twitter share facebook share ۱۴۰۳ خرداد ۰۳ 316

چه اتفاقی افتاد؟

19 می بالگرد حامل ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران در استان اذربایجان شرقی سقوط کرد. رئیسی 63 ساله به همراه حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه و شش تن دیگر از جمله استاندار آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز، کشته شدند. آنها درحال بازگشت از سفر به مرز ایران و جمهوری آذربایجان بودند و در این سفر در کنار الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان، سدی را افتتاح کرده بودند. گزارش های اولیه حاکی است که آب و هوای نامناسب عامل این حادثه بوده است؛ همین امرعملیات جستجو و نجات را در منطقه دورافتاده ای که بالگرد آنجا سقوط کرده بود، مختل نمود. جای تعجب نیست که شایعات زیادی در مورد علت حادثه مطرح شده است ولی تهران تاکنون به این حدس و گمان ها دامن نزده؛ نه شواهدی برای احتمالات دیگر ارائه کرده و نه انگشت خود را به سوی هیچیک از دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای خود نشانه گرفته است.

این حادثه چه پیامدهایی برای سیاست داخلی دارد؟

رئیسی دومین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران است که در یک حادثه، جان خود را از دست داد. پیشتر محمدعلی رجائی کمتر از یک ماه از تصدی این سمت، در یک بمب گذاری کشته شد. طبق اصل 131 قانون اساسی در صورت فوت یا ناتوانی رئیس جمهور، معاون او –در این مورد محمد مخبر- حداکثر تا 50 روز سرپرستی دولت را بر عهده خواهد داشت و در این مدت با همکاری رؤسای دیگر قوا، زمینه را برای برگزاری انتخابات فراهم می کند. در این مورد دولت 28 ژوئن را روز انتخابات تعیین کرده است.

رئیسی سال 2021 به قدرت رسید و انتظار می رفت که در سال 2025 برای دور دوم نیز انتخاب شود. با نگاه به سه انتخابات سراسری که در چهار سال گذشته برگزار شده –دو انتخابات مجلس و یک ریاست جمهوری- می توان به پیامدهای سیاسی احتمالی فوت او پی برد. یکی از ویژگی های هر سه انتخابات، محدود بودن رقابت سیاسی بین محافظه کاران و طرفداران سرسخت ایدئولوژی جمهوری اسلامی بوده است. در این انتخابات ها نهادهای نظارتی تمایل بیشتری به رد صلاحیت نامزدهای اصلاح طلبان و میانه روها از خود نشان دادند و نیروهای امنیتی فعالیت سیاسی برخی از این چهره ها را محدود کرده اند. حتی برخی از محافظه کارانِ منتقد، از سیستم انتخابات حذف شدند و حاکمیت نشان داد که تنها حضور وفادارترین افراد را تحمل می کند. در نتیجه این رویکرد، فوق محافظه کاران قدرت را در تمام نهادهای انتخابی و انتصابی قبضه و تثبیت کرده اند. نشانه های اندکی وجود دارد که نشان دهد آنها حاضر هستند سلطه خود را با اجازه دادن به انتخاباتی رقابتی، به خطر بیندازند.

دومین ویژگی این بوده که حذف اصلاح طلبان و میانه روها، مانع از درگیری بین محافظه کاران نشده است. این تنش و درگیری هر از گاه در قالب سرزنش و نقد یکدیگر به خاطر مشکلات اقتصادی و دیگر مشکلات کشور، خود را نشان می دهد. گرچه پاره ای اختلافات ایدئولوژیک بین چهره های محافظه کار وجود دارد، ولی اغلب این اختلافات ناشی از جنگ قدرت بین آنها است. آقای خامنه ای گاه محافظه کاران را به خاطر این نزاع ها مورد سرزنش قرار می دهد ولی با خلأ غیرمنتظره ای که پس از مرگ رئیسی در رأس دولت ایجاد شده، این شکاف ها می تواند بیشتر و عمیق تر شود.

ویژگی سوم: همزمان با تبدیل شدن انتخابات به روندی نمایشی، مشارکت مردم به شدت کاهش یافته است؛ به طوری که اکثریت واجدین شرایط در انتخابات 2020 و 2024 مجلس و انتخابات ریاست جمهوری 2021 رأی ندادند. نارضایتی عمومی، محدودیت های اجتماعی و سیاسی و ضعف اقتصادی، شکاف بین دولت-ملت را روز به روز افزایش می دهد. دولت احتمالا از مرگ رئیسی برای دعوت مردم به وحدت ملی استفاده خواهد کرد اما این امر تأثیری در مشارکت مردم در انتخابات ندارد؛ زیرا بسیاری از ایرانیان امکان تغییر معنادار از طریق صندوق های رأی را نمی بینند.

