twitter share facebook share ۱۴۰۰ مرداد ۲۲ 1114

استاد سروش محلاتی در ادامه تفسیر خطبه حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که در اعتراض به علمای ساکت و بی‌تفاوت بود و احتمالاً در سرزمین منا ایراد شد، به شرح و توضیح امر به معروف و نهی از منکر پرداخت:

 فراز سوم: و قال وَالْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ

فراز سوم خطبه حضرت درباره‌ی تکلیف عموم مسلمانان و به‌خصوص علماء در قبال حاکمان جور است. تعبیری که در این زمینه در منابع اسلامی دیده می‌شود و مورد استناد اباعبدالله الحسین(ع) نیز قرار گرفته است، «امر به معروف و نهی از منکر» است. آیه‌ای که در این خطبه، مورد استشهاد حضرت قرار گرفته است، آیه‌ی «وَالْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»(سوره توبه، آیه۷۱) است. حضرت براساس این آیه، عملکرد علمای دین را مورد ارزیابی قرار داده‌اند که اگر امر به معروف و نهی از منکر واجب است، پس چرا شما به این تکلیف الهی عمل نمی‌کنید؟ ولی برای این‌که این اعتراض و احتجاج امام(ع) روشن شود، ابتداء باید مضمون و محتوای این آیه‌ی شریفه مورد توجه قرار گیرد.

این آیه از اقتضائات ایمان در زنان و مردان مؤمن شروع می‌شود. اقتضای ایمان در زن و مرد مسلمان، نوعی دلسوزی، غم‌خواری و پیوستگی بین مسلمان‌هاست که از آن تعبیر به «ولایت» می‌کنیم. از این پیوستگی‌ای که بین آحاد مسلمان‌ها به‌وجود می‌آید، چنان مسلمان‌ها به ‌یک‌دیگر نزدیک می‌شوند که گویا یک واحد را تشکیل می‌دهند و اعضاء یک پیکر می‌شوند: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ…». به‌خصوص آیه شریفه تصریح می‌کند که در این موضوع، بین زنان و مردان مسلمان، فرقی نیست و این حکم همه‌ی مسلمانان را بدون در نظر گرفتن تمایزات دربرمی‌گیرد. این ولایت، «ولایت عام» است که هیچ‌کس نمی‌تواند نسبت به سرنوشت دیگری بی‌تفاوت باشد و لازمه‌ی این پیوستگی و هم‌بستگی و ولایت، امر به معروف و نهی از منکر است، لذا خداوند بعد از بیان ولایت عام می‌فرماید: «… یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ».

تقدّم امر به معروف و نهی از منکر

درباره‌ی امر به معروف و نهی از منکر، آیات دیگری هم در قرآن کریم وجود دارد اما این آیه که مورد استناد حضرت قرار گرفته است، یک ویژگی خاصی دارد و‌ خود حضرت هم به این ویژگی توجه داده‌اند و آن اینکه در آیه‌ی شریفه، امتیازات و کمالاتی برای مؤمنین شمرده شده است: اقامه‌ی نماز، ایتاء زکات، اطاعت از خدا و پیامبر و یکی هم امر به معروف و نهی از منکر: «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» ولی شگفت‌آور ا‌ست که همه‌ی این خصال و تکالیف، با امر به معروف و نهی از منکر آغاز شده است، در حالی‌که ما وقتی فروع دین را می‌شماریم، از نماز شروع می‌کنیم و رتبه‌ی اول برای نمازست و بعد روزه، خمس، زکات و… و در ادامه به امر به معروف و نهی از منکر می‌رسیم ولی در این آیه، ترتیب متفاوتی ا‌ست. امام حسین(ع) فرمودند که این ترتیب مورد توجه و عنایت الهی بوده است و وقتی خداوند اول امر به معروف را مطرح کرده است، یعنی امر به معروف بر بقیه‌ی اموری که در آیه مطرح شده است، تقدم و اولویت دارد و این اول بودن در ترتیب، جنبه‌ی اتفاقی ندارد و امر به معروف در رتبه‌ی اول است و پس از آن نوبت به اقامه‌ی نماز و امور دیگر می‌رسد: «فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَرِیضَهً مِنْهُ» خداوند خصال مؤمنین را با اولین آن‌ها که امر به معروف و نهی از منکرست، آغاز کرده است.

