شرط بهره مندی از اندیشه ای پویا و سالم، تربیت فکری صحیح در همان مراحل آغازین رشد است؛ چراکه تعصب و دگم اندیشی یا انعطاف پذیری فکر و اندیشه در همان اوان کودکی در انسان شکل می گیرد. تصمیم گیری ها و رفتار فرد از نوع تفکر او تأثیر می پذیرد؛ پس از آنجا که فکر و اندیشه تنها به یک تصور و قالب ذهنی محدود نشده و دیر یا زود جنبه اجرایی پیدا می کند، خطر زاست؛ زیرا اگر تفکر انسان متعصبانه و افراط گرایانه باشد آتش جنگ و فتنه و آشوب را بین افراد و گروهها بر می افروزد، ولی اگر آدمی از تفکری سالم و متعادل برخوردار باشد زمینه ساز گسترش صلح و آرامش بین مردم خواهد شد.
یکی از خصوصیاتی که به ایجاد جو تساهل و مدارا و انعطاف پذیری منجر می شود اندیشه باز و تکثرگرا است. آموزش و ترویج این خصیصه بین مردم، به برنامهریزی، اجرای برنامه ها و سعی و تلاش مضاعف از طرف ارگانها و مؤسسات ذی ربط نیاز دارد. باید به مردم نشان داد که رهایی از تعصبات کور، برخورداری از اندیشه ای باز و منعطف و پذیرش تکثرگرایی چه آثار و نتایج مطلوبی برای جامعه بدنبال دارد؛ زیرا تا زمانی که مردم با منافع و سودآوری این نوع از اندیشه آگاه نباشند، تلاشی جهت کسب این صفات و فراگیر شدن آن نخواهند کرد. مردم باید بدانند که تفکر چگونه می تواند به رفتاری همگانی تبدیل شده و بر تمام جنبههای زندگی انسان تأثیر گذارد.
اگر موفق شویم این نوع از تفکر را در جامعه پیاده کنیم، آن وقت است که تعدد و تنوع عقاید و گرایشها به امری عادی تبدیل شده، مردم دیگر نیازی به تظاهر و دورویی نمی بینند و با دیدی باز به مسائل نگریسته، با بهره گیری از اندیشه ای تکثرگرا به راحتی با دیگر افراد و گروهها ارتباط برقرار می کنند.
این رویکرد یکی از ویژگیهای جامعه متمدن است؛ از این رو می بینیم که در چنین جامعه هایی، اعتدال حکمفرما بوده و ملت، ارگانها و سایر ارکان تشکیلدهنده جامعه از طریق نمایندگانی که در مجلس شورا و دولت و دیگر ارکان نظام دارند، در تصمیمگیریها مشارکت داده می شوند. در جوامع متمدن حضور و مشارکت مردم نه تنها در تصمیم گیری های کلان کشور که در زمینههای مختلف اجتماعی نیز به چشم خواهد خورد.
چنین دستاوردهایی تنها در سایه آزادی و استقلال فکری، عدم وابستگی به هیچ قدرت و نهادی، وضع قوانین منعطف و مبتنی بر مدارا و حرکت در چارچوب قانون امکانپذیر است. وقتی چنین رویکردی در یک نظام سیاسی دنبال شود، دیگر فرصتی برای اعمال استبداد و دیکتاتوری باقی نمی ماند؛ حال آنکه جامعه ای که از این خصیصه ها به دور است، خشونت، تندروی و استبداد در آن مجال ظهور و بروز می یابد. ازاینرو میبینیم که مستبدان و ظالمان از آزادی اندیشه در هراسند و با تمام قوا در مقابل این حق انسانی ایستاده، مانع از دستیابی به آن می شوند؛ چراکه آزادی فکر را خطری جدی برای قدرت و سلطه خود می دانند.
آیتالله العظمی سیدمحمد شیرازی (رحمه الله) در این باره در کتاب ارزشمند خود «عوامل ضعف مسلمانان» مینویسد: «جهل و عدم آگاهی کافی، یکی از مهمترین عوامل ظهور استبداد است. آن کس که میداند خداوند متعال او را آزاد آفریده، آزادیهای اساسی را به او هدیه کرده و بر نفس و مال خویش مسلط نموده است، هرگز در برابر بندگی و ظلم سر فرو نمیآورد و تسلیم خواست مستبدان و ظالمان نمی شود. ازاینرو باید برای آگاهی بخشی به ملتها سعی و تلاش کرد و از راه کتابها، نشریات، روزنامهها، رسانهها، اینترنت و غیره به گسترش تفکر و بینش اسلامی پرداخت.»
حاکمان نظامی و ترس از اندیشه
حاکمان نظامی از این رو از آزادی فکر و اندیشه در هراسند که می دانند، می توان از راه اینترنت و سایر ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی در بین مردم جامعه نفوذ کرد، به مقابله با دگم اندیشی و تفکرات متعصبانه و تک قطبی پرداخت و آزاد اندیشی را جایگزین رویکرد سابق فکری و رفتاری مردم نمود.
در کشورهای عربی که تجربه های بسیاری از روی کار آمدن سازمانهای سیاسی-نظامی از راه کودتاها و انقلاب ها داشتهاند، چنین به نظر میرسد که تعدد و تنوع گرایشها نتوانسته راهی به سوی زندگی مردم باز کند؛ چراکه حاکمان مستبد و ظالم این کشورها مانع از هرگونه آزاد اندیشی و آگاهی بخشی به جامعه شده اند. این روش حاکمان مستبد در کشورهای عربی و اسلامی مختص امروز نیست بلکه آنان از دیرباز به همین شیوه عمل می کردند، با هر گونه تشتت فکری و تعدد در احزاب مبارزه مینمودند، قدرت و سلطه خویش را که برگرفته از ظلم و استبداد و به دور از اعتدال و عدالت و مساوات بود بر تمام ارکان جامعه پیاده مینمودند و به ابزار و روشهای مختلف در برابر تکثرگرایی و اندیشه های باز و بدور از تعصب می ایستادند.
