twitter share facebook share ۱۳۹۸ دی ۰۱ 999

گرچه زحیلا زکزاکی آن روز کودکی بیش نبود، اما به خوبی به یاد دارد که پلیس به خانه اش حمله کرد، مادرش را کتک زد و همه آنها را به بازداشتگاه برد؛ زمانی هم که در زندان بودند، شاهد شکنجه زندانیان توسط مأموران بود و اینها تصاویری است که نخسیتن خاطرات او را شکل می دهد. اواسط دهه 1990 بود و پدرش که روحانی صریحی بود، با رژیم نظامی فاسد «سانی آباچا» که اقدام به دستگیری، شکنجه و در برخی موارد اعدام مخالفان خود -آن هم نه به دلایل منطقی که از روی وهم و خیال می کرد- درگیر شده بود.

نیجریه حالا کشور متفاوتی است، دموکراسی به آن بازگشته و از مقامات دولت از جمله ارتش انتظار می رود که در چارچوب قانون رفتار و عمل کنند؛ اما ابراهیم زکزاکی از سال 2015 بدون هیچ اتهامی، علی رغم آنکه دادگاه سه سال پیش حکم به آزادی او داد، هنوز بازداشت است.

زکزاکی در سخنرانی های خود به حکومت می تاخت و از طرح ها و برنامه های ایجاد رفاه اجتماعی برای فقرا سخن می گفت، همین ها حمایت میلیون ها نفر را برای او به همراه داشت و در عین حال خشم مقامات را برانگیخت. به گفته تحلیلگران، همین که او رهبر جامعه شیعه نیجریه بود، عاملی برای کشتار پیروانش شد؛ چراکه مقامات از رشد نفوذ تشیعِ نزدیک به ایران، در غرب آفریقا -جایی که مسلمانان سنی بزرگترین گروه مذهبی هستند و دولت هم ارتباطی تنگاتنگ با عربستان دارد- می ترسیدند.

زکزاکی که در خانواده ای سنی مذهب در شمال نیجریه متولد شده بود، بعد از رفتن به دانشگاه «احمدو بلو» در «زاریا» در ایالت «کادونا» که یکی از بزرگترین و بهترین ایالت های نیجریه است، علاقه مند به بحث های اسلام سیاسی شد. طی قرن 19 کادونا بخشی از خلافت «سوکوتو» بود که به وسیله «عثمان دن فودیو» رهبر قبیله قدرتمند «فولانی» و از هواداران اسلام صوفی -که برای نسل ها، قرائت اصلی اسلام سنی در نیجریه بود- تاسیس شده بود.

اوایل قرن بیستم، شمال نیجریه از جمله خلافت سوکوتو تحت حکمرانی بریتانیا درآمد. نیجریه سال 1960 استقلال خود را از بریتانیا گرفت، اما خوش بینی های جدید ایجاد شده کوتاه مدت بود. با اکتشاف نفت، کشور دستخوش حوادث پی در پی همچون جنگ داخلی، کودتای نظامی و در نهایت سقوط دولت برآمده از کودتای نظامیان شد و طی این اتفاقات، ثروت کشور بر باد رفت. ناکامی دولت تا دهه 1970 زمینه تغییر و تحول را در نسل جدیدی از مسلمانان نیجریه ایجاد کرد. نسل جدید از مسلک صوفی رو به عقاید و باورهایی آورد که از خاورمیانه نشأت می گرفت و تفسیری که عربستان از اسلام ارائه می داد را پذیرا شد.

زکزاکی که ابتدا از اخوان المسلمین مصر و سید قطب تاثیر پذیرفته بود، تا سال 1979 ریاست انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه احمدو بلو را بر عهده داشت. این انجمن بین فعالان مسلمان، کانونی تاثیرگذار بود و اعضای آن قدرت زیادی در شمال نیجریه داشتند. «نصیر احمد الروفی» فرماندار فعلی کادونا (که سالها بعد با زکزاکی درگیر شد) و رهبران جنبش نوظهور سلفی نیجریه از اعضای این انجمن بودند.