استدلال امام(ع) از این جهت است که امر به معروف زمینه‌ی تحقق همه‌ی واجبات دیگر است. پس اگر بنا شود که در جامعه‌ی اسلامی، ارزش‌های اسلامی (چه ارزش‌های عبادی و چه ارزش‌های اجتماعی) تحقق و عینیت پیدا کند، اول این جامعه باید امر به معروف و نهی از منکر را پذیرفته باشد: «لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کلُهَا هَینُهَا وَ صَعْبُهَا» همه‌ی فرائض سخت و آسان، پس از امر به معروف و نهی از منکر استقرار و تحقق پیدا می‌کند و تا امر به معروف نباشد، تکالیف دیگر هم در جای خود قرار نمی‌گیرد.

وقتی به تفاسیری که در ذیل این آیه‌ی شریفه هست، مراجعه می‌کنیم نمی‌بینیم که این نکته‌ی ظریفی را که امام حسین(ع) به آن اشاره فرمودند، مورد توجه مفسرین ما (حتی بزرگانی مثل علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان) قرار گرفته باشد ‌که وجه تقدم امر به معروف و نهی از منکر در این آیه چیست. از جمله کسانی‌که استثنائاً وارد این بحث شده است، استاد شهید مطهری‌ است.

در مرحله‌ی اول، ایمان حقیقی در میان انسان‌ها، آنها را به یک‌دیگر پیوند می‌زند، خودخواهی و فردگرایی را از انسان می‌گیرد، احساس قرابت و وظیفه‌ی نسبت به دیگران، در انسان به‌وجود می‌آید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ». در مرحله‌ی دوم خود این ولایت و پیوستگی، علت می‌شود ‌که انسان امر به معروف و نهی از منکر کند. محیط خانواده را درنظربگیرید؛ پدر و مادر احساس پیوستگی با فرزندشان دارند و فرزند را از خود می‌دانند. همین منشأ می‌شود که نسبت به فرزند خود نتوانند بی‌تفاوت باشند. اگر فرزند ناراحت شود، پدر و مادر هم ناراحتند. اگر بیماری داشته باشد، احساس وظیفه‌ می‌کنند که برای علاج او کمک کنند. اگر نیازمند کمک مالی باشد، هرچه در توان‌ داشته باشند در اختیار او قرار می‌دهند. اگر ببینند دچار خطا و اشتباهی می‌شود، پدر و مادر ساکت و آرام نمی‌نشینند. آن نزدیکی و غم‌خواری منشأ می‌شود که امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند. در سطح وسیع جامعه‌ی اسلامی هم چنین وضعی بین مسلمان‌هاست. در مرحله‌ی سوم وقتی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه تحقق پیدا کرد، قهراً در این جامعه، وظایف دیگر هم انجام می‌شود، هم نماز، هم زکات، هم ارتباط انسان‌ها با حق‌تعالی و هم فرمانبرداری از حق‌تعالی و دستورات پیغمبر اکرم(ص). و بعد‌ که در جامعه چنین وضعی اتفاق افتاد، معلول بعدی این است که خداوند چنین جامعه‌ای را مورد لطف خود قرار می‌دهد: «أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.» آیه‌ی شریفه این پیوند و ارتباط را برقرار کرده است. این استشهاد به آیه‌ی شریفه و درواقع این تفسیر با ظاهر آیه هم کاملاً سازگار است و امام حسین(ع) هم در این سخنرانی خودشان، آن را مطرح فرموده‌اند.

قلمرو و پیامد امر به معروف و نهی از منکر

در ادامه حضرت‌ اباعبدالله الحسین(ع) هم قلمرو معروف و منکر را مشخص فرمودند و هم پیامدهای عمل به این وظیفه را تبیین فرمودند:

«وَ ذَلِکَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَهِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَه الْفیْ‏ءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا»

حضرت فرمودند این‌که امر به معروف و نهی از منکر می‌تواند به اصلاح ‌همه‌ی امور منجر شود، از این جهت است که «دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ»‌ امر به معروف و نهی از منکر است که موجب دعوت به اسلام می‌شود و دیگران را به اسلام تشویق می‌کند. «مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ» امر به معروف و نهی از منکر، جلوی ظلم‌ و ستم‌ها را می‌گیرد و از حق‌کشی‌ها جلوگیری می‌کند. «وَمُخَالَفَهِ الظَّالِمِ» با امر به معروف و نهی از منکر است که با ستمگر مخالفت صورت می‌گیرد. «وَ قِسْمَه الْفیْ‏ءِ وَالْغَنَائِمِ» همان است که موجب می‌شود اموال عمومی به‌درستی در میان مردم تقسیم شود و اموال عمومی اختصاص به یک قشر پیدا نکند. «وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا» امر به معروف و نهی از منکر است که باعث می‌شود آن‌چه که برای کمک به محرومان لازم است، از توانمندان گرفته شود. همه‌ی این‌ها، امر به معروف و نهی از منکر است.

