درگذشتن از بدی ها و بر مدار بخشش حکومت کردن هنری والا و کمالی الهی است. حتی آنجا که اجازه مقابله و مجازات وجود دارد سفارش الهی و روش تربیت یافتگان مدرسه نبوی بخشش و فراهم کردن زمینه اصلاح و بسامانی است: «و جزای بدی مانند ان بدی است پس هر که درگذرد و نیکوکاری کند پاداش او بر عهده خداست بی گمان او ستمگران را دوست نمی دارد» (شوری/40)
بخشش گرایی کمالی انسانی است که در اداره مردمان و رهبری آنان به سوی اهداف، ضرورتی اساسی است. به بیان امیرمؤمنان علی(ع): «بخشش تاج خصلت های والای انسانی است»
ناخشنودی از مجازات گرایی
از نشانه های اصل بودن بخشش در حکومت، ناخشنودی از مجازات گرایی است
امیرمؤمنان علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر می فرماید: «وهرگز از بخشش نمودن پشیمان مشو و بر کیفر دادن شادی مکن و هرگز به سوی خشمی که ناگهان تو را در بر می گیرد و می توانی از آن رهایی یابی شتاب مورز»
در نگاه انسانی مولا علی(ع) در یک حکومت انسان گرا جایی برای خشنود شدن از مجازات انسان ها نیست که مجازات –هرچند درست و پاک کننده جامعه و یا بازدارنده باشد- بیانگر دردی انسانی و اجتماعی است. هرچه مجازات در جامعه ای بیشتر باشد نشانه آن است که بیماری ها شدیدتر و گسترده تر است و خشنودی از این امر موجب غفلت از دردهای اصلی و عدم برنامه ریزی برای زدودن زمینه های خلاف ساز و جرم خیز می شود. گذشته از این مجازات شدن یک انسان رنجی است سخت برای انسانیت مندان، چنانکه پیامبر اکرم(ص) از تباهی ادمیان و به سوی جهنم رفتن آنان سخت رنج می کشید و خواهان نجات همگان بود تا جایی که خداوند بدو فرمود: «گویی می خواهی خود را از غم و اندوه به خاطر اعمال انها هلاک کنی اگر آنها به این گفتار ایمان نیاورند» (کهف/6)
مشاهده می شود که تأسف و دلسوزی رسول خدا(ص) نسبت به کفار و منکران حق و علاقه مندی آن حضرت به سعادت و نجات همگان تا چه حد کار را بر وی تنگ کرده که خدای متعال او را تسلیت داده و دلجویی کرده است تا مبادا از شدت اندوه و اهتمام به حال آنان خود را از بین ببرد و قالب تهی کند زیرا آن حضرت همه آدمیان را بدون استثنا چون فرزندان دلبند و پاره تن خود می دانست و خیر و هدایت آنان را می خواست و چون می دید که به راه گمراهی و هلاکت می روند سخت اندوهگین می شد
امیرمؤمنان علی (ع) همچون پیامبر اکرم(ص) حکومت را برای انسان ها و در خدمت و هدایت انها می خواست و از این رو بخشش گرایی نزد او اصل بود و جز آنجا که چاره ای نبود دست به مجازات نمی گشود و از کیفر دادن مجرمان نیز هرگز خشنودی نمی نمود حتی درباره مجرمانی که بر حکومت حق و عدل شمشیر کشیده بودند و کمر به نابودی آن بسته بودند
امام علی(ع) بسیار تلاش کرد تا ناکثین را از کژراهه ای که با سرعت در آن ره می پیمودند به راه هدایت و نجات بکشاند اما آنان بدین راه پشت نمودند و آتش جنگ را شعله ور ساختند و خود در لهیب آن سوختند اما امام علی(ع) از پیروزی بر ناکثین شاد نگشت و از کشته شدن دشمنانش اظهار خشنودی ننمود، بلکه کشتده شدن آنان در حال گمراهی و کجروی سخت او را آزرده نمود و غم و اندوه وجودش را آکنده کرد به طوری که پس از شکست ناکثین و فرونشستن جنگ جمل چون بر کشته طلحه گذشت فرمود: «ابو محمد در اینجا غریب افتاده است به خدا سوگند خوش نداشتم قریش کشته در زیر نور ستارگان افتاده باشد»
امام علی(ع) از پیروزی نظامی خود شادمان نگشت بلکه به خاک و خون افتادن انسان ها هرچند گمراه قلب پر مهر او را می فشرد و سخت آزرده اش می ساخت چنانکه فرمود: «به خدا دوست می داشتم که بیست سال پیش از این مرده بودم و چنین صحنه ای را نمی دیدم»
پرهیز از شتاب ورزی در خشمگینی و سخت گیری
در حکومت و مدیریت جایی برای شتاب ورزی در خشم گرفتن و سخت گیری نمودن نیست
قرار گرفتن در جایگاه قدرت این امکان را برای زمامداران و مدیران فراهم می کند که به شتاب در دام خشمگینی و سخت گیری فرو روند و در اداره امور تندی و تیزی نمایند. فرمان امیرمؤمنان علی(ع) این است که تا هرجا که راه گشایش و خلاصی وجود دارد و می توان محملی برای مدارا یافت نباید به سوی شدت گام زد چنانکه امام علی(ع) به کارگزاران خود اموخته است: «تا آنجا که نرمی و ملایمت جا دارد نرمی و ملایمت بورز و جایی که جز شدت راهی نیست شدت را به کار گیر»
زمامداران و مدیرانی که به شتاب به سوی خشمگینی و سخت گیری می روند بی گمان به خطاها و خلاف های بسیار گرفتار می شوند زیرا چنین پدیده ای انان را به تصمیم ها و رفتارهای شتابنده به سوی خشم و تندی می کشاند، به تعبیر امام علی(ع): «شدت خشم نحوه سخن گفتن را تغییر می دهد و ریشه برهان و دلیل را قطع می کند و فهم را از هم می گسلد»
*برگرفته از کتاب دلالت دولت نوشته دکتر مصطفی دلشاد تهرانی
نظر شما