انقلاب ایران در سال 1979 و متعاقب آن جنگ ایران و عراق، بین دانشجوان تفرقه انداخت. بعد از آنکه پادشاهی عربستان از ترس افزایش نفوذ ایران، از کشورهای غرب آفریقا -که بیشترین جمعیت مسلمان قاره، ساکن آن مناطق هستند- اقدام به سربازگیری کرد، بعضی از دانشجویان زیر چتر عربستان رفتند و بورسیه شدند تا آنجا درس بخوانند؛ اما برخی دیگر از دانشجویان، آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران را الهام بخش خود قرار دادند. ایران هم می کوشید با انتشار کتاب و دیدار با رهبران صوفی، جلوی نفوذ عربستان را بگیرد. در چنین شرایطی زکزاکی عازم ایران شد و دهه 1980 به عنوان یک روحانی شیعه به کشورش بازگشت و با الهام از حرکت دینی-اجتماعی ایران، حرکت اسلامی نیجریه (IMN) را پایه گذاری کرد.

تا دهه 2000 زکزاکی توجه میلون ها نفر را به هدف و برنامه های خود جلب کرده بود. بسیاری از این افراد، از تسنن به تشیع تغییر مذهب داده بودند؛ اما در این میان غیر شیعیان از جمله مسیحیانی نیز بودند که به دلیل موضع غیر سازشکارانه زکزاکی در مسائلی همچون عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد، کنار وی ایستادند.

اما موفقیت زکزاکی، او را در کانون توجه اعضای فرقه گرای گروه موسوم به «جامعه ایزالا» که توسط سعودی حمایت می شدند، قرار داد. این گروه که سال 1978 تاسیس شد، کمپینی را علیه اسلام صوفی که مذهب اغلب مسلمانان نیجریه بود به راه انداخت و آنان را متهم به انحراف از صراط مستقیم می کرد؛ هواداران جوان این گروه نیز از نمازخواندن در مساجد اجدادی خود امتناع می کردند. بنیانگذار این گروه «ابوبکر گومی» که در امور بین عربستان و نیجریه نقش مهمی ایفا می کرد، در دهه 1970 مشاور دانشگاه اسلامی عربستان در مدینه بود و در سال 1987 نیز جایزه ملک فیصل را به پاس خدماتش به اسلام دریافت کرد.

بعد از مرگ وی در سال 1992، ایزالا نسل جدیدی را به خود دید. بسیاری از اعضای جدید، تحصیلات اسلامی داشته و از دانشگاه مدینه فارغ التحصیل شده بودند. بین سالهای 1965 و 2001 ، 865 دانشجوی نیجریه ای از این دانشگاه فارغ التحصیل شدند. البته بعضی از آنها از گروه ایزالا جدا شدند تا گروههای دیگری بسازند؛ اما آنگونه که «الکس ترستون» استادیار علوم سیاسی دانشگاه «سین سیناتی» و مولف کتاب «سلفی گری در نیجریه» توضیح می دهد، مبارزات ضد صوفیان این کمپین در نهایت بی نتیجه ماند «استدلالاتشان دیگر مورد پسند نبود، آنها دهه ها تلاش کردند که صوفیان را بدعت گذار جلوه دهند و بگویند که اصول و تعالیم صوفیان آمیخته با دروغ و دغلکاری است، اما بعد از سی سال مردم از این حرفها خسته شدند». لذا آنان توجه خود را معطوف به شیعیان -اقلیتی کوچک اما رو به رشد در شمال نیجریه که تحت سلطه سنی ها هستند- کردند.

