یکی از مزایا و منافع آزادی آن است که شرایط فراگیری علوم مختلف را برای انسان فراهم نموده و امکان و ابزار شناخت شخصیت را در اختیار او قرار میدهد. آزادی همچنین زمینه ایجاد ارتباط با جوامع مختلف را ایجاد نموده و بدین ترتیب به انسان امکان رشد و حرکت به سوی تعالی و پیشرفت را ارزانی میدارد. از اینرو ویژگی مشترک اغلب تمدنهای پیشرفته در طول تاریخ آن است که با دیگر تمدنها در ارتباط و تماس بودهاند و از این طریق موفق شدهاند پیشرفت، تکاپو و پویایی را به جامعه بازگردانند. پس آزادی میتواند نتایج و پیامدهای مثبتی به همراه داشته باشد که برخی از این نتایج عبارتند از:
1. توانایی درک دیگران و برقراری ارتباط مفید و مؤثر با آنان
انسانها همزاد و هم سرشت یکدیگرند و نه تنها از جهت خلقت و بشر بودن به هم میمانند که از جهت عکسالعملهای متقابل و تأثیرگذاریهای مشترک نیز با یکدیگر در ارتباط اند.
تمدن بشری مجموعهای از فعالیتهای مشترک میباشد که بر پایه تفاهم و همزیستی استوار شده است؛ این فعالیتها به سمت اهدافی که مورد پذیرش فطرت همه انسانهاست پیش رفته و عقل انسان را به سوی کمال هدایت میکند. چون رشته ارتباط سالم پاره شود، آن اهداف انسانی دیگر قابل دسترس نخواهند بود. در این صورت سوءتفاهم و عدم توانایی درک دیگران حاکم شده و دشمنی و نفرت در قالب بدگمانی و بروز رفتارهای خشونتآمیز نمایان میشود. اگر ریشه شکلگیری بسیاری از درگیریها و اختلافات را مورد بررسی قراردهیم، به این نتیجه خواهیم رسید که عدم وجود آزادی سبب بروز این مسائل شده است؛ زیرا طرفین درگیری نتوانستهاند در فقدان یک فضای باز و آزاد با یکدیگر به گفتگو و مناظره پرداخته و به تفاهم و درک متقابل برسند.
فهم دیگران که در سایه آزادی محقق میشود، میتواند بسیاری از سوءتفاهمها و کجفهمیهایی که در طول تاریخ پدید آمده را حل و فصل کند؛ حال آنکه در نبود آزادی به مرور این سوءتفاهمها مانند کوه بر روی هم انباشته شده و به دشمنی و نفرت بدل میگردد. شناخت و ارتباط با دیگر تمدنها ما را با عوامل و اسباب پیشرفت آنها آشنا میسازد و تجربههای سازنده و سودمند آنان را در اختیار ما قرار میدهد. این تبادل فرهنگی راه را برای برقراری صلح و آرامش و همزیستی مسالمت آمیز با دیگران هموار میسازد و به ما کمک میکند تا درگیریها و اختلافات قدیمی را کنار بگذاریم. همچنین در شرایطی که عدهای میکوشند تا چهرهای زشت و تحریف شده از مسلمانان به جهانیان نشان دهند، ما با تبادل فرهنگی می توانیم بینش و سنتهای خود را به صورت صحیح به دیگران انتقال دهیم. امام رضا ـ علیه السلام ـ میفرمایند: «رحم الله عبدا أحيا امرنا، فقلت (الهروي) له: فكيف يحيي أمركم؟ قال: يتعلم علومنا ويعلمها الناس فإن الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا؛ خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را بهپا میدارد. راوی میگوید از ایشان پرسیدم: چگونه امر شما را احیا کند؟ ایشان فرمودند: علوم و دانش ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد، اگر مردم زیبایی سخن ما را دریابند بیشک از ما پیروی خواهند کرد».
2. قدرت عدم تعصب
ملتی که تجربه کافی در برقراری ارتباط با دیگران را ندارد چگونه میتواند وارد جنگ تمدنها شود؟ درگیری با دیگر تمدنها بدون بهره داشتن از علم و تجربه کافی یا شکست بدنبال داشته و سبب می شود که آن ملت تسلیم ابر قدرتها گردد، یا اینکه آنها را به انزوا کشانده و در لاک خود فرو خواهد برد که در هر دو صورت ناتوانی و ضعف و سستی را نثار آن ملت خواهد کرد. این درحالی است که روشنفکری اعتدالی امکان ایجاد یک ارتباط سودمند را در اختیار انسان قرار داده و به رشد و تقویت زیربنای فکری و اجتماعی و عمومی آن ملت کمک مینماید.
