به عنوان مثال حسن سلامه فرمانده حماس که مغز متفکر بمب گذاری های انتحاری حماس در فوریه و مارس 1996 بود، به پلیس اسرائیل گفت که پس از گذراندن اموزش های ایدئولوژیک در سودان، به سوریه و از آنجا به ایران اعزام شده؛ با اسامه حمدان نماینده وقت حماس در ایران دیدار کرده و پس از ان سه ماه تحت آموزش نظامی ایرانیان قرار گرفته است.

کمک های مالی ایران به حماس زمانی افزایش یافت که نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، صدام را سرنگون کردند و در پی این سرنگونی، کمک های سخاوتمندانه عراق به خانواده های فلسطینی که در جریان حمله به اسرائیل کشته، مجروح یا زندانی شدند، کم شد. ماه می 2004 زیو شریف گزارشگر امور امنیتی اسرائیل نوشت: «یافته های سازمان های اطلاعاتی نشان می دهد که ایران میلیون ها دلار از طریق حزب الله به فلسطینیان می دهد». به عبارت دیگر ایران جایگزین صدام شد و کمک مالی به خانواده کشته شدگان و مجروحان فلسطینی را برعهده گرفت.

حماس حمایت ایران را پذیرفت ولی سعی کرد استقلال عملیاتی خود را حفظ کند. در سالهای نخست این گروه تمایلی به پذیرش پول زیاد از ایران نداشت زیرا می ترسید که در ازای ان، مجبور باشد انتظارات تهران را براورده کند و دستوراتش را بپذیرد. اما می 2004 چند هفته بعد از ترور عبدالعزیز رنتیسی رهبر حماس، کمک های مالی ایران افزایش یافت. مرگ رنتیسی که چند هفته بعد از ترور احمد یاسین رهبر پیشین حماس صورت گرفت، باعث شد که این گروه تامدتی بدون رهبر باقی بماند و ضعیف به نظر برسد. خالد مشعل از دیگر رهبران حماس در دمشق بدنبال ایجاد کانالی مستقیم با سپاه پاسداران و افزایش بودجه گروه بود، تا بتواند تأثیر مرگ یاسین و رنتیسی را مهار کند و هسته های عملیاتی حماس را تقویت نماید.

حمایت ایران از حماس در طول زمان به رشد خود ادامه داد؛ به ویژه پس از انکه حماس توانست کنترل نوار غزه را در سال 2007 بدست گیرد. طبق گزارش وزارت دفاع آمریکا در سال 2010 ایران با ارائه کمک های مالی، تسلیحاتی و آموزشی به حزب الله و چند گروه فلسطینی برای مقابله با اسرائیل، بدنبال مختل کردن روند صلح خاورمیانه بود. طبق این گزارش، این کمک ها از طریق تونل هایی که از غزه تا مصر امتداد داشت صورت می گرفت.

روابط حماس و ایران به دلیل جدایی حماس از حکومت سوریه بر سر جنگ داخلی آن کشور تیره شد. از زمانی که اردن رهبران حماس را در سال 1999 از امان اخراج کرد، دمشق مقر رهبران حماس در خارج شده بود اما ژانویه 2012 مشعل رهبر حماس پایگاه این گروه را در دمشق ترک کرد. فوریه 2012 موسی ابومرزوق معاون رهبر حماس که آن زمان در مصر مستقر بود، گفت: «ایرانی ها از موضع ما در قبال سوریه راضی نیستند و در نتیجه با ما مثل قبل تعامل نمی کنند».

با این حال کمک های مالی ایران به حماس هیچوقت به طور کامل قطع نشد. گرچه شکاف ایجاد شده بین تهران و حماس بر میزان تأمین مالی فعالیت های سیاسی حماس تأثیر گذاشت، ولی ایران به تأمین مالی فعالیت های نظامی این گروه ادامه داد. اوایل سال 2014 روابط ایران و حماس شروع به بازگشت به حالت عادی کرد.