سال 2016 در طی مراسم سالانه بزرگداشت عاشورا، هواداران ایزالا به هواداران «حرکت اسلامی نیجریه» حمله کردند. یک سال قبل، «بوکوحرام» گروه ستیزه جوی تندروی اسلامی که «محمد یوسف» یکی از اعضای ایزالا آن را بنیان گذاشت، در دو حمله انتحاری، 22 نفر را کشتند و تهدید به پاکسازی شیعیان کردند. «ترستون» اضافه می کند «شیعیان کیسه بوکس سهل الوصلی هستند؛ اگر آنها را بزنید عواقب زیادی دامنگیرتان نخواهد شد». به این ترتیب با درگیر شدن گروههای تحت حمایت عربستان با گروه مقابل که از ایران الهام گرفته اند، تنش های فرقه ای افزایش یافته و زمینه برای خشونت و خونریزی آماده شده است؛ مشکلی که تاکنون ادامه دارد.

در سه سال اخیر «باقر جاشووا» یکی از صدها هوادار زکزاکی بوده که به طور مرتب به خیابان های «ابوجا» پایتخت نیجریه آمده و خواهان آزادی شیخ از زندان شده است. گرچه اعتراضات صلح آمیز طبق قانون نیجریه مورد حمایت است، اما همواره عده کثیری از نیروهای ارتش نیجریه در زمان تظاهرات حضور دارند. 22 ژوئیه یازده نفر از معترضان از جمله یک روزنامه نگار، با آتش مستقیم نیروهای امنیتی کشته شدند. متعاقب این حادثه، دیده بان حقوق بشر آنچه را استفاده بیش از حد از زور و خشونت توسط ارتش توصیف کرد، محکوم نمود. طبق اعلام حرکت اسلامی نیجریه، حدود 65 نفر در درگیری های سالهای اخیر در ابوجا، جان خود را از دست داده اند. همچنین طبق گزارش این گروه، ماه سپتامبر طی مراسم عاشورا 15 تن کشته شدند؛ اما به گفته باقر این سرکوب ها حرکت اسلامی را قوی تر و جسورتر کرده است. وی با تشبیه هدف گروه به هدف امام حسین، اضافه می کند «ما باور داریم کاری که می کنیم درست است، گرچه می دانیم که راه سختی پیش رو داریم و با خطر مرگ و دستگیری مواجهیم؛ این خشونت ها ما را دلسرد نمی کند بلکه بیشتر دلگرم و ترغیب می شویم».

اما انچه اخیرا بر سر شیعیان می آید در مقایسه با سالهای قبل، نشان از افزایش خشونت علیه این اقلیت و کشتار آنان دارد. ژوئیه 2014 حرکت اسلامی نیجریه در روز جهانی قدس راهپیمایی مسالمت آمیزی را در همبستگی با مردم فلسطین برگزار کرد اما ارتش نیجریه بی دلیل به روی آنان آتش گشود. به گفته شاهدان، سربازان، مردمی که به مزارع نیشکر فرار کرده بودند را تعقیب کرده و با شلیک گلوله کشتند. دهها نفر بدون هیچ اتهامی بازداشت شدند و نیروهای امنیتی حتی مانع شدند که مجروحان خدمات درمانی دریافت کنند. سه پسر زکزاکی در میان کشته شدگان آن رویداد بودند.

گزارش کمیسیون حقوق بشر اسلامی مستقر در لندن از نحوه خشونت های اعمال شده توسط نیروهای امنیتی نیجریه، نشان می دهد که یکی از اهداف اصلی و اولیه این نیروها، از بین بردن تمامی اعضای خانواده زکزاکی بوده است. اما ارتش نیجریه در گزارشی که آن زمان منتشر کرد، مدعی شد که هواداران زکراکی مسلح بودند و با اعمال غیر قانونی خود به مردم تعرض کرده و به شهروندان بیگناه و سربازان حمله می کردند. با این حال ارتش در همین گزارش اذعان کرد که هیچکدام از نظامیان، کشته و مجروح نشدند.

یکسال بعد صبح روز شنبه 12 دسامبر 2015 گروهی از سربازان، بیرون از حسینیه حرکت اسلامی در زاریا، یکساعت قبل از آنکه شیعیان مراسم مذهبی خود را شروع کنند، مستقر شدند و ساعت 12 ظهر به روی مردم غیر مسلح آتش گشودند؛ به این ترتیب شمار زیادی از شیعیان از جمله کودکان کشته شدند. دوازده ساعت بعد نیروهای نظامی، به صدها نفری که داخل حسینیه پناه گرفته بودند دستور دادند دست های خود را بالا برده و خارج شوند. گزارش کمیسیون حقوق بشر اسلامی لندن که بر اساس مشاهدات شاهدان عینی تهیه شده است نشان می دهد، علی رغم اینکه مردم دستور نظامیان را اجرا کردند، هدف تیر قرار گرفتند.