میراث رئیسی در سیاست خارجی چیست و مرگ او چه معنایی برای روابط خارجی ایران دارد؟

قدرت رئیسی در مسائل سیاست خارجی، توسط دولت در سایه و ولی فقیه محدود شده بود. میراث دولت او، وخامت شدید روابط ایران با غرب به دلیل شکست مذاکرات احیای برجام، و روابط نزدیک تر نظامی تهران با مسکو در طول جنگ روسیه و اوکراین بود. در خاورمیانه روابط ایران با همسایگان عربش در خلیج فارس بهبود پیدا کرد ولی رقابت ایران با اسرائیل و متحدانش تشدید شد؛ به طوری که اواسط آوریل شاهد حمله مستقیم دو کشور به یکدیگر بودیم. از دیگر میراث دولت رئیسی، وخامت اوضاع اقتصادی است. علیرغم اقداماتی که برای بهبود شرایط از طریق افزایش اتکا به توانمندی های داخلی انجام شد و با وجود روابط گرم تر ایران با چین و عضویت در سازمان های چندجانبه مانند سازمان همکاری شانگهای، مشکلات اقتصادی ادامه یافت، تورم افزایش پیدا کرد و ریال ارزش خود را بیش از همیشه از دست داد.

در مورد امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، می توان گفت که دستاوردهای شخصی وی بسیار اندک بود. مذاکرات هسته ای و مذاکرات غیرمستقیم با مقامات ارشد آمریکایی در عمان، توسط  معاون وی علی باقری کنی –که اکنون سرپرست وزارت امور خارجه است و به عنوان محتمل ترین جانشین عبداللهیان شناخته می شود- انجام شد. تعامل با همسایگان –از جمله مذاکراتی که با میانجیگری چین به احیای روابط با عربستان انجامید- نیز عمدتا توسط مقامات امنیتی انجام شد.

از حالا روشن نیست که این دو مرگ چه عواقب بزرگی بر روابط خارجی ایران خواهد داشت و این ابهام حداقل تا زمانی که جایگزین های انها مشخص نشود، ادامه می یابد. ولی می توان با قطعیت گفت که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه جدید نیز با محدودیت هایی مشابه با محدودیت های دولت رئیسی روبرو خواهند بود و قدرت اتخاذ سیاست هایی متفاوت را نخواهند داشت. برای چند هفته آینده –تا انتخاب رئیس جمهور جدید- ایران بر امور داخلی متمرکز خواهد بود؛ ولی تنش های منطقه ای و احتمال وقوع یک بحران خارجی که می تواند پای تهران را به میان بکشاند، همچنان بالا است. اختلافات بین ایران و شریکانش در محور مقاومت از یکسو و ایران با امریکا، اسرائیل و متحدانشان از سوی دیگر ادامه دارد و همانطور که تقابل ماه آوریل ایران و اسرائیل نشان داد، تنش ها –علیرغم بی میلی دو طرف به جنگ- همیشه می تواند تشدید شود. جانشینان رئیسی و امیرعبداللهیان احتمالا به تلاش برای بهبود روابط با همسایگان عرب خود در خلیج فارس ادامه می دهند و در زمینه هسته ای با توجه به نزدیک بودن نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، می توان انتظار داشت که همچنان مانع از دسترسی بازرسان و ایجاد شفافیت در برنامه هسته ای خود شوند.

مرگ رئیسی چه معنایی برای جانشینی رهبری دارد؟

اولویت اصلی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر این بوده است که زمینه انتخاب جانشین را از قبل آماده کند و هیچ چیز را نامعلوم نگذارد. رسیدن رئیسی به ریاست جمهوری و روابط دیرینه اش با آقای خامنه ای، او را به عنوان یکی از محتمل ترین کاندیداهای جانشینی رهبری معرفی کرده بود. درگذشت وی در زمانی اتفاق می افتد که مجلس خبرگان درحال گذراندن دوران حساسی است؛ پیشکسوتان نظام مانند حسن روحانی رد صلاحیت شده اند و محمد صادق لاریجانی رئیس سابق قوه قضائیه در انتخابات شکست خورده است. در فضای غیرشفاف سیاسی ایران هیچکس جز تعداد انگشت شماری در رأس نمی دانند که رئیسی چقدر احتمال داشت رهبر بعدی شود؛ ولی اگر وی به واقع جانشین رهبری بود، مرگ او علامت سؤال بزرگی را برای جانشینی ایجاد خواهد کرد.

منبع: اندیشکده گروه بحران

برای خواندن مطالب بیشتر در این زمینه به لینک های زیر مراجعه کنید:

رسانه های جهان در مورد پیامدهای درگذشت رئیسی چه می گویند؟

با حذف میانه روها انتخاب رهبر بعدی در دست تندروهاست

جرقه جنگ قدرت در ایران با درگذشت رئیس جمهور زده شد

نسل بعدی رهبران جمهوری اسلامی؛ علیرضا اعرافی

نظر شما