3. روشنفکری و عدم دگم اندیشی ما را با افقهای جدید آشنا میسازد
آشنایی با دیگر فرهنگها و اندیشهها نه تنهی از راه مهاجرت جغرافیایی که از طریق برقراری ارتباط و پیوندهای روحی و فکری با ملتهای دیگر و ترک تعصب حاصل میگردد. بیتردید گفتوگو دستاوردها و رهتوشههای زیادی برای انسان بدنبال دارد و به مؤمنان این امکان را میدهد تا از طریق این ارتباط، دیگران را با بینشها، سیره رفتاری و ویژگیهای اخلاقی و دینی خود آشنا سازند. امروزه در جهان غرب میبینیم که علیرغم وجود ملیتهای مختلف در این کشورها و وفور تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی، دشمنی سختی نسبت به مسلمانان ایجاد شده؛ چراکه گفتوگو و ارتباطات فرهنگی وجود نداشته و مسلمانان نتوانستهاند با سایر اقوام و گروهها ارتباط موثر برقرار کنند؛ بنابراین عدم وجود پل ارتباطی خود را به شکل دشمنی و ستیز نشان داده است.
پس روشنفکری و ارتباط با دیگر تمدنها افقهای جدیدی را پیش روی انسان قرارمیدهد، زمینه شادی و پیشرفت بیشتر او را فراهم میکند و در عین حال به تبادل فرهنگی میانجامد و موجب شناخت هر چه بیشتر اسلام به عنوان یک دین متمدن میشود؛ دینی که حاوی بسیاری از ارزشهای اخلاقی و انسانی است؛ ارزشهایی که در فرهنگ غرب یافت نمیشود. به همین دلیل است که اسلام به سرعت در کشورهای غربی در حال انتشار است چراکه با مهاجرت مسلمانان به این کشورها مردم آنها از حقیقت اسلام آگاهی یافتند. البته این انتشار در حد مطلوب نبوده است زیرا مسلمانان براساس یک برنامه منظم و تدوین شده به گفتوگو و ارتباط با سایر مردم در جهت معرفی دین خود نپرداختند؛ ولی میتوان پیشبینی کرد که با افزایش مبادلات فرهنگی و بهرهگیری مسلمانان از آزادی حاکم بر آن کشورها در آیندهای نه چندان دور اسلام به صورت گستردهتری انتشار یابد.
4. عدم خشک اندیشی به ابتکار و نوآوری میانجامد
چگونه ممکن است ابتکار و نوآوری پدید آید درحالیکه جامعه به سمت تولید خلاقانه و نوآورانه تشویق نمیشود؟ جمود و دگم اندیشی، روح ابتکار و نوآوری را میمیراند و از نشاط و تکاپو باز میدارد؛ ازاینروست که میبینیم اکثر تمدنها پس از آنکه با دیگر تمدنها ارتباط برقرار کردند موفق به ابداع و نوآوری شدند. ارتباط فکری موجب تولید افکار نو و جدید میشود و بالعکس نادیده گرفتن و دوری جستن از نوآوری و ابتکار دیگر ملتها، روح ابتکار را در جامعه خویش از بین برده و روحیه نوآوری و پیشرفت را میمیراند.
همراهی با شرایط جدید در زندگی و همگام شدن با پیشرفت و نوآوری در جهان مستلزم این است که فرد و جامعه به ابتکار و استفاده از ابزار خلاقانه دست یازند و بدانند که برخلاف تصور بعضی از مردم، هر چیز جدیدی لزوما نامطلوب نیست؛ بلکه باید از علوم جدید آگاهی یافت و آن را مورد نقد و بررسی قرار داد تا بتوان نکات سازنده و مفید را از آن استخراج نمود. در آموزههای اسلامی روایتهای بسیاری وجود دارد که انسان را به آموختن حکمت از دیگران تشویق میکند و از مسلمانان میخواهد که از دانشها و علوم سایر امتها بهترین استفاده را ببرند. از جمله اینها روایتی است که از پیامبراکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «حکمت گمشده مؤمن است هرجا که آن را یابد نسبت به داشتن آن سزاوارتر است».
همچنین امیرمؤمنان علی(ع) در این خصوص می فرمایند: «الحكمة ضالة المؤمن فحيث وجدها فهو أحق بها؛ حکمت گمشده مؤمن است پس آن را بیابد حتی اگر در نزد مشرک باشد چراکه شما به داشتن آن از او سزاوارترید». در روایت دیگری نیز از ایشان آمده است: «خذ الحكمة ممن أتاك بها وانظر إلى ما قال ولا تنظر إلى من قال؛ اگر کسی به تو حکمتی ارزانی داشت از او بگیر و به آنچه گفته شده نگاه کن و فرد گوینده را مد نظر نگیر» و از حضرت مسیح نقل شده است که: «خذوا الحق من أهل الباطل ولا تأخذوا الباطل من أهل الحق، كونوا نقاد الكلام؛ حق را از اهل باطل بیاموزید ولی باطل را از اهل حق نستانید و سخنان را نقد و بررسی کنید».