حوالی ساعت ده شب شنبه نیز گروهی دیگر از نیروهای ارتش وارد محله مکان سکونت زکزاکی شدند، اما با سپر انسانی هواداران زکزاکی -که از ترس کشته شدن او، اطراف خانه اش تجمع کرده بودند- مواجه شدند. زحیلا اتفاقات آن شب را که خانه تحت محاصره ارتش بود اینگونه بازگو می کند: «کسانی که برای کمک به خانه ما آمده بودند، کیسه های شنی و ماشین های خود را مقابل خانه گذاشتند، تا نیروهای امنیتی نتوانند به راحتی وارد شوند». به گفته شاهدان عینی، ارتش طی آن شب تا صبح برای باز کردن راه خود، به روی مردم اتش گشود و کسانی هم که برای کمک به مجروحان می آمدند سلاخی کرد. به گزارش ارتش، مردم برای دفاع از خود سنگ پرتاب می کردند اما فایده ای نداشت و حتی یک نفر از سربازان مجروح نشدند. سرانجام اوایل صبح، سپر دفاعی شکسته شد و خانه مورد حمله ارتش قرار گرفت. آنگونه که زحیلا تعریف می کند «ما را با طناب بستند و موقعی که از خانه بیرون آوردند، ماشین ها و اجساد سوخته همه جا به چشم می خورد». زکزاکی و همسرش را به بازداشتگاه بردند. برخی از نجات یافتگان آن حمله در قبرستان متعلق به حرکت اسلامی پناه گرفتند، اما ارتش با حمله به آنان 50 نفر را کشت و سپس خانه زکزاکی، مسجد و گورهای موجود در قبرستان را تخریب کرد.

نشانه هایی مبنی بر ریشه دواندن احساسات ضد شیعه در صفوف ارتش وجود دارد و به گفته نجات یافتگان آن حملات، ارتش موقع حمله می گفت «ما به کار تشیع و زکزاکی پایان می دهیم؛ دیگر هیچ شیعه ای در نیجریه نخواهد بود». از طرف دیگر ارتش مدعی است که حرکت اسلامی تلاش کرد مانع از حرکت کاروان حامل رئیس ستاد ارتش نیجریه در بعدازظهر شنبه شود و سخنگوی ارتش این اقدام را تلاش برای ترور رئیس ستاد ارتش و همراهانش توصیف کرد. اما گروههای حقوق بشری این ادعاها را به چالش کشیدند؛ مدیر دیده بان حقوق بشر آفریقا، حمله ارتش را در بهترین حالت واکنشی بیش از حد وحشیانه و در بدترین حالت حمله ای برنامه ریزی شده به اقلیت شیعه عنوان کرد. کمیسیون حقوق بشر اسلامی لندن در این خصوص پرونده ای در دادگاه بین المللی کیفری در لاهه باز کرده است و علیه ارتش به اتهام جنایت علیه بشریت اعلام جرم کرده است. ماه آگوست تحقیقاتی رسمی نشان داد که ارتش از زور بیش از حدی علیه مردم استفاده کرده و در کشته شدن 349 تن مقصر است. البته هواداران حرکت اسلامی تعداد کشته ها را هزار نفر می دانند و معتقدند که تعدادی از کشته شدگان از جمله 300 کشته ای که در حسینیه محاصره شده بودند، در قبرهای دسته جمعی دفن شده اند. سه پسر زکزاکی در شمار این 300 نفر بودند و به این ترتیب تعداد فرزندان زکزاکی که توسط ارتش کشته شده اند به شش تن می رسد.