شاید مهمترین عاملی که جوامع عربی-اسلامی را بدین جا کشانده و خودکامگان را بر آنان مسلط ساخته، ضعف در آزادی اندیشه است. از طرف دیگر تفکر تک قطبی به تدریج فراگیر شده و ناخواسته سایه خود را بر همه مردم و در تمام زمینه های زندگی می افکند و این هدفی است که رهبران نظامی به دنبال تحقق آن هستند.
ازاینرو آیتالله العظمی شیرازی (رحمه الله) تأکید دارند: «این ضعف و ناتوانی که امروزه در مسلمانان شاهد هستیم حاصل چند عامل است که مهمترین آنها به رفتارهای ناشایست و ناپسند حاکمان و دولتمردان غیرقانونی در امتداد تاریخ باز میگردد. آنها عامل این سستی و ضعفی هستند که امروزه شاهد آن هستیم و ضعف و ناتوانی امروز نیز عامل اصلی ضعف در آینده می گردد.»
مشکل اینجاست که ملتها در استیفای حقوق خود زود کوتاه امده و پا پس می کشند؛ این کار باعث میشود که طغیان و استبداد قویتر و شدیدتر عمل کند. ازاینرو مستبدان به مبارزه با آزادی اندیشه ادامه می دهند و اصرار دارند که حکمرانی و قدرت در دست خود و معدود یاران و نزدیکانشان باقی بماند. بی گمان درچنین شرایطی جامعه از مزایا و منافع تعدد گرایشها که به نفع عموم ملت است محروم میشود. اگر قدرت تنها در دست یک فرد قرار گیرد و تصمیمگیریها تنها توسط او اخذ شود استبداد و طغیان پدیدار خواهد شد؛ اما اگر طبق قانون اساسی تمام افراد جامعه از طریق نمایندگان خود در مجلس شورا (که طی فرآیند انتخاباتی آزاد و سالم برگزیده شدهاند) در تصمیمگیریها شرکت کنند دیگر زمینهای برای رشد استبداد وجود نخواهد داشت.
البته لازم به ذکر است که انتخابات باید سالم و آزاد باشد نه اینکه صوری برگذار شده یا توسط حاکمان با محدودیت های بسیاری مواجه گردد که در این صورت نیز تأثیر مثبتی نداشته و زمینه رشد استبداد را فراهم می نماید.
بعضی از عوامل عقب ماندگی مسلمانان
حاکمان نظامی همواره سعی داشتهاند که با اجرای قانون هایی که ضامن حقوق ملت است مبارزه کنند. آیتالله شیرازی در این خصوص مینویسد:
«یکی از صفات مستبدان و ظالمان این است که برای مردم هیچ ارزشی قائل نیستند. ازاینرو آنان بارها در سخنانی صریح و بیپرده به این نکته اشاره کرده اند که حاضرند برای حفظ قدرت خویش تمام ملت را از بین ببرند؛ تاریخ نشان می دهد که آنها از انجام این تهدید هیچ ابایی نداشته و به گفته خود جامه عمل پوشانده اند.»
بنابراین فقدان آزادی اندیشه و تکثرگرایی یکی از عواملی است که کشورهای عربی و اسلامی را از قافله تمدن عقب نگاه داشته است.
حکام عربی-اسلامی می کوشند به مدد پیشرفته ترین ابزار، مانع از تعدد احزاب و عقاید و نگرشها شوند و با روش های مختلف به مقابله با نهضتها و جنبشها بپردازند. آنها می دانند که اصل تکثرگرایی به همه اجازه میدهد رأی خود را با کمال آزادی و صراحت بیان کنند و اندیشه آزاد امکان مشارکت مردم در تصمیم گیری ها را از طرق نمایندگانشان فراهم می کند؛ پس وجهه همت خود را مبارزه با آزاداندیشی و تکثرگرایی قرار می دهند چراکه می خواهند هیچ مجالی برای بلند شدن صدای مخالف باقی نگذارند.
آیتالله شیرازی در این راستا میفرماید: «یکی از بارزترین صفات مستبدان تلاش آنها در از بین بردن جنبشهای مخالف است که این هدف یا از راه زندانی کردن و شکنجه و یا با کشتن آنها انجام میپذیرد.»
در مقابل این رویکرد، شیوه عمل بعضی از جوامع غربی و گروهها و افراد است که بر نشر تکثرگرایی تأکید دارند و به دنبال تنوع احزاب شرکتکننده در مدیریت دولتی هستند. اتخاذ چنین شیوه ای است که امکان پیشرفت انها را در تمامی زمینه ها فراهم نموده و مسلمانان را بیش از پیش عقب انداخته است، بگونه ای که کشورهای اسلامی همچنان از نبود آزادی فکری و رشد استبداد رنج میبرند.
آیتالله العظمی شیرازی نیز به این حقیقت اشاره میکنند آنجا که می فرمایند: «جوامع غربی پیشرفت کرد اما مسلمانان از حرکت رو به جلو بازماندند، جوامع غربی بیدار شدند و مسلمانان در غفلت باقی ماندند. این فاصله بسیار بین دو امت که امروزه شاهد آن هستیم نتیجه بیداری آنان و غفلت ماست. متأسفانه مسلمانان در این زمانه از ضعف شدیدی رنج می برند.»
مترجم: سید محمد منوری
نظر شما