شرایط روشنفکری و عدم تعصب
ممکن است روشنفکری به سلاحی دو سویه تبدیل شود آن زمان که دگراندیشی و عدم تعصب به پیروی از فرهنگها و رفتارهای ناشایست و ناهنجار خلاصه میشود و به وابستگی اقتصادی و سیاسی میانجامد. تا زمانی که شرایط لازم برای تبادل فرهنگی و ایجاد یک روشنفکری متعادل مهیا نشود باید انتظار چنین پیامدهایی را نیز داشت. ازاینرو برای بهره بردن از فواید مبادلات فرهنگی و فکری موزون و متعادل در افراد جامعه نیاز به شرایطی است که ابتدا باید این شرایط به وقوع بپیوندد. بعضی از این شروط عبارتند از:
1. اعتماد به نفس و ایمان قوی
با روحیه شکست خورده و عدم اعتماد به نفس که نتیجه حتمی عدم اعتماد به خداوند است و از عدم اعتماد به میراث و تمدن اسلامی سرچشمه میگیرد یک فرد تنها به یک موجود تابع مطلق تبدیل خواهد شد.
اما ایمان به خدا و خویشتن و استعداد و تواناییهای خود و نیز کسب علم و دانش میتواند راهی برای درک صحیح از روشنفکری و عدم تعصب متوازن و معتدل باشد بدون اینکه در این مسیر به ورطه افراط و تفریط وارد شد. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «ثق بالله تكن عارفا؛ به خدا اعتماد کن جزو اندیشمندان خواهی بود».
2. تعادل در روشنفکری و عدم تعصب
ارتباط و آشنایی با دیگر فرهنگها بر تبادل و داد و ستد استوار است. ما نمی توانیم صرفاً پذیرای اندیشهها و افکار دیگران آنهم بدون نقد و بررسی باشیم و خود هیچگونه تأثیری بر آنان نگذاریم. اگر ما بتوانیم به شیوه صحیح، افکار دیگران را مورد نقد و بررسی قرار دهیم خواهیم توانست که انان را بهتر درک کنیم، و بدین ترتیب به تبادل فرهنگی بین یکدیگر بپردازیم.
امروزه در بسیاری از کشورهای اسلامی شاهد هستیم که فرهنگ بیگانه به صورت یکجانبه و بدون اینکه هیچ تأثیری بر آن گذاشته شود، یا آن فرهنگ به بحث و گفتوگو و چالش کشیده شود، مورد پذیرش قرار میگیرد. غافل از آنکه ارتباط فرهنگی و روشنفکری در این معنا امری منفی بوده، تمدن یک امت را از بین میبرد و ریشه ابتکار و نوآوری را در جامعه میخشکاند.
3. مؤسسات و آموزشگاه ها زیربنای روشنفکری و تبادل فرهنگی
مؤسسات فرهنگی میتوانند در این زمینه نقشی فعال و مؤثر داشته باشند چراکه در این مؤسسات و آموزشگاهها میتوان به راحتی یک نوع بینش و یا تفکر را به بوته نقد و آزمایش گذاشت.
هنگامی که یک شخص در مؤسسات آموزشی و تربیتی تعلیم میبیند با اصول و ضوابطی آشنا میشود که او را در این رویارویی فرهنگی آماده و مهیا میسازد. البته این مؤسسات و آموزشگاهها باید در نوع بینش و عملکرد خود آزاد باشند و از روشهای تأثیرگذار و متنوعی در پرورش افراد استفاده کنند تا از این طریق مردم با رویکردها، بینشها و فرهنگهای متنوع و مختلف آشنا شوند و در عین حال از قدرت نقد و بررسی هر یک از این فرهنگها برخوردار باشند.
ما نباید با تعصب خود را از درآمیختن با فرهنگهای دیگر کنار بکشیم و از انها عقب بمانیم که در این صورت جز غفلت و جهل و ناامیدی چیزی در پی نخواهد داشت بلکه روشنفکری و آزاد اندیشی افقهای جدیدی را پیش روی ما روشن ساخته باعث میشود با داشتههای جدید آشنا شویم و یک نهضت فرهنگی صحیح و متعادل را آغاز نماییم.
مترجم: سید محمد منوری
نظر شما