هیچکس مسئولیت آن حملات را بر عهده نگرفت و به جای آن زکزاکی و همسرش، درحالیکه هر دو گلوله در بدنشان بود، بازداشت شدند. پس از آنکه موضوع زکزاکی به چالشی حقوقی در نیجریه تبدیل شد، دادگاه فدرال نیجریه سال 2016 حکم به آزادی آنان و پرداخت خسارت –از جمله خانه ای جدید- به آنها داد؛ اما مقامات، از اجرای دستورات دادگاه خودداری کردند و با گشودن پرونده ای جدید علیه زکزاکی در دادگاه کادونا، او را متهم به تلاش برای قتل نمودند؛ اما بررسی این پرونده چندین بار است که به تعویق افتاده است؛ در نتیجه سه سال بعد از قتل عام زاریا، زکزاکی و همسرش همچنان پشت میله های زندان هستند. بر اساس گزارشات پزشکی که خبرنگار میدل ایست آی خود شاهد بوده، این روحانی از چندین بیماری از جمله مشکلات قلبی و نابینایی در رنج است چرا که یک گلوله به چشمش اصابت کرده است. آزمایش های پزشکی همچنین نشان می دهد که میزان سرب موجود در خون وی 45 برابر حد مجاز است و این در نتیجه گلوله هایی است که در بدن او مانده و به تدریج سرب وارد جریان خون وی شده است. طبق این گزارش، این فلزات سنگین سمی، هم اثرات کوتاه مدت دارد و هم بلند مدت، از جمله اینکه خطر بروز سرطان و مرگ را افزایش می دهد

قتل عام زاریا تنها چند ماه بعد از تغییرات جدید سیاسی در نیجریه رخ داد؛ «محمد بوحاری» در انتخابات ماه مارس به عنوان رییس جمهور انتخاب شد و به این ترتیب، با اولین انتقال دموکراتیک قدرت در نیجریه، امید می رفت که دوران جدید با دوران استبدادی سابق تفاوت داشته باشد. بوحاری که سنی مذهب و اهل شمال بود در دهه 1980 که زکزاکی بارها مورد بازداشت قرار گرفت، فرمانروایی ارتش را بر عهده داشت. متحد بوحاری، نصیر الروفی نیز به عنوان فرماندار کادونا (که ایالتی استراتژیک از لحاظ اینکه دروازه ورود به شمال نیجریه محسوب می شود و خواستگاه حرکت زکزاکی است) انتخاب شد. رابطه زکزاکی و الروفی به اواخر دهه 70 بر می گشت، زمانی که هر دو در انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه احمدو بلو عضو بوده و رفیق و همراه بودند. درحالیکه هر دوی آنها در مسیر تبدیل شدن به دو تن از قدرتمندترین مردان کادونا قرار داشتند، مسیر سیاسی بسیار متفاوتی در پیش گرفتند.

زکزاکی برای مطالعه انقلاب ایران به آن کشور رفت و بعد از بازگشت به نیجریه جنبشی شیعی را پایه گذاری کرد که ضد طبقه قدرتمند مذهبی و سیاسیِ حاکم بر شمال بود؛ اما در آن سو، الروفی در برخی از معتبرترین دانشگاههای غرب مثل هاروارد، جورج تاون و لندن تحصیل کرد و بعد از بازگشت به نیجریه، بخشی از طبقه سیاسی حاکم بر شمال شد؛ یعنی طبقه ای که زکزاکی سالها علیه آن مبارزه می کرد.

