twitter share facebook share ۱۴۰۱ آبان ۱۰ 1153

روابط ایران و اروپا هر روز پرتنش تر می‌شود و به نوعی در مسیری در حرکت است که بازگشت از آن حداقل در کوتاه مدت چندان امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسد. در تازه‌ترین مواضع، وزیر خارجه آلمان و مقامات اروپایی دیگری از کار اتحادیه اروپا بر روی بسته تحریمی جدید علیه ایران خبر می‌دهند و آنالینا بربوک گفته است که این اتحادیه در حال قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی اروپا است.

در این میان، هر چند یک سخنگوی اتحادیه اروپا گفته است که فعلا بسته تحریمی جدیدی روی میز نیست، اما اظهارات وزیر خارجه آلمان و مقامات دیگری نشان از این دارد که اگر هم این بسته آماده نشده باشد، حداقل رایزنی‌‌هایی برای تهیه آن در حال انجام است.

سه اتفاق یا عامل به ظاهر منفصل از هم اما در هم تنیده، در شکل گیری تنش کنونی میان ایران و اروپا سهیم بوده و هستند، نخست جنگ اوکراین و اتهامات به ایران در خصوص کمک نظامی به روسیه، دوم بن بست مذاکرات برجام که اتحادیه اروپا تلاش فشرده و گسترده‌‌ای برای به سرانجام رسیدن آن  توافق انجام داد و سوم هم مساله اعتراضات در ایران و مواضع اروپایی‌ها و اتفاقات مرتبط با آن از جمله تحریم‌ها و بازداشت‌ چند شهروند اروپایی، فراخواندن متقابل سفرا و غیره.

همزمانی سه عامل پیشگفته یک نوع هم‌پوشانی میان آن‌ها و نقش مکملی ایجاد کرده است؛ اما به نظرم مهم‌ترین اتفاق که می‌رود روابط ایران و اروپا و در کل غرب را وارد یک دوره بحرانی عمیق کند، همین عامل جنگ اوکراین است و دو عامل دیگر در درجه بعدی اهمیت قرار دارند و اگر آن فاکتور نخست نبود، این عامل دیگر صرفا در بدبینانه‌ترین حالت به تنشی مقطعی در روابط منجر می‌شد. قبلا هم اروپایی‌ها در اعتراضات صورت گرفته در ایران مواضعی مشابه علیه جمهوری اسلامی داشتند و تحریم‌هایی را نیز وضع کردند، اما آنچه این بار باعث شده است که اروپا شدیدتر از قبل موضع بگیرد، تا حدودی به شکل متفاوت اعتراضات نسبت به گذشته و همچنین فشار افکار عمومی اروپایی‌ها در نتیجه اعتراضات متعدد ایرانی‌ها در کشورهای اروپایی بر می‌گردد، ولی به نظر نگارنده علت العلل، باوری است که اروپا صرف نظر از تکذیبیه‌های تهران در خصوص نقش ایران در جنگ اوکراین پیدا کرده است و این مساله می‌رود که به جهت دهنده اصلی سیاست اروپا در قبال ایران در آینده تبدیل شود. به هر حال، اوکراین برای اروپا مانند دیگر مناطق بحرانی خاورمیانه نیست که همواره میان دولت ایران و پایتخت‌های اروپایی تفاوت دیدگاه و بحث و جدل بوده است. جنگ اوکراین و سرنوشت آن برای اروپا مساله امنیت ملی تک تک کشورهای این قاره به شمار می‌رود که به خاطر آن حاضر شدند تبعات همه جانبه تحریم انرژی روسیه را به جان بخرند، اما به وابستگی خود به آن پایان دهند. از این رو نیز مواجهه با ایران را که آن جایگاه روسیه را برای اروپا ندارد، برای ایجاد نوعی بازدارندگی در مقابل دیگر کشورها از جمله چین برای بازداشتن آن‌ها از گام برداشتن در مسیر کمک نظامی به روسیه کم‌هزینه‌تر هم می‌دانند.

به هر حال، اگر همچنان این جمع‌بندی و باور در میان تصمیم‌‎سازان اروپا ادامه داشته باشد که ایران در کنار روسیه در جنگ اوکراین است و کمک نظامی به آن استمرار دارد، هیچ بعید نیست که اتحادیه اروپا و انگلیس به گام‌های تصاعدی خود ادامه دهند و با فعال‌سازی مکانیسم ماشه قید برجام را هم بزنند و حتی فراتر از آن وضعیت به گونه‌ای پیش برود که سفرای خود را دسته جمعی فراخوانده و به نوعی قطع رابطه کنند. البته احتمالا، این اقدام، جریان فراخواندن سفرا در قضیه میکونوس را در اذهان برخی تداعی کند؛ اما این دو واقعه (میکونوس و جنگ اوکراین) ماهیتا متفاوت هستند و قطع احتمالی روابط در شرایط جهانی بسیار متفاوتی رخ می‌دهد و به همین خاطر مشخص نیست که همان سرنوشت را پیدا کند. کما این که در این موقعیت زمانی حساس معمولا طرف‌های منطقه‌ای چون اسرائیل به این تنش به دیده یک فرصت طلایی می‌نگرند و به انحای مختلف در جهت تشدید آن تلاش می‌کنند.

لب کلام این که ایران خواسته یا ناخواسته از نگاه غرب در جنگ روسیه علیه اوکراین طرفیت پیدا کرده است و اساسا چون این جنگ روابط غرب و روسیه را وارد مرحله بدون بازگشت کرده است؛ این مساله بر روابط ایران و غرب نیز صدق می‌کند و این جنگ را می‌توان مهم‌ترین عامل تنش‌زا در شکل دهی به آینده این روابط در مقایسه با دیگر عوامل تاریخی از چهار و اندی دهه پیش تاکنون دانست. در چنین حالتی عملا شرق‌گرایی در سیاست خارجی ایران نه یک انتخاب بلکه به امری از سرناچاری با تبعات خاص آن تبدیل خواهد شد و همین راه را بر هر نوع موازنه‌سازی خواهد بست.

*کانال تلگرام صابر گل عنبری

نظر شما