دعوت یا اعمال قدرت

از محتوایی که امام(ع) در امر به معروف و نهی از منکر می‌بینند، می‌توانیم تشخیص دهیم که مسأله‌ی امر به معروف و نهی از منکر چیست. اولاً امر به معروف و نهی از منکر، دعوت به اسلام است. وقتی مسأله‌ی اسلام مطرح می‌شود، تعبیر امام حسین(ع) «دعوت» است. باید مردم را به اسلام دعوت کرد. اما وقتی‌که نوبت به ظلم و ستم می‌رسد، تعبیر حضرت عوض می‌شود و می‌فرمایند: «رَدّ الْمَظَالِمِ و مُخَالَفَهِ الظَّالِمِ». آن‌جا دیگر جای اقدام عملی، مخالفت و مبارزه است. در برابر ظالم نمی‌شود به موعظه اکتفا کرد، کارِ تبلیغ و فراخوان و دعوت نیست بلکه باید احقاق حق کرد و مظلوم را از ظلم نجات داد. مگر می‌شود تبعیض و رانت‌خواری در جامعه را رها کنیم و بگوییم با موعظه و تذکر حل شود؟ مگر با تذکر و موعظه فقیری که گرسنه است، سیر می‌شود؟ امکان ندارد. در این موارد حتی اعمال قدرت و زور کاربرد دارد و باید با زور در برابر ظالم ایستاد و دست غارت‌گران را قطع کرد. اما در مسأله‌ی اسلام، «دعوت» است و نه بیشتر. آن‌جایی که پای اسلام در میان است، مگر می‌شود اسلام را بر مردم تحمیل کرد؟ در مورد اسلامِ دیگران البته وظیفه داریم اما حضرت فرمودند که جنس این وظیفه با جنس وظیفه در موارد ظلم و بی‌عدالتی متفاوت است. این‌جا صحنه‌ی دعوت است و کار، کار فکری‌، عقلی‌ و استدلالی ا‌ست. این‌جا باید اقناع صورت بگیرد، باید شخص را نسبت به اسلام قانع کنیم، اِعمال قدرت که اقناع نفسانی به‌وجود نمی‌آورد.

اولویت در امر به معروف و نهی از منکر

این قلمرو و گستردگی، جهان‌بینی وسیعی در برابر انسان مسلمان قرار می‌دهد. دغدغه‌ی عده‌ای از مسلمانان، مسلمانی و زندگی اسلامی دیگران است و تمام اهتمام و توجه‌شان به مسائل ریزی ا‌ست که در زندگی دیگران می‌گذرد. این امر به معروف‌ها و نهی از منکرهای جاهلانه (که عده‌ای به نام دین انجام می‌دهند)، دین را از بین می‌برد. به‌تعبیر بعضی از بزرگان، همه‌ی دغدغه‌ بعضی این ا‌ست که مدّ «ولا الضآلین» را درست کنند اما منکرات بزرگ را نمی‌بینند و به معروف‌های کلان توجه ندارند. نگاه امام حسین(ع) نگاهی ا‌ست که این تغییر را به‌وجود می‌آورد که مسأله‌ی امر به معروف و نهی از منکر، مسأله «رَدِّ الْمَظَالِمِ» و‌ جلوگیری از ظلم‌هایی ا‌ست که اتفاق می‌افتد، مسأله‌ی «مُخَالَفَه الظَّالِمِ» است، مسأله «قِسْمَه الْفیْ‏ءِ وَ الْغَنَائِمِ» است. خیلی از کسانی‌که مدعی امر به معروف و نهی از منکر هستند و دائماً مسائل امر به معروف و نهی از منکر را تکرار می‌کنند، غیر از این‌که مسائل ریز و خرد را ببینند، هیچ چیز در امر به معروف و نهی از منکر نمی‌بینند. نگاه امام حسین(ع) با نگاه آنان متفاوت است. امر به معروف نیامده است تا ما را نسبت به این مسائل ریز چنان حساس کند که دائماً در زندگی با دیگران درگیر باشیم. نه! امر به معروف و نهی از منکر برای اصلاح جامعه آمده است و اصلاح باید از همان مسائل اساسی و بنیادین آغاز شود.

امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه مردم یا دولت

سؤالی در این‌جا‌ مطرح است که اگر امر به معروف و نهی از منکر، چنین قلمرو گسترده‌ای دارد، چه نیازی به دولت اسلامی است؟ اگر جلوگیری از ظلم‌ها، احقاق حقوق مظلومین، قطع دست ظالم، تقسیم عادلانه اموال و امکانات و… از وظایف دولت است، پس چرا حضرت فرمودند که این‌ها جزء امر به معروف و نهی از منکر است؟ چه ارتباطی بین امر به معروف و نهی از منکر با وظایف دولت است؟ به‌تعبیر دیگر؛ امر به معروف و نهی از منکری که در این‌جا مطرح است از وظایف همه‌ی مسلمان‌هاست (الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ…) در‌حالی‌که وظایف دولت برعهده‌ی حکمرانان است، آیا این مواردی که امام حسین(ع) به‌عنوان مثال بیان فرموده‌اند (مثل قسمه الفی‌ء، رد المظالم و…) جزء وظایف عمومی مسلمان‌ها و از تکالیف شهروندان است؟ یا جزء وظایف خاص دولتمردان است؟

نکته‌ی مهم این ا‌ست که وظایف دولت اسلامی و شهروندان، وظایف مشترک و درهم‌تنیده‌ای ا‌ست و مرزبندی ندارد که بگوییم این کارها مربوط به دولت است و مردم نباید دخالت داشته باشند و آن کارها مربوط به مردم است و دولت نباید دخالت داشته باشد. براین‌اساس که دولت و حکومت در مفهوم اسلامی، چنان گسترده است که عموم مردم را دربرمی‌گیرد و به‌معنای هیئت حاکمه و یک گروه خاص نیست که در رأس قدرت قرار گرفته‌اند. در نگاه اسلامی، موضوع دولت، موضوعی‌ است که تمام مسلمان‌ها را دربرمی‌گیرد و همه‌ی افراد، عضوی از این دولت‌اند و مسئولیت تحقق این اهداف را دارند. علامه طباطبایی(ره) می‌گویند: قوه‌ی مجریه در اسلام همه‌ی مسلمان‌ها را دربرمی‌گیرد و نمی‌شود گفت که این کارمند از دولت و جزیی از قوه‌ی مجریه است ولی آن کشاورز، آن کاسب، آن تاجر بیرون از دولت است. چنین مرزی وجود ندارد. ایشان بحثی دارند که بین دولت اسلامی و دولت‌های دیگر چه تفاوتی ا‌ست؟ و چند تفاوت می‌شمارند تا به این‌جا می‌رسند:

«و منها أن القوه المجریه فی الاسلام لیست هی طائفه متمیزه فی المجتمع بل تعمّ جمیع أفراد المجتمع فعَلى کلّ فرد أن یدعو إلى الخیر و یأمر بالمعروف و ینهى عن المنکر»(المیزان، ج۴، ص۱۲۴)

قوه‌ی مجریه در جامعه‌ی اسلامی و از نظر اسلام، یک گروه خاصی که متمایز و جدا شده ‌باشند، نیست و همه‌ی جامعه‌ی اسلامی، اعضای دولت و عضو قوه‌ی مجریه‌اند و همه‌، وظیفه‌ی دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر دارند.

بحث جامعه‌ی مدنی را که امروز در علوم سیاسی مطرح می‌کنند ‌که نقش برعهده‌ی مردم است، همین بحثی‌ است که در منابع اسلامی به شکل بسیار عالی مطرح شده است. ما در جامعه‌ی اسلامی نمی‌توانیم حتی یک فرد را از ورود به مسائل مهم جامعه (مثل مسأله‌ی عدالت، تقسیم ثروت و فرصت‌ها و…) محروم و ممنوع کنیم. همه حق اظهارنظر دارند و حق دارند در شئون مختلف اجتماعی ورود پیدا کنند و امر و نهی داشته باشند.

امام حسین(ع) در این خطبه، امر به معروف و نهی از منکر را به استناد آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی توبه مطرح فرمودند که مبتنی‌بر ولایت عمومی مسلمان‌هاست. ولایت پیغمبر(ص)، ولایت امام(ع) و ولایت حاکم سرجای خود است ولی آن ولایت‌ها، نافی ولایت‌ عمومی مسلمان‌ها نیست. اگر ولایت، فقط به کسی که در رأس جامعه هست، اختصاص پیدا کند، مردم فقط «مولّی‌علیه» می‌شوند و محجور و به مردم می‌گویند ما باید برای شما تصمیم بگیریم، تشخیص بدهیم، ما می‌فهمیم که چه چیزی به صلاح شماست و چه چیزی به صلاح شما نیست. نه؛ «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». بعد هم امام حسین(ع) این را توضیح فرمودند که مسأله‌ی «قِسْمَه الْفیْ‏ءِ وَ الْغَنَائِمِ»، «رَدِّ الْمَظَالِمِ» و… هم در قلمرو امر به معروف و نهی از منکر قرار می‌گیرد و به مردم مربوط است.

روایت امام باقر(ع)

روایت دیگری که منطبق با همین فرمایش امام حسین(ع) است، روایتی از امام باقر(ع) است:

«إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ … بِهَا تُقَامُ‏ الْفَرَائِضُ‏ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقیمُ الاْمْرُ»(الکافی، ج۵، ص۵۶)

حضرت می‌فرمایند: با امر به معروف و نهی از منکر، واجبات الهی اقامه می‌شود و امنیت در جامعه و راه‌ها برقرار می‌شود. کسب و تجارت با امر به معروف و نهی از منکر حلیت پیدا می‌کند و پاک می‌شود. با آن، جلوی ظلم‌ها گرفته می‌شود و احقاق حق می‌شود، زمین آباد می‌شود و حق ما از دشمنان‌مان گرفته می‌شود. خلاصه همه‌ی کارها با امر به معروف و نهی از منکر سامان پیدا می‌کند.

حضور مردم و نقش آنها

پس اول باید نقش مردم را در جامعه برای همین اهداف به‌رسمیت بشناسیم تا زمینه‌ی امر به معروف و نهی از منکر با این قلمرو و این اهداف تحقق پیدا کند. ما باید اجازه دهیم و ایجاد فرصت کنیم. اگر افرادی هستند که می‌خواهند برای محیط زیست خدمت کنند، باید فرصت پیدا کنند و این شاخه‌ای از امر به معروف و نهی از منکر توسط خود مردم خواهد بود. اگر افرادی برای احقاق حق می‌خواهند در محاکم حضور پیدا کنند، برای این‌که از مظلومی دفاع کنند، روایت می‌گوید باید به این‌ها فرصت داد و امر به معروف و نهی از منکر برای این جهت است و….

اگر مردم حضور پیدا کردند، این اهداف تحقق پیدا می‌کند و اما اگر جلوی حضور مردم را گرفتیم، قهراً این اهداف روی زمین می‌ماند. البته خوشبختانه حضور مردم در زمان ما، ابزارهای پیشرفته‌ای پیدا کرده است. امروز یک راه برای رسیدن به همین اهداف، «رسانه» است. استفاده از رسانه‌های گروهی به شکل آزاد، می‌تواند فساد را نشان دهد که در کجا غده‌های فساد، ظلم و تبعیض وجود دارد و خود این «ردّ المظالم» است. در بسیاری موارد، همین کار رسانه‌ای، جلوی خیلی از مفاسد را می‌گیرد. اما وقتی‌که امور از چشم مردم مخفی ماند و شفافیت وجود نداشت، افراد می‌توانند ناامنی، ظلم و… ایجاد کنند. مردم که ارتباط مستقیم نمی‌توانند داشته باشند، اگر جلوی این ابزارها را هم بگیریم، آن اهدافی را که امام(ع) فرمودند، محقق نخواهد شد.

بنابراین وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر، یک وظیفه‌ی عام است اما نسبت به علماء البته این وظیفه و تکلیف سنگین‌تر است.

*شفقنا/ حجت الاسلام سروش محلاتی

نظر شما