«متیو پیج» محقق برنامه آفریقای چاتم هوس، با اشاره به رابطه نزدیک الروفی با بوحاری معتقد است که سختگیری ها و برخوردها با زکزاکی به سیاست های ایالتی کادونا مرتبط است «حرکت اسلامی نیجریه به مشکلی برای طبقه سیاسی حاکم در کادونا بدل شده است، این حرکت باعث شده که حاکمان ضعیف به نظر برسند چراکه حرکت اسلامی در مقایسه با سیاستمداران، از حمایت مردمیِ بیشتری به ویِژه بین کارگران فقیر برخوردار است». نکته دیگر از دید این محقق این است که در حکومت بوحاری، دولت نظارت کمی بر اقدامات ارتش دارد و در مقابل ارتش رخوت و سستی بی سابقه ای از خود نشان داده است «بوحاری ژنرال بازنشسته ای است که در خصوص ارتش، اختیار و تصمیم گیری ها را به دیگران سپرده و خود مداخله نمی کند؛ ضمن اینکه قائل به نظارت مردمی بر ارتش نیست». به گفته پیج، ارتش نیجریه توانسته از انتقادات مجامع بین المللی به دلیل اقدامات خود در امان بماند زیرا همزمان علیه بوکوحرام -که ادعای بیعت با داعش را دارد- هم می جنگد و اقدامات او به عنوان جنگ علیه تروریسم تعبیر می شود؛ به ویژه اینکه بعد از قتل عام زاریا، الروفی و بوحاری، حرکت اسلامی نیجریه را در لیست گروههای تروریستی و هم رده با بوکوحرام قرار دادند.

سال 2016 مقامات دولت، فعالیت گروه حرکت اسلامی را منع کرده و آن را انجمنی غیر قانونی اعلام نمودند. در همین حال ماه آگوست، دولت نیجریه این گروه را سازمانی تروریستی تعریف کرد؛ دفتر ریاست جمهوری، حرکت اسلامی را متهم به حمله به سربازان و کشتن نیروهای پلیس، تخریب اموال پلیس و ضدیت مداوم با دولت می کند؛ اما حرکت اسلامی استفاده از سلاح را انکار کرده و حرکت خود را غیر خشونت آمیز و مسالمت جویانه می داند. به گفته باقر «نامگذاری ما به عنوان گروه تروریستی، فرمالیته و تشریفاتی است؛ چراکه پیش از این هم با ما مثل تروریست ها رفتار می شد. آنها ما را می کشتند و به عنوان تروریست زندان می کردند؛ این نامگذاری برای ما چیز جدیدی نیست».

پیج در خصوص تروریستی نامیدن حرکت اسلامی می گوید: «برای بخشی از دولت فرصت مناسبی است که این گروه را تروریستی بنامد، چراکه این کار برخورد ناعادلانه دولت را با این گروه توجیه می کند. درست است که اعتراضات این گروه برای دولت دردسر ساز بوده، اما کاملا مسالمت آمیز است و اگر هم اعتراضات به خشونت کشیده شده، ناشی از خشونت و کشتاری بوده که نیروهای امنیتی به راه انداخته و آغازگرش بوده اند.» تحلیلگران معتقدند ادامه خشونت نیروهای دولتی می تواند حرکت اسلامی را به سمت مسلح شدن پیش ببرد، همانگونه که بوکوحرام پس از کشته شدن رهبر گروه «محمد یوسف» در سال 2009 توسط ارتش رو به خشونت آورد، اما پیج با این نظر مخالف است و می گوید که این گروه چندین سال است تجربه مواجهه با خشونت مقامات را داشته ولی به سمت اقدامات افراطی و خشوت آمیز نرفته است.

نکته اینجاست که گرچه این گروه از خشونت اجتناب می ورزد ولی پنهان نمی کند که می خواهد منطقه قلمرو اش طبق قوانین اسلامی اداره شود. به گفته زحیلا «ما تلاش می کنیم که جامعه شبیه به ما شود؛ اکنون سیستمی داریم که علیه ما است.» وی از تجربه خود می گوید که در منطقه اغلب مسلمان شمال نیجریه، معلم مدرسه حجابش را از سرش کشید «استعمار هویت مذهبی ما را گرفته و ما در تلاش برای بازیابی آن هستیم. می دانیم که نیجریه مجموعه ای از عقاید و باورهاست؛ نمی خواهیم همه مسلمان شوند؛ اما قوانینی می خواهیم که مانع از اجرای اسلام نباشد». زحیلا با کوچک شمردن این خواسته، حاضر به پذیرش این مطلب که چنین خواسته ای برای حکومت تهدید محسوب می شود نیست و تاکید می کند که این خواسته ارتباطی با آرمان های جدایی طلبانه بوکوحرام و داعش ندارد.

