twitter share facebook share ۱۴۰۳ مرداد ۱۶ 533

امام حسین(ع) در یکی از سخنان گهربارشان هنگام حرکت به سوی کربلا فرمودند:

«أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا يُتَناهى عَنهُ ، لِيَرغَبِ المُؤمنُ في لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا ، فإنّي لا أرَى المَوتَ إلاّ سَعادَةً ، و لا الحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّ بَرَما؛ آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟ براستى كه مؤمن بايد به [مرگ و ]ديدار خدا روى آورد. پس من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز رنج و ملال نمى بينم.».[1]

چرا امام حسین (ع) سعادت را در مرگ می بیند؟! در حالیکه این نگاه برخلاف دیدگاه مردم دنیاست، که سعادت را در ادامه زندگی می بینند.

مفهوم سعادت

سعادت نقطه مقابل شقاوت است. سعادت زمانی محقق می شود که ابعاد سه گانه وجود انسان (جسم و روح و فکر) با هم هماهنگ باشند. اگر کسی از جسمی سالم بهره مند باشد، اما روح و نفسش به انواع بیماریها همچون حسد، کینه، افسردگی و...مبتلا باشد یا در افکارش اشکالات و شبهات اعتقادی حل نشده داشته باشد، از سعادت و کمال حقیقی محروم است. مولا علی(ع) در بعد پاکی روح می فرماید: «خلو الصدر من الغل والحسد من سعادة العبد؛ پاک کردن سینه از کینه و حسد از سعادت بنده است.)[2]

روح، جسم و فکر انسان با هم مرتبط و بر یکدیگر اثرگذار هستند؛ روح یا فکر بیمار، جسم را نیز بیمار می کند و برعکس. بنابراین عدم تعادل یکی از سه بعد، منجر به بدبختی و ناراحتی می شود. افرادی که به مرحله بالایی از درک و آگاهی رسیده باشند، به لزوم سلامت این سه بعد برای رسیدن به سعادت آگاهی کامل دارند و سعی بر توازن بین آنها می کنند.

سعادت، مقابل رنج و ملال

اینجا یک سؤال پیش می آید: اگر شقاوت ضد سعادت است، چرا امام حسین(ع) رنج و ملال(برم) را مقابل سعادت آورده است؟ پاسخ این است که:

 1- شقاوت و بدبختی در ظاهر انسان نمایان است، اما تنگی و ملال شقاوتی مخفی است؛ یعنی ممکن است شخص در ظاهر خیلی هم خوشبخت به نظر آید، اما در درون احساس خستگی و ملال دارد. مثلا امروزه در زندگی مادی با اینکه بسیاری از مردم در سطح بالایی از رفاه و خوشبختی به سر می برند، اما از حیات خود راضی نبوده و از درون کسالتی مرگبار آنها را احاطه کرده است؛ از این رو است که می بینیم خیلی از این افراد برای فرار از کسالت، به مواد مخدر، مشروبات الکلی و انحرافات جنسی پناه می برند.

2- افکار عمومی ممکن است چنین تصور کند که زنده ماندن حتی بدون آزادی و حرکت، حیات است. اما این تفکری باطل است، زیرا حاکم ظالم و مستبد، آزادی و کرامت ذاتی آنها را ربوده است. لذا امام(ع) این فکر را رد کرده و به این مفهوم عمیق اشاره می کند که: همانا فضایی که حاکم ظالم ایجاد کرده است، مرگ جمعی را از طریق رنج و ملال درونی و نابودی جان آدمی به همراه دارد. کسانی که در چنین جوامعی به سر می برند، تبدیل به اجسادی فارغ از بعد معنوی و بی ارزش خواهند شد. آنها نمی توانند آزادانه بیندیشند و رأی و نظر خود را بیان کنند، در چنین فضای آفت زده ای رشد و تکامل ناممکن می شود، و افراد همانند درختی مرده و خالی از حیات خواهند شد (كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ؛ گویی ساقه نخل خشکی بودند که به خاک در افتادند. ) الحاقة 7.

حتما شما درختان مرده را دیده اید، درختانی که راست ایستاده اند ولی درونشان خالی و تهی از حیات است. همچنین است انسانی که زیر سایه ظالم مستبد زندگی می کند، چنین انسانی جسمی بدون روح و ظاهری بدون معنا است. مراقب باشیم که گاهی بعضی از انسانها در چنین شرایطی در خدمت ظالم قرار گرفته و ظلم پذیری را به جای ظلم ستیزی، شیوه و منهج خود قرار می دهند. «وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ؛ و (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گر نه آتش (کیفر آنان) شما را هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد.» هود 113.

زندگی با باطل

از این کلام عمیق امام(ع) استفاده می شود که نه تنها زندگی با ظالم ملال آور است، بلکه زندگی در شرایط باطل و شرایطی که انسان خود مرتکب ظلم و فساد و گناه شود نیز رنج و ملال آور است و مانع رسیدن به خوشبختی و بهجت می شود. بخصوص آنچه امروزه در عصر مصرف گرایی افراطی و کورکورانه شاهد آن هستیم. بعضی از افراد با عنوان تجدد و ملال از عقب ماندگی و کهنگی، معیارهای حق را پس زده و به سمت انحراف قدم برمی دارند و کم کم معصیت و گناه برایشان امری طبیعی می شود. لذا می بینیم که انسان جدید هر چه بیشتر از دنیا و مادیات بهره مند می شود، بر خستگی و رنج و ملالش افزوده می شود؛ زیرا معصیت، انحراف است و انحراف راحتی و آرامش به همراه ندارد. بنابراین امام حسین(ع) فرمودند: «ألا ترون الحق لا يُعمَل به، والباطل لا يُتناهى عنه»

 امام علی(ع) در این باره می فرماید: «لا يسعد امرء إلا بطاعة الله سبحانه، ولا يشقى امرء إلا بمعصية الله؛ هیچ فردی جز به طاعت خدای سبحان سعادتمند نمی شود، و جز به معصیت خدا بدبخت و شقی نمی شود.»،[3]پس شقاوت در باطل و معصیت است، و سعادت در حق و طاعت خدای سبحان است.

 امام علی(ع) همچنین می فرماید: «في لزوم الحق تكون السعادة؛ سعادت در التزام به حق است.»[4]

مراقب کسالت و تنبلی باشید 

رسول خدا( صلى الله عليه و آله ) می فرماید: «عَلامةُ الصابِرِ في ثلاثٍ : أوَّلُها أن لا يَكسَلَ ، و الثانيةُ أن لا يَضجَرَ ، و الثالثةُ أن لا يَشكُوَ مِن رَبِّهِ تعالى ؛ لأنّهُ إذا كَسِلَ فَقد ضَيَّعَ الحَقَّ ، و إذا ضَجِرَ لَم يُؤَدِّ الشُّكرَ ، و إذا شَكا مِن رَبِّهِ عَزَّ و جلَّ فقد عَصاهُ؛ نشانه شكيبا سه چيز است: اوّل آن كه تنبلى نمى وزرد، دوم آن كه افسرده و دلتنگ نمى شود، و سوم آن كه از پروردگار خود شِكوه نمى كند ؛زيرا اگر تنبل باشد، حق را فرو مى گزارد و اگر افسرده و دلتنگ باشد، شكر نمى گزارد و اگر از پروردگارش شكايت كند، معصيت او را كرده است».[5]

یکی از عواملی که سبب ملول شدن و افسردگی می شود، دنیاخواهی و زیاده روی در مادیات و عجله برای کسب درآمدهای بالا است. در این افراد رنج و ملال تبدیل به پدیده ای بیمارگونه شده که آنها را به ارتکاب بدی ها و انحرافات بیشتر سوق می دهد و مارپیچ ناراحتی که بر آنها حاکم شده افزایش می یابد.

باز هم رسول اکرم(ص) در این زمینه هشدار می دهند: «إياك وخصلتين: الضجر والكسل، فإنك إن ضجرت لم تصبر على حق، وإن كسلت لم تؤد حقا؛ مراقب این دو خصلت باشید: دلتنگی و تنبلی، زیرا اگر ملول و دلتنگ باشید، در رسیدن به حق شکیبا نخواهید بود. و اگر تنبل باشید، حق را ادا نمی کنید.» [6]از این رو هر یک از ما بخصوص جوانان باید برای خود برنامه ای تنظیم کنیم، تا در دام دلتنگی و سپس کسالت و تنبلی گرفتار نشویم. مثلا برخی از جوانان زیاد به رستوران و کافه می روند؛ این کار اشکالی ندارد، اما تا زمانی که تبدیل به عادت و رفتار دائمی و مستمر نشود، که در این صورت دیگر لذت غذا تمام شده و شخص اشباع حقیقی نمی شود، زیرا روح لذت خاصی نمی برد. لذا نه تنها شخص از اهداف اصلی زندگی باز می ماند، که بر بی حوصلگی و کسالتش هم افزوده می شود.

باز در مثالی دیگر: چنانکه می بینیم در نسل امروز این گفتار بسیار رایج است که به یکدیگر می گویند: (حوصله مان سر رفته)، و این بدان معناست که ناراحتیم و حس دلتنگی داریم.

رسول اکرم(ص) می فرماید: «من استولى عليه الضجر، رحلت عنه الراحة؛ هر که دلتنگی و بی قراری بر او غالب آید، راحتی و آسودگی از او رخت بربندد.»[7]

در عصر حاضر وجود شبکه های اجتماعی سبب تسلط حیات مادی و بالا رفتن سطح توقعات کمال گرایانه شده، خصوصا وقتی شخص به مقایسه زندگی خود با دیگران می پردازد. تمام این عوامل سبب سلب آسایش از انسانها می شود.

مولا علی(ع) می فرماید: «هيهات من نيل السعادة السكون إلى الهوينا والبطالة؛ دور است از رسیدن به سعادت(کسی که) آرام می گیرد در کاهلی و تن آسایی و بطالت».[8]

انسانی که عادت بر بطالت و تن آسایی کند و تمایلی به کار کردن و سعی و تلاش نداشته و تنها در جستجوی لذات مادی باشد، این حالت سبب ناراحتی و سلب سعادت از او می شود.

چگونه به سعادت حقیقی دست یابیم؟

از مضمون کلام امام حسین(ع) درمی یابیم، که شناخت ارزش نفس هدف اصلی است. معرفت به ارزش نفس است که توانایی دستیابی به تعادل بین ابعاد سه گانه را به انسان می دهد. لذا شناخت نفس و ارزش آن بر انسان واجب است.

در قرآن کریم معرفت، با ارزش قائل شدن برای نفس آغاز می شود: «إن الله اشترى من المؤمنين أنفسهم وأموالهم بأن لهم الجنة؛ همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده» التوبة 111.

ارزش نفس انسانی برابر بهشت است و کسی که به این برابری پی برده، عوضی در این دنیا برای آن نمی یابد؛ لذا آن را به کسی فروگزار نمی کند، حتی اگر آن شخص دارای قدرت و منصبی باشد، زیرا خدای سبحان به او وعده عظیمی داده است. مولا علی(ع) تأکید می کنند که: «إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ همانا بهايى براى جان شما جز بهشت نيست، پس به كمتر از آن نفروشيد.». [9]شناخت ارزش نفس سبب رهایی از ظلم و ظالمین و رهایی از بدبختی و رنج و ملال می شود. بسیاری از زیانکاران باید با این شناخت، خود را از زندگی زیر چتر ظالمین برهانند تا به سعادت حقیقی دست یابند.

معرفت امام حسین(ع)

باید هنگام احیای ذکر اباعبدالله الحسین(ع) و انجام شعائر حسینی، هر یک از ما (عارفا بحقه) باشیم، یعنی معرفت و شناخت واقعی نسبت به امام حسین(ع) داشته باشیم.

امام جعفر صادق(ع) در این زمینه می فرماید: «من أتى قبر الحسين (عليه السلام) عارفا بحقه غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر؛ کسی که نزد قبر امام حسین(ع) بیاید، در حالیکه نسبت به ایشان معرفت به حق دارد، خداوند گناهان آینده و گذشته او را می بخشد.»[10]

پس بر ما است شناخت به حق نسبت به ایشان، که اینگونه شناخت با آموختن و کسب علم همراه است؛ لذا امام صادق (ع) در اهمیت یادگیری می فرماید: «لست أحب أن أرى الشاب منكم إلا غاديا في حالين: إما عالما أو متعلما، فإن لم يفعل فرط، فإن فرط ضيع، فإن ضيع أثم، وإن أثم سكن النار والذي بعث محمدا بالحق؛ دوست ندارم كه جوانان شما را جز در دو حال ببينم: دانشمند و يا دانش‌آموز، پس اگر چنين نكند كوتاهى كرده است. پس اگر كوتاهى كند[نعمت خود را] تباه ساخته است و اگر نعمت خود را تباه سازد گناه نموده است و اگر گناه كند سوگند به كسى كه محمد صلّى اللّه عليه و اله را به حق برانگيخت، در دوزخ سكنى مى‌گزيند.)[11]

سخن پایانی: معرفت نفس در کنار معرفت واقعی اباعبدالله الحسین(ع) ما را به تعادل در ابعاد سه گانه سوق داده و نحوه صحیح زیستن را آموزش می دهد، و نهایتا هر فردی که چگونه زیستن را بیاموزد، در دنیا و آخرت سعادتمند و رستگار خواهد بود.

از خدای تبارک و تعالی خواستاریم، ما را از عارفان واقعی امام حسین(ع) قرار دهد، تا از این راه به سعادت جاودانی برسیم انشاءالله

*سخنرانی ایراد شده در مؤسسه فرهنگی و رسانه ای النبأ به مناسبت عاشورای1446 


[1] -بحارالانوار- علامه مجلسی-ج44-صفحه381

[2] -غررالحکم و دررالکلم- ابوالفتح آمِدی- رقم:6802

[3] -عیون الحکم والمواعظ- علی بن محمد اللیثی الواسطی-صفحه543

[4] -عیون الحکم و المواعظ-علی بن محمد اللیثی الواسطی- صفحه353

[5] -علل الشرایع-شیخ صدوق-ج2-صفحه498

[6] -من لایحضره الفقیه-شیخ صدوق-ج4-صفحه355

[7] -من لایحضره الفقیه-شیخ صدوق-ج4-صفحه355

[8] -عیون الحکم والمواعظ- علی بن محمد اللیث الواسطی-صفحه512

[9] -نهج البلاغه- خطبه های امام علی(ع)

[10] -کامل الزیارات-جعفر بن محمد بن قولویه- صفحه264

11-امالی- شیخ طوسی- صفحه30

نظر شما