سال 2014 حماس با اسرائیل وارد جنگ موشکی شد و به ایران نشان داد که می تواند به طور مؤثری اسرائیل را هدف قرار دهد؛ بعد از آن بود که رویه ایران در قبال حماس به حالت سابق بازگشت. 5 مارس 2014 نیروی دریایی اسرائیل کشتی تجاری Klos-C را با پرچم پاناما در دریای سرخ در سواحل اریتره رهگیری کرد. به گفته وزارت امور خارجه اسرائیل زمانی که نیروی دریایی این کشور سوار کشتی شد و محموله را بررسی کرد، سلاح های مختلفی از جمله 40 موشک M-302 ساخت سوریه با برد 90 تا 200 کیلومتر، 181 گلوله خمپاره 122 میلی متری و 400000 گلوله تفنگ تهاجمی پیدا کرد.

وزارت خزانه داری آمریکا سپتامبر 2015 در اقدامی که گویای بازگشت کمک های مالی ایران به حماس به حالت سابق بود، یک شهروند دوتابعیتی بریتانیایی-اردنی را شناسایی کرد که کار انتقال دهها میلیون دلار از ایران به عربستان را برای تأمین مالی گردان های عزالدین قسام و حماس هماهنگ می کرد.

از سال 2012 تا 2016 عوامل حماس در لبنان به تسهیل جریان وجوه از سپاه پاسداران به حماس از طریق حزب الله لبنان کمک می کردند. به گفته وزارت خزانه داری آمریکا یکی از این افراد محمد سرور بود که واسطه بین سپاه و حماس بود و با حزب الله همکاری می کرد

سال 2017 محمد سنوار رهبر تازه حماس در غزه، اظهار داشت ایران بار دیگر به «بزرگترین حامی مالی و نظامی» شاخه نظامی حماس بدل شده است. نوامبر 2018 وزارت خزانه داری آمریکا یک شبکه پیچیده «نفت در برابر ترور» را کشف کرد که شامل ارسال نفت ایران با کمک عوامل ایرانی و شرکت های روسی به دولت اسد در سوریه بود؛ سپس صدها میلیون دلار به سپاه تحویل داده می شد و سپاه این پول را بین حزب الله و حماس توزیع می کرد. در نتیجه این همکاری ها در ژوئن 2022 حماس و سوریه تصمیم خود را برای ازسرگیری روابط اعلام کردند

امروز مقامات آمریکایی و اسرائیلی تخمین می زنند که ایران حداقل 70 تا 100 میلیون دلار در سال به حماس کمک می کند. اسماعیل هنیه رهبر حماس سال 2022 در مصاحبه با الجزیره مدعی شد که گروه او سالانه 70 میلیون دلار از ایران می گیرد

اکتبر 2023 پس از تهاجم حماس به جنوب اسرائیل، وزارت خزانه داری آمریکا از محمد نصرالله یکی از عوامل حماس در قطر به عنوان کسی یاد کرد که روابط نزدیکی هم با ایران دارد و به انتقال دهها میلیون دلار از ایران به حماس و گردان های عزالدین قسام کمک می کند

کمک های مالی ایران به حماس بوده که سبب بقای این گروه شده و توان نظامی آن را تقویت کرده است. همچنین برنامه های آموزشی ایران و تلاش برای تسلیح حماس موجب شده که این گروه بتواند حملاتی را علیه اسرائیل انجام دهد. بدون کمک های ایران حماس هرگز نمی توانست به آنچه که امروز هست بدل شود؛ بنابراین تهران در حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل شریک است

منبع: جروزالم تریبیون

مترجم: فاطمه رادمهر

درج این مقاله به معنای تأیید ادعاهای نویسنده نبوده و صرفا به منظور اشنایی خوانندگان با نظرات مختلف صورت گرفته است

نظر شما