اما نگرانی های مقامات بابت تجزیه طلبی بی اساس نیست. بعد از آنکه اقلیت «ایگبو» در جنوب شرقی نیجریه به دنبال کشته شدن پادشاه خود اعلام استقلال کرد و تشکیل کشور «بیافرا» را اعلام نمود، یک میلیون نفر در جنگ های داخلی وحشیانه ای جان خود را از دست دادند. با این حال مقامات از سال 1999 با اجرای پاره ای از قوانین اسلام در اغلب مناطق شمال نیجریه از جمله کادونا -ایالتی که الروفی بر آن حکومت می کند- کنار آمده اند. «لاگون آکینلویه» یکی از تحلیلگران امور نیجریه به این امر اشاره می کند که «از دهه 1990 تاکنون دولت های مختلف نیجریه به زکزاکی اجازه داده اند که در زاریا، منطقه تحت سلطه خود را داشته باشد، اما الان این تحمل و مدارا کمرنگ شده است؛ از دید الروفی هدف زکزاکی این است که با کمک ایران کل کشور را به جمهوری اسلامی تبدیل کند. او سال 2017 گفته بود: «حرکت اسلامی، رئیس جمهور نیجریه را به عنوان شخص اول مملکت به رسمیت نمی شناسند؛ آنها من را به عنوان فرماندار به رسمیت نمی شناسند؛ متحدان آنها بیگانگان هستند و هدفشان تبدیل نیجریه به جمهوری اسلامی است».

اما حرکت اسلامی دریافت هرگونه کمک مالی از ایران را رد می کند، گرچه علنا پیروی خود را از مکتب آیت الله خمینی اعلام کرده است. حرکت اسلامی پشت خشونتی که دولت علیه آنان روا می دارد دست های بن سلمان را می بیند، زیرا بن سلمان مخفی نمی کند که می خواهد در برابر نفوذ ایران در جهان اسلام بایستد. باقر معتقد است اشاره بن سلمان در مصاحبه سال گذشته با مجله تایم وقتی که از بیرون راندن ایران از آفریقا سخن گفت به حرکت اسلامی بود. این نظر هواداران حرکت اسلامی با یکی از اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس مطابقت دارد. این سند نامه ای بود که سال 2012 توسط سفیر سعودی در نیجر –کشوری در شمال نیجریه- به ریاض فرستاده شد. وی فهرستی از سازمان های واقع در نیجر تهیه کرده بود که ثمره فعالیت ایرانیان بودند و از مشاهدات خود گفته بود که روحانیون شیعه برای تبلیغ از نیجریه به نیجر می آیند و جوانان و فقیران را آموزش می دهند.

عربستان اولین کشوری بود که کشور تازه استقلال یافته نیجریه را با بزرگترین جمعیت مسلمان در آفریقا به رسمیت شناخت. مشارکت نیجریه ای ها در مراسم حج و عضویت دو کشور در اُپک، روابط دو کشور را مستحکم تر کرده است. اخیرا هم عربستان به نیجریه در جنگ با بوکوحرام کمک مالی کرده و بوحاری بارها با شاه عربستان دیدار نموده است. البته نیجریه با ایران هم روابط خوبی دارد، اما سال 2010 بعد از آنکه نیجریه یک کشتی ایرانی را که گفته می شد حامل سلاح است توقیف کرد و سال 2013 افرادی را که مظنون به همکاری با حزب الله بودند دستگیر نمود، این روابط دستخوش فراز و نشیب شد.

کوتاه سخن اینکه: رقابت ایران و عربستان و برخورد بین این دو، نقش عمده ای در اختلافات و درگیری های فرقه ای در نیجریه داشته است؛ اما اقلیت شیعه علی رغم لطمات زیادی که خورده اند و توحشی که طی سالها با آن روبرو بوده اند همچنان مقاومت کرده و از آرمان های خود عقب نمی نشینند.

*منبع: میدل ایست آی

*مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما